به گزارش خبرگزاری دانا،داشتن مرزهای قوی برای محافظت از بدن، ذهن و روحتان خیلی مهم است. مرز گذاشتن میتواند تاثیر شگرفی بر کیفیت زندگی شما داشته باشد. این قدم مهمی برای به دست گرفتن کنترل زندگیتان و قبول کردن مسئولیت خودتان و زندگیتان است. این مهارتی است که برای ایجاد آن زندگی که میخواهید لازم دارید. اما معمولاً همه در این حیطه مشکل دارند.
ایجاد مرزهای قوی به شما کمک میکند روی پای خودتان بایستید، دیگر به زور کارهایی که دوست ندارید را انجام ندهید و از اولویت دادن به نیازهای خودتان احساس گناه نکنید. این بخشی از فرایند تعریف خودتان و چیزهایی که برایتان قابلقبول است، میباشد. وقتی مرزی تعیین نکنید، دیگران ممکن است بدون اینکه بدانند پا را از خط فراتر بگذارند.
مرز گذاشتن به معنی تغییر دادن آدمها نیست (بااینکه در ابتدای کار ممکن است آنطور به نظر برسد). معنی آن این است که تصمیم بگیرید چه چیزهایی را میتوانید یا دیگر نمیتوانید در زندگیتان تحمل کنید و بعد این را قاطعانه در مواقع لزوم بیان کنید. مرزها برای اینکه به یک فرد سالم تبدیل شوید و کار و زندگی شخصیتان را به خوبی متعادل کنید، ضروری هستند. این مرزها هستند که تعهد شما به احترام به خودتان را نشان میدهند.
اولین قدم برای ایجاد مرز، هوشیاری از خود است؛ باید بفهمید کجاها به فضا، احترام، انرژی و قدرت شخصی بیشتری نیاز دارید. این فرایند را با تشخیص اینکه چه زمان عصبانی، خسته، خشن یا کینهای میشوید شروع کنید. در این موارد، احتمالاً یک رد شدن از مرز اتفاق افتاده است، با آگاه شدن از موقعیتهایی که لازم است محدودیتهای شدیدتری داشته باشید، میتوانید ایجاد مرزهای جدیدتان و بیان آن برای دیگران را شروع کنید.
ایجاد مرز برای کار و خانه به شما کمک میکند به خودتان بیشتر احترام بگذارید. اشکالی ندارد که از دیگران تقاضای احترام کنید و به خودتان احترام بگذارید. لحن صدای یک نفر، منفی بودن، انتقاد، زبان یا هر نوع شکل بیاحترامی دیگر شما را وا میدارد مرزهایی ایجاد کنید تا از خودتان و اهدافتان درمقابل تاثیرات مخرب دیگران محافظت کنید.
به خودتان اجازه دهید که به طریقی جدید به خودتان و دیگران احترام بگذارید. مرزها راه مهمی برای احترام گذاشتن به نیازهای دیگران و همچنین نیازهای خودتان است. به طور کنایهآمیزی وقتی از مرزهای خودتان آگاه میشوید (و به آنها احترام میگذارید)، کمکم مرزهای دیگران هم برایتان محترم میشوند. احترام گذاشتن به مرزهای دیگران شما را به فرد جذابتری تبدیل میکند.
خیلی مهم است که بدانید در ایجاد مرزها:
نیازهای شخصی شما معتبر هستند. نیازی به دفاع کردن، بحث کردن یا توضیح بیش از حد آنها نیست.
در صورت لزوم، روی حمایت یک دوست برای قبل و بعد از تعیین مرزهایتان حساب کنید.
مرز گذاشتن را با سادهترین آنها شروع کنید و کمکم به سختترها برسید. قبل از اینکه به سراغ مرزهای سختتر بروید، اجازه دهید ارتباطات و رفتار شما قویتر شود.
وقتی کسی کاری که به مرزهای شما تجاوز میکند، انجام داد، فوراً به او بگویید،
خیلی ساده به آنها بگویید که کدام کارشان باعث عصبانی، خسته، خشن، کینهای و ناراحت شدن شما شده است. دقت کنید که نحوه حرف زدنتان توام با احترام و آرامش باشد.
