به گزارش خبرگزاری دانا،باشگاه خبرنگاران پویا ـ سعید شیری: برخورد با اعضای خانواده بهترین معیار برای سنجش میزان رشد ایمانی و اخلاقی است، زیرا کسی که با خانواده با صداقت و محبت برخورد کند، خبر از رشد ایمانی و اخلاقی فرد میدهد. در این باره امام رضا(ع) به نقل از رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: «أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُکُمْ بِأَهْلِی؛ کسی که ایمانش برتر از دیگران است، اخلاقش نیکوتر و به خانوادهاش مهربانتر است و من نسبت به خانواده خود، مهربانترم.» (عیون اخبارالرضا: ج2، ص 38)
خداوند متعال در آیاتی از قرآن پیامبران خود را به عنوان افرادی یاد میکند که در اوج ایمانیات و اخلاقیات قرار دارند، لذا مدام اصرار دارد به این بزرگواران ایمان بیاوریم. در این راستا یکی از مسائل مهمی که خداوند در آیات قرآن ما را به آن توجه داده است، برخورد این پیامبران(ع) با خانواده است که میتوان با تمسک به سیره ایشان به دستاوردهای مناسبی در محیط خانواده رسید.
از محبت به دیگران تا محبت به خانواده
به عنوان نمونه، حضرت ابراهیم(ع) از رسولان صاحب عزمی بود که خداوند در قرآن وی را به عنوان اسوهای نیکو معرفی کرده است که با دقت در رفتار حضرت در آیات قرآن میتوان به برخی قلقهای رفتاری در برخورد با خانواده پی برد. بر اساس روایات عترت(ع)، ابراهیم(ع) بسیار فرد دلسوز، خوشبرخورد و با محبتی بود که حتی حاضر نبود به تنهایی غذا بخورد. حتی در ماجرای عذاب قوم لوط(ع) وقتی فرشتگان خبر عذاب آن قوم را نزد ابراهیم(ع) آوردند، حضرت از خداوند نسبت به عذاب آنها مهلت خواست که فرشتگان در پاسخ به وی گفتند: «یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَ إِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ؛ ای ابراهیم! از این [گفتگو] درگذر؛ زیرا فرمان پروردگارت [بر عذاب قوم لوط] فرا رسیده و یقیناً آنان را عذابی بدون بازگشت خواهد آمد.»
ابراهیم(ع) که نسبت به افراد غریبه اینگونه دلسوزی میکرد و از سوی دیگر برای قوم فاسق اینچنین از خداوند مهلت میخواهد، باید دید که عمق محبت و دلسوزی ایشان نسبت به خانوادهاش چه مقدار بود؟ به همین دلیل وقتی که ابراهیم(ع) بنا بر وحی خداوند خانواده خود را در وادی بی آب و علف رها کرد، خانواده وی نه تنها هیچ اعتراضی به این کار نکردند بلکه حضرت را همراهی کردند و به عبادت خدا پرداختند.
اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود زیرا ابراهیم(ع) بعد از مدتها که به خانواده خود بازگشت در اولین برخورد به فرزندش فرمود: «یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى؛ اى پسرگ من من در خواب [چنین] مىبینم که تو را سر مىبرم پس ببین چه به نظرت مىآید؟» (صافات102) اما اسماعیل(ع) رفتار بسیار مناسبی از خود نشان میدهد. در پاسخ به پدرش ابراهیم(ع) میفرماید: «یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَاللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ؛ اى پدر من آنچه را مأمورى انجام بده، انشاءالله مرا از صابران خواهى یافت» و در این بین همسر ابراهیم(ع) هیچ گونه اعتراضی که باعث ناراحتی حضرت شود، انجام نمیدهند.
تربیت هاجر و اسماعیل(ع) در پرتو محبت ابراهیم(ع)
شاید این رفتارِ مادر و فرزند در قبال ابراهیم(ع) برای ما که در این دوران سخت زندگی میکنیم و خانوادهها مورد آسیبهای مختلف قرار گرفتهاند تعجبآمیز باشد. این نوع تربیت جز در پرتو برخوردهای محبتآمیز و اخلاقی و ایمانی ابراهیم(ع) حاصل نمیشد زیرا همان طور که مطرح شد، پیامبر(ص) فرمودند: «کسی که ایمانش برتر از دیگران است، اخلاقش نیکوتر و به خانوادهاش مهربانتر است»
بنابراین میتوان نتیجه گرفت راز برخورد اخلاقی در خانواده، رشد ایمانی افراد است، یعنی به هر میزان که افراد در درجات ایمان رشد کنند، اخلاقشان با خانواده نیکوتر میشود و این مسأله باعث گرایش اهل منزل به ارزشهای دینی میشود. اما برعکس، هرچه افراد از جهت ایمانی ضعیف باشند، با خانواده بداخلاقی میکنند و زمینه دوری آنها از ارزشهای اخلاقی فراهم میشود.
