به گزارش خبرگزاری دانا، همیت نقش زنان در خانواده و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ۵۰ درصدی آنها در جامعه و نقشهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی که ایفا میکنند، اهمیت برنامهریزی برای آنان را پررنگتر میکند.
متناسبسازی پوششهای اجتماعی براساس سبک زندگی اسلامی– ایرانی، گسترش برندها و الگوهای مد و پوشش اسلامی– ایرانی برای بانوان و حفظ امنیت و سلامت روانی افراد، خانواده و اجتماع در جهت بهبود و اعتلای نظم اجتماعی و تحکیم بنیان خانواده از اهمیت بسیاری برخوردار است. اما با وجود همه این تاکیدها، کشور ایران نتوانسته تاثیرگذاری مناسبی در حوزه پوشش اسلامی و مد در میان کشورهای جهان اسلام داشته باشد و از دیگر سو در داخل کشور و حتی در ادارات مختلف نیز با نوعی شلختگی و آشفتگی در پوشش روبهرو هستیم. دلایل این مسئله را دکتر فاطمه بهرامی، دکترای پژوهش هنر از دانشگاه تربیت مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ در گفتگو با خبرنگار مهر، بررسی کرده است. فاطمه بهرامی همچنین معاون پژوهشی جهاد دانشگاهی و استاد فوق ممتاز خوشنویسی است که در این گفتگو از حرکت رو به جلو در زمینه پوشش در ایران سخن گفته است.
* با توجه به جایگاه ایران در میان کشورهای اسلامی و اثرگذاری این کشور در عرصههای مختلف به نظر میرسد ایران نتوانسته آن گونه که باید و شاید در زمینه مد و پوشش اسلامی نقشآفرینی کند و کشورهایی مانند ترکیه و مالزی گوی سبقت را از ایران ربودهاند؟
ریشه این مسئله را باید در چند محور جستجو کرد. در وهله اول بحث تولید پارچه بسیار حائز اهمیت است. ما در زمینه پارچه و تولید آن امکان رقابت با دو کشور ترکیه و مالزی را نداریم. پارچههای ما خوب هستند اما قابل رقابت با آنها نیستند. وقتی پارچه خوب متعلق به ما نیست، ناچاریم تابع کشورهای صاحبنفوذ باشیم.
نکته دوم این است که اگر چه ما طراحهای خوب داریم، اما هنوز سالنهای مد برای ارائه تولیدات جدید نداریم. این طراحان در کشورهای دیگر تولیدات خود را به نمایش میگذارند و بسیار هم شناخته شدهاند، اما در ایران هنوز شرایط لازم برای حضور فعالانه آنها فراهم نشده است.
نکته سوم هم که در این زمینه بسیار حائز اهمیت است بحث حمایتهای مادی و معنوی از مد ایرانی و اسلامی است. نمیگویم در ایران بر روی مسئله مد سرمایه گذاری نشده، قطعا شاهد سرمایه گذاری و صرف وقت و انرژی بودهایم اما این نوع نگاه ها مقطعی بوده و با تغییر مدیریتها مد و لباس از اولویت بیرون آمده است. مد نیاز به ثبات دارد.
* اما اخیرا شاهد برگزاری نمایشگاههای مد و پوشش اسلامی هستیم.
بله، مدتی است این نمایشگاهها در حال رونق گرفتن هستند و به نظر میرسد حرکتهایی خوبی آغاز شده است. امروز مشارکتها در این زمینه زیاد شده و حتی درخواستهای زیادی از کشورهای مختلف برای حضور در نمایشگاههای داخلی داریم. از طراحان ما هم بسیار دعوت شده که لباس و مد ایرانی را در جشنوارههای خارجی معرفی کنند. این دعوت از کشورهایی مانند فرانسه و ایتالیا نیز بوده که نشان میدهد کمکم ایران حرکتهای مثبتی را در این زمینه آغاز کرده است.
