به گزارش خبرگزاری دانا،'علی ذکاوتی' در گفت و گو با خبرنگار اقتصادی ایرنا، آموزش را مهمترین رکن توانمندسازی دانست و افزود: در صورتی که برای ارتقای فرهنگ تلاش کنیم، هزینه نیست بلکه سرمایه گذاری است تا جامعه آسوده تر زندگی کند.
وی اظهار داشت: تحقیقات نشان داده سرمایه گذاری بر جنبه های انسانی توسعه پربازده تر از سرمایه گذاری روی مسائل فنی توسعه است. امری که امروز ما به آن بی توجه هستیم.
ذکاوتی با اشاره به اینکه آموزش می تواند زمینه های توانمندسازی را فراهم کند، بخشی از بروز حادثه تلخ پلاسکو را به دلیل نبود آموزش ذکر کرد و گفت: اگر انسان هایی توانمند پرورش دهیم بنیان های جامعه فرو نمی ریزد.
این پژوهشگر اجتماعی با بیان این که همین موضوع را در جنبه های دیگر زندگی می توانیم مشاهده کنیم، اتلاف انرژی(آب ،برق و گاز) و وقت در کشور را مصادیقی از نبود آموزش لازم عنوان کرد.
**ورزش را در بسته فرهنگی قرار دهیم
استاد دانشگاه خوارزمی درباره ورزش قهرمانی توضیح داد: هزینه های بالایی صرف می شود تا ورزش قهرمانی را در کشور توسعه دهیم ، در صورتی که می توان آموزش ورزش را در بسته فرهنگی قرار داد و بجای اینکه چند قهرمان تربیت کنیم ورزش را در سطح جامعه تسری دهیم .
ذکاوتی گفت: اگر میلیاردها ساعت وقت و هزاران میلیارد پول و امکاناتی دیگر صرف فرهنگ، هنر و آموزش های دلچسب و کارآمد شود پس از 20 تا 30 سال میلیون ها شهروند خوب و در هر رشته ای صدها سرآمد خواهیم داشت و هیچکس حس نخواهد کرد که از نسل سوخته است.
این پژوهشگر اجتماعی افزود: باید بر روی ارتقای فرهنگ شهروندی هزینه شود، نه اینکه چند قهرمان تربیت کنیم که جوانان بسیاری در آرزوی رسیدن به چنین موقعیتی باشند و وقتی که نمی رسند احساس غبن و ناامیدی کنند.
به گفته این استاد دانشگاه، وقتی که سرمایه گذاری فرهنگی در کشور صورت گیرد، می توان به جای یک کارگردان برجسته، صدها کارگردان، روزنامه نگار، نویسنده، پژوهشگر توانمند و بسیاری از تخصص های خوب دیگر تربیت کرد. با ارتقای فرهنگ می توان انسان های خوش بین و مثبت اندیش پرورش داد.
**فقر و نابرابری
ذکاوتی با اشاره به وجود فقر و نابرابری در شهر تهران گفت: یکی از مسوولان حوزه شهری چندی پیش اعلام کرد، در تهران حدود 200 هزار خانوار شب ها گرسنه می خوابند که اگر میانگین خانوار را حدود چهار نفر در نظر بگیریم ، نزدیک به 800 هزار نفر شب ها بدون شام می خوابند. در منطقه 18تهران حتی افرادی هستند که نان را قسطی می خرند.
این استاد دانشگاه گفت: چه بسا افراد فقیری در جامعه داریم که ناتوان از بروز احساسات خود هستند. کودکان خانواده های زندانی و یا مهاجر به طور عام نمی توانند احساسات خود را در زندگی بیان کنند.