خداوند متعال در آیاتی از قرآن پیامبران خود را به عنوان افرادی یاد میکند که در اوج ایمانیات و اخلاقیات قرار دارند، لذا مدام اصرار دارد به این بزرگواران ایمان بیاوریم. در این راستا یکی از مسائل مهمی که خداوند در آیات قرآن ما را به آن توجه داده است، برخورد این پیامبران(ع) با خانواده است که میتوان با تمسک به سیره ایشان به دستاوردهای مناسبی در محیط خانواده رسید.
از محبت به دیگران تا محبت به خانواده
به عنوان نمونه، حضرت ابراهیم(ع) از رسولان صاحب عزمی بود که خداوند در قرآن وی را به عنوان اسوهای نیکو معرفی کرده است که با دقت در رفتار حضرت در آیات قرآن میتوان به برخی قلقهای رفتاری در برخورد با خانواده پی برد. بر اساس روایات عترت(ع)، ابراهیم(ع) بسیار فرد دلسوز، خوشبرخورد و با محبتی بود که حتی حاضر نبود به تنهایی غذا بخورد. حتی در ماجرای عذاب قوم لوط(ع) وقتی فرشتگان خبر عذاب آن قوم را نزد ابراهیم(ع) آوردند، حضرت از خداوند نسبت به عذاب آنها مهلت خواست که فرشتگان در پاسخ به وی گفتند: «یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَ إِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ؛ ای ابراهیم! از این [گفتگو] درگذر؛ زیرا فرمان پروردگارت [بر عذاب قوم لوط] فرا رسیده و یقیناً آنان را عذابی بدون بازگشت خواهد آمد.»
ابراهیم(ع) که نسبت به افراد غریبه اینگونه دلسوزی میکرد و از سوی دیگر برای قوم فاسق اینچنین از خداوند مهلت میخواهد، باید دید که عمق محبت و دلسوزی ایشان نسبت به خانوادهاش چه مقدار بود؟ به همین دلیل وقتی که ابراهیم(ع) بنا بر وحی خداوند خانواده خود را در وادی بی آب و علف رها کرد، خانواده وی نه تنها هیچ اعتراضی به این کار نکردند بلکه حضرت را همراهی کردند و به عبادت خدا پرداختند.
اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود زیرا ابراهیم(ع) بعد از مدتها که به خانواده خود بازگشت در اولین برخورد به فرزندش فرمود: «یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى؛ اى پسرگ من من در خواب [چنین] مىبینم که تو را سر مىبرم پس ببین چه به نظرت مىآید؟» (صافات102) اما اسماعیل(ع) رفتار بسیار مناسبی از خود نشان میدهد. در پاسخ به پدرش ابراهیم(ع) میفرماید: «یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَاللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ؛ اى پدر من آنچه را مأمورى انجام بده، انشاءالله مرا از صابران خواهى یافت» و در این بین همسر ابراهیم(ع) هیچ گونه اعتراضی که باعث ناراحتی حضرت شود، انجام نمیدهند.
تربیت هاجر و اسماعیل(ع) در پرتو محبت ابراهیم(ع)
شاید این رفتارِ مادر و فرزند در قبال ابراهیم(ع) برای ما که در این دوران سخت زندگی میکنیم و خانوادهها مورد آسیبهای مختلف قرار گرفتهاند تعجبآمیز باشد. این نوع تربیت جز در پرتو برخوردهای محبتآمیز و اخلاقی و ایمانی ابراهیم(ع) حاصل نمیشد زیرا همان طور که مطرح شد، پیامبر(ص) فرمودند: «کسی که ایمانش برتر از دیگران است، اخلاقش نیکوتر و به خانوادهاش مهربانتر است»
بنابراین میتوان نتیجه گرفت راز برخورد اخلاقی در خانواده، رشد ایمانی افراد است، یعنی به هر میزان که افراد در درجات ایمان رشد کنند، اخلاقشان با خانواده نیکوتر میشود و این مسأله باعث گرایش اهل منزل به ارزشهای دینی میشود. اما برعکس، هرچه افراد از جهت ایمانی ضعیف باشند، با خانواده بداخلاقی میکنند و زمینه دوری آنها از ارزشهای اخلاقی فراهم میشود.