یک درخواست روراست و مستقیم برای متوقف کردن آن رفتارشان که برای شما ناراحتکننده بوده، مطرح کنید. خیلی دقیق بگویید که چه میخواهید.
به انجام کاری که خواستهاید توسط طرفمقابل دقت کنید.
برای ایجاد تغییر از آنها تشکر کنید.
و اگر تمایلی به همکاری نشان ندادند:
عواقب احتمالی ادامه بیاحترامیشان را به آنها گوشزد کنید.
از آنها بخواهید که دست از رفتارشان بکشند.
بدون عصبانی شدن یا جنگ کردن دور شوید.
یا در صورت لزوم عواقبی که قبلاً هشدار داده بودید را عملی کنید.
مرز گذاشتن مثل هر مهارت دیگری نیاز به یاد گرفتن اصول اولیه آن، برنامه ریختن برای اجرای مهارت جدیدتان و سپس دنبال کردن آن و سیستم حمایتی دارد. به مرور زمان و با تمرین، مرز گذاشتن برایتان راحتتر خواهد شد.
یادتان باشد که مرز گذاشتن راهی برای احترام گذاشتن کامل به خودتان است. شما میتوانید واکنش خودتان را با رساندن محترمانه خواستههایتان به دیگران کنترل کنید اما نمیتوانید واکنش آنها را به خواستهتان کنترل کنید. کسانیکه بطور مداوم از احترام گذاشتن به مرزهای شما سر باز میزنند، تمایلی به تغییر ندارند. تغییری که دوست دارید ببینید ممکن است از خودتان ناشی شود. مطمئن شوید که درخواستهای مستقیم داشته و مرزهایتان را قاطعانه مطرح کردهاید. اگر با تمام این حرفها باز به مرزهایتان احترام نگذاشتند، دیگر به خودتان بستگی دارد که تصمیم بگیرید چطور پیش روید. در این موارد، ممکن است نیاز باشد بیشتر رفتوآمد کنید یا رابطه را تمام کنید.
تمرین: جملات زیر را تمام کنید:
آدمها هیچوقت دیگر ….
من حق دارم بخواهم ….
برای محافظت از زمان و انرژیام، اشکالی ندارد اگر …
بعد هر جمله را با حداقل ۱۲ مثال از مرزهایی که میتوانید برای احترام گذاشتن به خودتان ایجاد کنید، به پایان برسانید. افکارتان را سانسور نکنید. طی یکی رو هفته بعد افکارتان را جمع کرده و یادداشت کنید. سپس، سادهترین آنها را انتخاب کرده و شروع به بیان کردن مرزهایتان کنید.
مراحل مهم در تعیین مرز
۱. خودآگاهی: باید ببیند مرزهایتان کجاها قوی و کجاها ضعیف هستند و کجاها اصلاً وجود ندارند. چند مرز تازه برای خودتان بگذارید. چه کارهایی را دوست ندارید اطرافیانتان در برخورد با شما انجام بدهند یا چه حرفهایی را بزنند؟
۲. آگاهی دهید: دیگران را درمورد رفتارها و حرفهای غیرقابلقبولشان مطلع کنید. به آنها کمک کنید بفهمند چطور میتوانند به مرزهای جدید شما احترام بگذارند. بدون مقصر کردن کسی حرفهایتان را بزنید. مرزهایتان را به زبان بیاورید.
۳. درخواست کنید: به دقت و با آرامش به هر فرد بگویید که دوست دارید چه بگویند یا چه کاری کنند. آنها را به احترام گذاشتن به خودتان متعهد کنید.
۴. پیگیری کنید: پیشرفت آنها در برخورد با خودتان را به اطلاع آنها برسانید. به یاد دادن و تشویق آنها ادامه دهید. به آنهایی که به مرزهایتان احترام میگذارند، پاداش دهید.
۵. هشدار دهید: به آنها درمورد عواقب احتمالی نادیده گرفتن مرزهایتان هشدار دهید.
۶. عواقب: اگر آنچه انتظار داشتید انجام نشد، عواقب کار را اجرا کنید. عواقبی تعیین کنید که بر فرد مقابل اثر بیشتری داشته باشد تا خودتان.