ذکاوتی در ادامه افزود: کودکان یاد شده ممکن است در معرض خشونت قرار بگیرند اما کمتر می توانند از خود دفاع کنند.به طور مثال اگر در مدرسه وسیله ای گم شود انگشت اتهام اول به سوی آنان است و یا کودک افغانستانی برای اینکه دیگران متوجه لهجه او نشوند از حرف زدن ابا می کند و حتی مجبور به ترک تحصیل می شوند، زیرا از لفظ مهاجر آزرده می شود.
دانشیار دانشگاه خوارزمی کودکان یاد شده را بی دفاع ترین کودکان در جامعه دانست و گفت: حادثه ای که در چند روز اخیر برای دو کودک زباله جمع کن به نام های ' احد و صمد' رخ داد حکایت این سرنوشت ناخرسند کودکان افغانستانی است.
ذکاوتی افزود: کودکانی از این دست به لحاظ اقتصادی، منزلتی و عزت نفس در معرض انواع فشار تحقیر و خشونت قرار دارند. این کودکان ابزاری برای بیان احساس خود در توصیف فقر، گرسنگی و تبعیض نمی یابند و بیشتر مواقع احساسات خود را در خود دفن می کنند.
وی معتقد است: برخی از خانواده ها در خط فقر هستند اما برخی در خط فلاکت زندگی می کنند. همچنین در جامعه عده ای زمینگیر داریم که حتی برای خانواده هایشان آنچان بار سنگینی هستند که احتمال دارد نزدیکان شان آرزوی زنده نماندن آنها را داشته باشند.
ذکاوتی گفت: صداهای خاموش در جامعه کجا باید شنیده شود؟ کودکان، مردان و زنان فقیر صدای شان را چگونه باید به جامعه برسانند ؟ این در حالی است که مشارکت به معنای شنیدن صدای همه آحاد جامعه است.
استاد دانشگاه خوارزمی افزود: رسانه ها باید انعکاس دهنده نظر فقرا باشند تا آنها بدانند که روزنامه فقط برای افراد متمول نیست که نیازهای خود را در آنها پیگیری کنند.
وی با اشاره به موردی از یک جوان که در سن 28سالگی 20سال از عمر خود را در زندان گذرانده بود گفت: این فرد به دلیل اینکه مادرش او را ترک کرده و پدرش هم در زندان بود از سن هشت سالگی مسئولان زندان قبول کرده بودند که در کنار پدرش در زندان بماند. چنین فردی که معتاد هم شده بود با این همه آسیب چگونه باید تنگناهای روحی خود را بیان کند.
به گفته این استاد دانشگاه، آسیب های اجتماعی فقط پوششی است که ما نتوانیم به صدای افراد آسیب دیده گوش کنیم. آسیب دیدگان اجتماعی پر از سخن هستند که باید بتوانند در کنار آموزش حرف خود را بیان کنند.
وی گفت: آسیب دیدگان اجتماعی اگر جایی برای بیان دردهای خود نیابند می توانند به سوی انجام جرم بروند.
ذکاوتی با ذکر مثالی دیگر از یک گزارش در روزنامه گفت: جوانی 17ساله که با اندکی پول به تهران برای یافتن شغل آمده بود به دنبال دزدیده شدن سرمایه اش خود تبدیل به یک مجرم شد.این فرد در ابتدا مجرم نبود و فقط برای توسعه وضعیت زندگی خود به تهران آمده بود اما در یک جامعه آسیب زا دزد شد.
ذکاوتی ادامه داد: در صورتی که این فرد آموزش لازم را برای توانمندسازی کسب می کرد می توانست در چنین موقعیتی قرار نگیرد.
وی معتقد است، وقتی فردی فقیر شد نباید از دور هستی خارج شود .جامعه باید در آموزش برای توانمند سازی افراد تلاش کند.
وی گفت: مددکاران اجتماعی باید بتوانند افراد فقیر را با دادن آموزش به صحبت کردن وادارند.
این استاد دانشگاه معتقد است: تجارب بسیاری در دیگر کشورها نشان می دهد چگونه با برنامه ریزی توانسته اند فقرا را در فعالیت های اجتماعی، مشارکت دهند.