* چقدر در طراحیهای جدید به المانهای ایرانی- اسلامی توجه میشود؟
خوشبختانه باز هم یک جریان بسیار امیدبخشی راه افتاده و آن گرایش به عناصر زیباییشناسی فرهنگ خودمان است. هر چه که در هنر بصری ایران دیده میشود، به شدت مورد علاقه قرار گرفته و طراحان به آن طرحها گرایش پیدا کردهاند. اهمیت دیگر این گرایش، توجه کشورهای دیگر به المانهای ایرانی- اسلامی ماست. اما به هر حال مقاومتهایی هم وجود دارد که باید ایستادگی کرد و به عنوان مثال ما بحث خوشنویسی را داشتیم که تقریبا سال ۸۲ بر روی لباسها نقش بست و با مقاومتها و مخالفتهای بسیاری روبرو بود. واقعیت این است که خوشنویسی روی لباس ابتکار جدیدی نیست و ما در دوره صفویه لباسی با نام لباس شفا داشتیم؛ لباسی که دعای شفا روی آن نوشته میشد و به تن بیمار میپوشاندند. این لباس در بسیاری از موزهها از جمله موزههای آمریکا موجود است، بنابراین خوشنویسی روی لباس ابتکار جدیدی نیست اما نیاز دارد که بازآفرینی شود.
* یکی از انتقادهایی که به پوشش در کشور میشود تاکید روی رنگهای تیره است، این گرایش ناشی از چیست؟
این مسئله را از چند بعد میتوان بررسی کرد که به عقیده من مهمترین آن بحث اقتصادی است. به بیان دیگر لباسهای روشن تابع جریان مد هستند. یک سال خاکستری روشن یا آبی مد میشود و سال دیگر رنگ دیگر و کسی نیست که به مد سال قبل تمایلی داشته باشد. بعد اقتصادی این مسئله اول به خریدار برمیگردد و دوم به فروشنده که مجبور است هر سال لباسهایش را تغییر دهد. مدلهای قدیمی و رنگهای قدیمی از دور خارج میشوند که زیان اقتصادی این مسئله دوسویه است.
از سوی دیگر رنگهایی مانند سورمهای، قهوهای و غیره که ثبات بیشتری دارند هم برای خریدار و هم برای فروشنده با صرفهترند.
نکته دیگر این است که رنگ تیره در ایران فراگیرتر شده است و مقبولیت عام یافته است. رنگ سیاه در کشور ما به دلیل فراگیری به عنوان رنگ خنثی مطرح میشود. جالب این که به دلیل رنگ پوستمان رنگ سیاه به چهره بیشتر ایرانیها میآید اما اگر رنگ صورتمان کمی تیره تر بود شاید چندان جالب نبود.
مسئله سومی که میتوان به آن اشاره کرد، بحث عرف است. همین فراگیری زمینه ساز عرفی شده که اکنون بسیاری از ما از آن تبعیت میکنیم. این موضوع به ویژه با افزایش سن جلوه بیشتری پیدا میکند و خانمهای مسن تر به سمت لباسهای سنگینتر میروند. حتی طراحان و فروشندگان ما هم فقط تا حدودی اجازه ورود رنگها را به بازار میدهند و در خصوص فراگیر شدن رنگ در جامعه مقاومت میکنند.
* پیشنهاد شما برای پوشش بهتر و به دور از شلختگیهای موجود در ادارات و سازمانها چیست؟ منظورم پوششی است که هم ایرانی- اسلامی باشد و هم به ویژه برای بانوان راحتی و آسودگی به همراه بیاورد.
در این زمینه باید چند نکته را مدنظر داشته باشیم. اول اینکه محیطهای کار با هم متفاوت هستند که باید تفاوتها حتما دیده شود. به عنوان مثال پوشش در یک کارخانه با بیمارستان یا دانشگاه کاملا متفاوت است. نکته دیگری که باید حتما مورد توجه باشد این است که این تفاوتها در همه کشورها دیده میشود و پوشش در هر کشوری تابع مقررات آن کشور است. به بیان دیگر در کشورهای دیگر هم هر نهادی لباسی را تعریف میکند که اعضای آن باید آن پوشش را مورد استفاده قرار دهند. لباسی که نشان دهنده فرهنگ آن کشور و شان آن دستگاه باشد.