۷. به مرزهای دیگران احترام بگذارید: به مرزهای دیگران تجاوز نکنید. مرزهای آنها را شناخته و به آنها احترام بگذارید.
ایجاد مرزهای قوی به شما کمک میکند روی پای خودتان بایستید، دیگر به زور کارهایی که دوست ندارید را انجام ندهید و از اولویت دادن به نیازهای خودتان احساس گناه نکنید. این بخشی از فرایند تعریف خودتان و چیزهایی که برایتان قابلقبول است، میباشد. وقتی مرزی تعیین نکنید، دیگران ممکن است بدون اینکه بدانند پا را از خط فراتر بگذارند.
مرز گذاشتن به معنی تغییر دادن آدمها نیست (بااینکه در ابتدای کار ممکن است آنطور به نظر برسد). معنی آن این است که تصمیم بگیرید چه چیزهایی را میتوانید یا دیگر نمیتوانید در زندگیتان تحمل کنید و بعد این را قاطعانه در مواقع لزوم بیان کنید. مرزها برای اینکه به یک فرد سالم تبدیل شوید و کار و زندگی شخصیتان را به خوبی متعادل کنید، ضروری هستند. این مرزها هستند که تعهد شما به احترام به خودتان را نشان میدهند.
اولین قدم برای ایجاد مرز، هوشیاری از خود است؛ باید بفهمید کجاها به فضا، احترام، انرژی و قدرت شخصی بیشتری نیاز دارید. این فرایند را با تشخیص اینکه چه زمان عصبانی، خسته، خشن یا کینهای میشوید شروع کنید. در این موارد، احتمالاً یک رد شدن از مرز اتفاق افتاده است، با آگاه شدن از موقعیتهایی که لازم است محدودیتهای شدیدتری داشته باشید، میتوانید ایجاد مرزهای جدیدتان و بیان آن برای دیگران را شروع کنید.
ایجاد مرز برای کار و خانه به شما کمک میکند به خودتان بیشتر احترام بگذارید. اشکالی ندارد که از دیگران تقاضای احترام کنید و به خودتان احترام بگذارید. لحن صدای یک نفر، منفی بودن، انتقاد، زبان یا هر نوع شکل بیاحترامی دیگر شما را وا میدارد مرزهایی ایجاد کنید تا از خودتان و اهدافتان درمقابل تاثیرات مخرب دیگران محافظت کنید.
به خودتان اجازه دهید که به طریقی جدید به خودتان و دیگران احترام بگذارید. مرزها راه مهمی برای احترام گذاشتن به نیازهای دیگران و همچنین نیازهای خودتان است. به طور کنایهآمیزی وقتی از مرزهای خودتان آگاه میشوید (و به آنها احترام میگذارید)، کمکم مرزهای دیگران هم برایتان محترم میشوند. احترام گذاشتن به مرزهای دیگران شما را به فرد جذابتری تبدیل میکند.
خیلی مهم است که بدانید در ایجاد مرزها:
نیازهای شخصی شما معتبر هستند. نیازی به دفاع کردن، بحث کردن یا توضیح بیش از حد آنها نیست.
در صورت لزوم، روی حمایت یک دوست برای قبل و بعد از تعیین مرزهایتان حساب کنید.
مرز گذاشتن را با سادهترین آنها شروع کنید و کمکم به سختترها برسید. قبل از اینکه به سراغ مرزهای سختتر بروید، اجازه دهید ارتباطات و رفتار شما قویتر شود.
وقتی کسی کاری که به مرزهای شما تجاوز میکند، انجام داد، فوراً به او بگویید،
خیلی ساده به آنها بگویید که کدام کارشان باعث عصبانی، خسته، خشن، کینهای و ناراحت شدن شما شده است. دقت کنید که نحوه حرف زدنتان توام با احترام و آرامش باشد.
یک درخواست روراست و مستقیم برای متوقف کردن آن رفتارشان که برای شما ناراحتکننده بوده، مطرح کنید. خیلی دقیق بگویید که چه میخواهید.