وی گفت: در صورتی که به صدای فقرا گوش نکنیم می تواند صدای آنها به ناامیدی و خشم تبدیل شود. در صورتی که صحنه حضور برای فقرا مهیا شود توانمندی های آنها زمینه بروز می یابد.
این پژوهشگر اجتماعی یکی از دعاهایی که در ایران همواره از سوی مردم تکرار می شود را داشتن جیب پر پول عنوان کرد و گفت: این بدترین دعایی است که متاسفانه در ایران تکرار می شود.
وی ادامه داد: چنین دعایی برای جوان بیکار برای دختری که با کمتر از حداقل حقوق کار می کند، سم است زیرا فرد با شنیدن چنین دعایی احساس مغبون شدن می کند که این احساسی بسیار نادرست است.
به گفته ذکاوتی، می توان بجای عبارت یاد شده برای دیگران آرامش را طلب کنیم به طوری که حتی با حداقل ها در زندگی از آرامش برخوردار باشند.
**یک تحقیق
وی افزود: چند سال پیش سازمان ملل یک تحقیقی را در میان سه هزار میلیاردر انجام داد که از آنها پرسیده شده بود ? How much is enough (چقدر کافی است). نتایج این تحقیق نشان داده بود که فقط سه نفر از آنها اعلام کرده بودند میزان دارایی شان کافی است و 2997 نفر دیگر باز هم به دنبال افزایش دارایی خود بودند.
وی افزود: بنابراین مشاهده می شود که تمایل انسان به جمع آوری سرمایه بیشتر، پایانی ندارد و این خود به معنای اضطراب و ناخرسندی است.
ذکاوتی در پایان تاکید کرد، اگر جامعه ای در راستای توانمندسازی افراد خود تلاش کند، زیر ساخت هایی برای خود فراهم می کند که پویایی، یگانگی و امید را بستر آن جامعه ساخته، زیرا جامعه ای خوشبخت است که در آن انسان ها فراموش نشوند و همواره بتوانند در عرصه های گوناگون اجتماعی مشارکت فعال داشته باشند.
وی اظهار داشت: تحقیقات نشان داده سرمایه گذاری بر جنبه های انسانی توسعه پربازده تر از سرمایه گذاری روی مسائل فنی توسعه است. امری که امروز ما به آن بی توجه هستیم.
ذکاوتی با اشاره به اینکه آموزش می تواند زمینه های توانمندسازی را فراهم کند، بخشی از بروز حادثه تلخ پلاسکو را به دلیل نبود آموزش ذکر کرد و گفت: اگر انسان هایی توانمند پرورش دهیم بنیان های جامعه فرو نمی ریزد.
این پژوهشگر اجتماعی با بیان این که همین موضوع را در جنبه های دیگر زندگی می توانیم مشاهده کنیم، اتلاف انرژی(آب ،برق و گاز) و وقت در کشور را مصادیقی از نبود آموزش لازم عنوان کرد.
**ورزش را در بسته فرهنگی قرار دهیم
استاد دانشگاه خوارزمی درباره ورزش قهرمانی توضیح داد: هزینه های بالایی صرف می شود تا ورزش قهرمانی را در کشور توسعه دهیم ، در صورتی که می توان آموزش ورزش را در بسته فرهنگی قرار داد و بجای اینکه چند قهرمان تربیت کنیم ورزش را در سطح جامعه تسری دهیم .
ذکاوتی گفت: اگر میلیاردها ساعت وقت و هزاران میلیارد پول و امکاناتی دیگر صرف فرهنگ، هنر و آموزش های دلچسب و کارآمد شود پس از 20 تا 30 سال میلیون ها شهروند خوب و در هر رشته ای صدها سرآمد خواهیم داشت و هیچکس حس نخواهد کرد که از نسل سوخته است.