در کشور ما هم پوشش بر مبنای شئونات ایرانی- اسلامی تعریف میشود. اما یک انتقاد مهم این است که بسیاری از سازمانها و نهادهای مختلف معمولا بدون در نظر گرفتن نشانه شناسی و المانهای مختلفی از نظیر زیبایی شناسی، رنگ، شرایط کار و... لباس طراحی میکنند. به بیان دیگر نوع پوشش در ادارات ما بیشتر سلیقهای است و اتفاقا سلیقه مردانه در آن دخیل است.
* شما به عنوان کارشناسی حقوق مد و پوشش وقتی در کلانشهرهای کشور راه میروید چه انتقادی به نوع پوشش مردم دارید؟
متاسفانه باید بگویم مد و پوشش در کشور نیاز به بازنگری مجدد دارد. چنددستگی و چند سلیقگی بسیاری را شاهدیم، تعاریف متفاوت است و چنددستگی وحشتناک، در کشورهای دیگر نیز این چنددستگی دیده می شود، اما به نسبت ایران بسیار کمتر است. یکی از انتقادها به پوشش مردم ایران، نبود بحث نشانهشناسی لباس است. در بسیاری از کشورها انتخاب مد یا پوشش بر مبنای دانش نشانهشناسی صورت میگیرد و هر لباسی برای مکانهای خاص تعریف مشخص دارد. ما متاسفانه شاهدیم در خیلی از موارد لباس خیابان و مهمانی یکی است یا لباس دانشگاه و محل کارمان مشترک است. در هر کدام از این لباسها نشانههایی وجود دارد که ما نسبت به آنها بیتفاوت هستیم و همین مسئله باعث شلختگی و چنددستگی پوشش در کشور شده است.
متناسبسازی پوششهای اجتماعی براساس سبک زندگی اسلامی– ایرانی، گسترش برندها و الگوهای مد و پوشش اسلامی– ایرانی برای بانوان و حفظ امنیت و سلامت روانی افراد، خانواده و اجتماع در جهت بهبود و اعتلای نظم اجتماعی و تحکیم بنیان خانواده از اهمیت بسیاری برخوردار است. اما با وجود همه این تاکیدها، کشور ایران نتوانسته تاثیرگذاری مناسبی در حوزه پوشش اسلامی و مد در میان کشورهای جهان اسلام داشته باشد و از دیگر سو در داخل کشور و حتی در ادارات مختلف نیز با نوعی شلختگی و آشفتگی در پوشش روبهرو هستیم. دلایل این مسئله را دکتر فاطمه بهرامی، دکترای پژوهش هنر از دانشگاه تربیت مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ در گفتگو با خبرنگار مهر، بررسی کرده است. فاطمه بهرامی همچنین معاون پژوهشی جهاد دانشگاهی و استاد فوق ممتاز خوشنویسی است که در این گفتگو از حرکت رو به جلو در زمینه پوشش در ایران سخن گفته است.
* با توجه به جایگاه ایران در میان کشورهای اسلامی و اثرگذاری این کشور در عرصههای مختلف به نظر میرسد ایران نتوانسته آن گونه که باید و شاید در زمینه مد و پوشش اسلامی نقشآفرینی کند و کشورهایی مانند ترکیه و مالزی گوی سبقت را از ایران ربودهاند؟
ریشه این مسئله را باید در چند محور جستجو کرد. در وهله اول بحث تولید پارچه بسیار حائز اهمیت است. ما در زمینه پارچه و تولید آن امکان رقابت با دو کشور ترکیه و مالزی را نداریم. پارچههای ما خوب هستند اما قابل رقابت با آنها نیستند. وقتی پارچه خوب متعلق به ما نیست، ناچاریم تابع کشورهای صاحبنفوذ باشیم.