به انجام کاری که خواستهاید توسط طرفمقابل دقت کنید.
برای ایجاد تغییر از آنها تشکر کنید.
و اگر تمایلی به همکاری نشان ندادند:
عواقب احتمالی ادامه بیاحترامیشان را به آنها گوشزد کنید.
از آنها بخواهید که دست از رفتارشان بکشند.
بدون عصبانی شدن یا جنگ کردن دور شوید.
یا در صورت لزوم عواقبی که قبلاً هشدار داده بودید را عملی کنید.
مرز گذاشتن مثل هر مهارت دیگری نیاز به یاد گرفتن اصول اولیه آن، برنامه ریختن برای اجرای مهارت جدیدتان و سپس دنبال کردن آن و سیستم حمایتی دارد. به مرور زمان و با تمرین، مرز گذاشتن برایتان راحتتر خواهد شد.
یادتان باشد که مرز گذاشتن راهی برای احترام گذاشتن کامل به خودتان است. شما میتوانید واکنش خودتان را با رساندن محترمانه خواستههایتان به دیگران کنترل کنید اما نمیتوانید واکنش آنها را به خواستهتان کنترل کنید. کسانیکه بطور مداوم از احترام گذاشتن به مرزهای شما سر باز میزنند، تمایلی به تغییر ندارند. تغییری که دوست دارید ببینید ممکن است از خودتان ناشی شود. مطمئن شوید که درخواستهای مستقیم داشته و مرزهایتان را قاطعانه مطرح کردهاید. اگر با تمام این حرفها باز به مرزهایتان احترام نگذاشتند، دیگر به خودتان بستگی دارد که تصمیم بگیرید چطور پیش روید. در این موارد، ممکن است نیاز باشد بیشتر رفتوآمد کنید یا رابطه را تمام کنید.
تمرین: جملات زیر را تمام کنید:
آدمها هیچوقت دیگر ….
من حق دارم بخواهم ….
برای محافظت از زمان و انرژیام، اشکالی ندارد اگر …
بعد هر جمله را با حداقل ۱۲ مثال از مرزهایی که میتوانید برای احترام گذاشتن به خودتان ایجاد کنید، به پایان برسانید. افکارتان را سانسور نکنید. طی یکی رو هفته بعد افکارتان را جمع کرده و یادداشت کنید. سپس، سادهترین آنها را انتخاب کرده و شروع به بیان کردن مرزهایتان کنید.
مراحل مهم در تعیین مرز
۱. خودآگاهی: باید ببیند مرزهایتان کجاها قوی و کجاها ضعیف هستند و کجاها اصلاً وجود ندارند. چند مرز تازه برای خودتان بگذارید. چه کارهایی را دوست ندارید اطرافیانتان در برخورد با شما انجام بدهند یا چه حرفهایی را بزنند؟
۲. آگاهی دهید: دیگران را درمورد رفتارها و حرفهای غیرقابلقبولشان مطلع کنید. به آنها کمک کنید بفهمند چطور میتوانند به مرزهای جدید شما احترام بگذارند. بدون مقصر کردن کسی حرفهایتان را بزنید. مرزهایتان را به زبان بیاورید.
۳. درخواست کنید: به دقت و با آرامش به هر فرد بگویید که دوست دارید چه بگویند یا چه کاری کنند. آنها را به احترام گذاشتن به خودتان متعهد کنید.
۴. پیگیری کنید: پیشرفت آنها در برخورد با خودتان را به اطلاع آنها برسانید. به یاد دادن و تشویق آنها ادامه دهید. به آنهایی که به مرزهایتان احترام میگذارند، پاداش دهید.
۵. هشدار دهید: به آنها درمورد عواقب احتمالی نادیده گرفتن مرزهایتان هشدار دهید.
۶. عواقب: اگر آنچه انتظار داشتید انجام نشد، عواقب کار را اجرا کنید. عواقبی تعیین کنید که بر فرد مقابل اثر بیشتری داشته باشد تا خودتان.
۷. به مرزهای دیگران احترام بگذارید: به مرزهای دیگران تجاوز نکنید. مرزهای آنها را شناخته و به آنها احترام بگذارید.