این پژوهشگر اجتماعی افزود: باید بر روی ارتقای فرهنگ شهروندی هزینه شود، نه اینکه چند قهرمان تربیت کنیم که جوانان بسیاری در آرزوی رسیدن به چنین موقعیتی باشند و وقتی که نمی رسند احساس غبن و ناامیدی کنند.
به گفته این استاد دانشگاه، وقتی که سرمایه گذاری فرهنگی در کشور صورت گیرد، می توان به جای یک کارگردان برجسته، صدها کارگردان، روزنامه نگار، نویسنده، پژوهشگر توانمند و بسیاری از تخصص های خوب دیگر تربیت کرد. با ارتقای فرهنگ می توان انسان های خوش بین و مثبت اندیش پرورش داد.
**فقر و نابرابری
ذکاوتی با اشاره به وجود فقر و نابرابری در شهر تهران گفت: یکی از مسوولان حوزه شهری چندی پیش اعلام کرد، در تهران حدود 200 هزار خانوار شب ها گرسنه می خوابند که اگر میانگین خانوار را حدود چهار نفر در نظر بگیریم ، نزدیک به 800 هزار نفر شب ها بدون شام می خوابند. در منطقه 18تهران حتی افرادی هستند که نان را قسطی می خرند.
این استاد دانشگاه گفت: چه بسا افراد فقیری در جامعه داریم که ناتوان از بروز احساسات خود هستند. کودکان خانواده های زندانی و یا مهاجر به طور عام نمی توانند احساسات خود را در زندگی بیان کنند.
ذکاوتی در ادامه افزود: کودکان یاد شده ممکن است در معرض خشونت قرار بگیرند اما کمتر می توانند از خود دفاع کنند.به طور مثال اگر در مدرسه وسیله ای گم شود انگشت اتهام اول به سوی آنان است و یا کودک افغانستانی برای اینکه دیگران متوجه لهجه او نشوند از حرف زدن ابا می کند و حتی مجبور به ترک تحصیل می شوند، زیرا از لفظ مهاجر آزرده می شود.
دانشیار دانشگاه خوارزمی کودکان یاد شده را بی دفاع ترین کودکان در جامعه دانست و گفت: حادثه ای که در چند روز اخیر برای دو کودک زباله جمع کن به نام های ' احد و صمد' رخ داد حکایت این سرنوشت ناخرسند کودکان افغانستانی است.
ذکاوتی افزود: کودکانی از این دست به لحاظ اقتصادی، منزلتی و عزت نفس در معرض انواع فشار تحقیر و خشونت قرار دارند. این کودکان ابزاری برای بیان احساس خود در توصیف فقر، گرسنگی و تبعیض نمی یابند و بیشتر مواقع احساسات خود را در خود دفن می کنند.
وی معتقد است: برخی از خانواده ها در خط فقر هستند اما برخی در خط فلاکت زندگی می کنند. همچنین در جامعه عده ای زمینگیر داریم که حتی برای خانواده هایشان آنچان بار سنگینی هستند که احتمال دارد نزدیکان شان آرزوی زنده نماندن آنها را داشته باشند.
ذکاوتی گفت: صداهای خاموش در جامعه کجا باید شنیده شود؟ کودکان، مردان و زنان فقیر صدای شان را چگونه باید به جامعه برسانند ؟ این در حالی است که مشارکت به معنای شنیدن صدای همه آحاد جامعه است.
استاد دانشگاه خوارزمی افزود: رسانه ها باید انعکاس دهنده نظر فقرا باشند تا آنها بدانند که روزنامه فقط برای افراد متمول نیست که نیازهای خود را در آنها پیگیری کنند.
وی با اشاره به موردی از یک جوان که در سن 28سالگی 20سال از عمر خود را در زندان گذرانده بود گفت: این فرد به دلیل اینکه مادرش او را ترک کرده و پدرش هم در زندان بود از سن هشت سالگی مسئولان زندان قبول کرده بودند که در کنار پدرش در زندان بماند. چنین فردی که معتاد هم شده بود با این همه آسیب چگونه باید تنگناهای روحی خود را بیان کند.