نکته دوم این است که اگر چه ما طراحهای خوب داریم، اما هنوز سالنهای مد برای ارائه تولیدات جدید نداریم. این طراحان در کشورهای دیگر تولیدات خود را به نمایش میگذارند و بسیار هم شناخته شدهاند، اما در ایران هنوز شرایط لازم برای حضور فعالانه آنها فراهم نشده است.
نکته سوم هم که در این زمینه بسیار حائز اهمیت است بحث حمایتهای مادی و معنوی از مد ایرانی و اسلامی است. نمیگویم در ایران بر روی مسئله مد سرمایه گذاری نشده، قطعا شاهد سرمایه گذاری و صرف وقت و انرژی بودهایم اما این نوع نگاه ها مقطعی بوده و با تغییر مدیریتها مد و لباس از اولویت بیرون آمده است. مد نیاز به ثبات دارد.
* اما اخیرا شاهد برگزاری نمایشگاههای مد و پوشش اسلامی هستیم.
بله، مدتی است این نمایشگاهها در حال رونق گرفتن هستند و به نظر میرسد حرکتهایی خوبی آغاز شده است. امروز مشارکتها در این زمینه زیاد شده و حتی درخواستهای زیادی از کشورهای مختلف برای حضور در نمایشگاههای داخلی داریم. از طراحان ما هم بسیار دعوت شده که لباس و مد ایرانی را در جشنوارههای خارجی معرفی کنند. این دعوت از کشورهایی مانند فرانسه و ایتالیا نیز بوده که نشان میدهد کمکم ایران حرکتهای مثبتی را در این زمینه آغاز کرده است.
* چقدر در طراحیهای جدید به المانهای ایرانی- اسلامی توجه میشود؟
خوشبختانه باز هم یک جریان بسیار امیدبخشی راه افتاده و آن گرایش به عناصر زیباییشناسی فرهنگ خودمان است. هر چه که در هنر بصری ایران دیده میشود، به شدت مورد علاقه قرار گرفته و طراحان به آن طرحها گرایش پیدا کردهاند. اهمیت دیگر این گرایش، توجه کشورهای دیگر به المانهای ایرانی- اسلامی ماست. اما به هر حال مقاومتهایی هم وجود دارد که باید ایستادگی کرد و به عنوان مثال ما بحث خوشنویسی را داشتیم که تقریبا سال ۸۲ بر روی لباسها نقش بست و با مقاومتها و مخالفتهای بسیاری روبرو بود. واقعیت این است که خوشنویسی روی لباس ابتکار جدیدی نیست و ما در دوره صفویه لباسی با نام لباس شفا داشتیم؛ لباسی که دعای شفا روی آن نوشته میشد و به تن بیمار میپوشاندند. این لباس در بسیاری از موزهها از جمله موزههای آمریکا موجود است، بنابراین خوشنویسی روی لباس ابتکار جدیدی نیست اما نیاز دارد که بازآفرینی شود.
* یکی از انتقادهایی که به پوشش در کشور میشود تاکید روی رنگهای تیره است، این گرایش ناشی از چیست؟
این مسئله را از چند بعد میتوان بررسی کرد که به عقیده من مهمترین آن بحث اقتصادی است. به بیان دیگر لباسهای روشن تابع جریان مد هستند. یک سال خاکستری روشن یا آبی مد میشود و سال دیگر رنگ دیگر و کسی نیست که به مد سال قبل تمایلی داشته باشد. بعد اقتصادی این مسئله اول به خریدار برمیگردد و دوم به فروشنده که مجبور است هر سال لباسهایش را تغییر دهد. مدلهای قدیمی و رنگهای قدیمی از دور خارج میشوند که زیان اقتصادی این مسئله دوسویه است.