به گفته این استاد دانشگاه، آسیب های اجتماعی فقط پوششی است که ما نتوانیم به صدای افراد آسیب دیده گوش کنیم. آسیب دیدگان اجتماعی پر از سخن هستند که باید بتوانند در کنار آموزش حرف خود را بیان کنند.
وی گفت: آسیب دیدگان اجتماعی اگر جایی برای بیان دردهای خود نیابند می توانند به سوی انجام جرم بروند.
ذکاوتی با ذکر مثالی دیگر از یک گزارش در روزنامه گفت: جوانی 17ساله که با اندکی پول به تهران برای یافتن شغل آمده بود به دنبال دزدیده شدن سرمایه اش خود تبدیل به یک مجرم شد.این فرد در ابتدا مجرم نبود و فقط برای توسعه وضعیت زندگی خود به تهران آمده بود اما در یک جامعه آسیب زا دزد شد.
ذکاوتی ادامه داد: در صورتی که این فرد آموزش لازم را برای توانمندسازی کسب می کرد می توانست در چنین موقعیتی قرار نگیرد.
وی معتقد است، وقتی فردی فقیر شد نباید از دور هستی خارج شود .جامعه باید در آموزش برای توانمند سازی افراد تلاش کند.
وی گفت: مددکاران اجتماعی باید بتوانند افراد فقیر را با دادن آموزش به صحبت کردن وادارند.
این استاد دانشگاه معتقد است: تجارب بسیاری در دیگر کشورها نشان می دهد چگونه با برنامه ریزی توانسته اند فقرا را در فعالیت های اجتماعی، مشارکت دهند.
وی گفت: در صورتی که به صدای فقرا گوش نکنیم می تواند صدای آنها به ناامیدی و خشم تبدیل شود. در صورتی که صحنه حضور برای فقرا مهیا شود توانمندی های آنها زمینه بروز می یابد.
این پژوهشگر اجتماعی یکی از دعاهایی که در ایران همواره از سوی مردم تکرار می شود را داشتن جیب پر پول عنوان کرد و گفت: این بدترین دعایی است که متاسفانه در ایران تکرار می شود.
وی ادامه داد: چنین دعایی برای جوان بیکار برای دختری که با کمتر از حداقل حقوق کار می کند، سم است زیرا فرد با شنیدن چنین دعایی احساس مغبون شدن می کند که این احساسی بسیار نادرست است.
به گفته ذکاوتی، می توان بجای عبارت یاد شده برای دیگران آرامش را طلب کنیم به طوری که حتی با حداقل ها در زندگی از آرامش برخوردار باشند.
**یک تحقیق
وی افزود: چند سال پیش سازمان ملل یک تحقیقی را در میان سه هزار میلیاردر انجام داد که از آنها پرسیده شده بود ? How much is enough (چقدر کافی است). نتایج این تحقیق نشان داده بود که فقط سه نفر از آنها اعلام کرده بودند میزان دارایی شان کافی است و 2997 نفر دیگر باز هم به دنبال افزایش دارایی خود بودند.
وی افزود: بنابراین مشاهده می شود که تمایل انسان به جمع آوری سرمایه بیشتر، پایانی ندارد و این خود به معنای اضطراب و ناخرسندی است.
ذکاوتی در پایان تاکید کرد، اگر جامعه ای در راستای توانمندسازی افراد خود تلاش کند، زیر ساخت هایی برای خود فراهم می کند که پویایی، یگانگی و امید را بستر آن جامعه ساخته، زیرا جامعه ای خوشبخت است که در آن انسان ها فراموش نشوند و همواره بتوانند در عرصه های گوناگون اجتماعی مشارکت فعال داشته باشند.