از سوی دیگر رنگهایی مانند سورمهای، قهوهای و غیره که ثبات بیشتری دارند هم برای خریدار و هم برای فروشنده با صرفهترند.
نکته دیگر این است که رنگ تیره در ایران فراگیرتر شده است و مقبولیت عام یافته است. رنگ سیاه در کشور ما به دلیل فراگیری به عنوان رنگ خنثی مطرح میشود. جالب این که به دلیل رنگ پوستمان رنگ سیاه به چهره بیشتر ایرانیها میآید اما اگر رنگ صورتمان کمی تیره تر بود شاید چندان جالب نبود.
مسئله سومی که میتوان به آن اشاره کرد، بحث عرف است. همین فراگیری زمینه ساز عرفی شده که اکنون بسیاری از ما از آن تبعیت میکنیم. این موضوع به ویژه با افزایش سن جلوه بیشتری پیدا میکند و خانمهای مسن تر به سمت لباسهای سنگینتر میروند. حتی طراحان و فروشندگان ما هم فقط تا حدودی اجازه ورود رنگها را به بازار میدهند و در خصوص فراگیر شدن رنگ در جامعه مقاومت میکنند.
* پیشنهاد شما برای پوشش بهتر و به دور از شلختگیهای موجود در ادارات و سازمانها چیست؟ منظورم پوششی است که هم ایرانی- اسلامی باشد و هم به ویژه برای بانوان راحتی و آسودگی به همراه بیاورد.
در این زمینه باید چند نکته را مدنظر داشته باشیم. اول اینکه محیطهای کار با هم متفاوت هستند که باید تفاوتها حتما دیده شود. به عنوان مثال پوشش در یک کارخانه با بیمارستان یا دانشگاه کاملا متفاوت است. نکته دیگری که باید حتما مورد توجه باشد این است که این تفاوتها در همه کشورها دیده میشود و پوشش در هر کشوری تابع مقررات آن کشور است. به بیان دیگر در کشورهای دیگر هم هر نهادی لباسی را تعریف میکند که اعضای آن باید آن پوشش را مورد استفاده قرار دهند. لباسی که نشان دهنده فرهنگ آن کشور و شان آن دستگاه باشد.
در کشور ما هم پوشش بر مبنای شئونات ایرانی- اسلامی تعریف میشود. اما یک انتقاد مهم این است که بسیاری از سازمانها و نهادهای مختلف معمولا بدون در نظر گرفتن نشانه شناسی و المانهای مختلفی از نظیر زیبایی شناسی، رنگ، شرایط کار و... لباس طراحی میکنند. به بیان دیگر نوع پوشش در ادارات ما بیشتر سلیقهای است و اتفاقا سلیقه مردانه در آن دخیل است.
* شما به عنوان کارشناسی حقوق مد و پوشش وقتی در کلانشهرهای کشور راه میروید چه انتقادی به نوع پوشش مردم دارید؟
متاسفانه باید بگویم مد و پوشش در کشور نیاز به بازنگری مجدد دارد. چنددستگی و چند سلیقگی بسیاری را شاهدیم، تعاریف متفاوت است و چنددستگی وحشتناک، در کشورهای دیگر نیز این چنددستگی دیده می شود، اما به نسبت ایران بسیار کمتر است. یکی از انتقادها به پوشش مردم ایران، نبود بحث نشانهشناسی لباس است. در بسیاری از کشورها انتخاب مد یا پوشش بر مبنای دانش نشانهشناسی صورت میگیرد و هر لباسی برای مکانهای خاص تعریف مشخص دارد. ما متاسفانه شاهدیم در خیلی از موارد لباس خیابان و مهمانی یکی است یا لباس دانشگاه و محل کارمان مشترک است. در هر کدام از این لباسها نشانههایی وجود دارد که ما نسبت به آنها بیتفاوت هستیم و همین مسئله باعث شلختگی و چنددستگی پوشش در کشور شده است.