به گزارش خبرگزاری دانا، خبر آزار و قتل «آتنا»یی که با ذوق، پدر را همراهی می کرد تا با بیانی شیرین، خستگی کار روزمره را از او بزداید، سخت و طاقت فرسا بود؛ کودکی که بنا به باور کودکانه خود، همه افراد را معتمد و امین می دید، غافل از این که هوس و طمعی گرگ صفتانه می تواند او و کودکی اش را قربانی سازد.
هنوز چرایی مرگ فجیع «آتنا اصلانی» را هضم نکرده ایم که داغ «کیمیا» کودکی که بارها مورد آزار و اذیت ناپدری واقع شده، همچون پتک بر سرمان فرود می آید تا شاید در پیگیری حقوق کودکان شتابی شایسته تر بیابیم؛ کودکانی که می گوییم ارزشمندترین سرمایه زندگی ما هستند اما هنگامی که نوبت به آموزش های مراقبت از حریم شکننده آنان می شود، برخی بر طبل مخالفت می کوبیم تا مبادا سنتی را در هم شکنیم.
در کنار ضعف آموزش، عواملی گوناگون سبب ساز مرگ تلخ «آتنا» ها می شود، در حالی که پاسداری از حقوق بخش های بی دفاع جامعه همراه با کنترل افراد پرتنش و ناسازگار چاره پذیر است. باید پذیرفت که سازوکارهای اجتماعی و روابط انسانی تغییر کرده و نیاز به آموزش خود مراقبتی از بدو کودکی و نظارت بر اعمال و تعیین جرم سنگین برای کودک آزاران، نیازی اساسی برای جوامع امروز است.
گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، به دنبال ریشه یابی معضل کودک آزاری و بررسی نقش آموزش برای پیشگیری از این معضل با «لیلی ارشد» جامعه شناس و فعال حقوق زنان و کودکان و «پروانه محمدخانی» استاد دانشگاه و عضو هیات مدیره انجمن روانشناسی ایران گفت و گو کرد.
به باور این کارشناسان، آموزش مهارت های فردی و اجتماعی به کودکان و والدین نقش بسزایی در کاهش جرایم کودک آزاری دارد؛ آموزشی که باید پیش از ورود والدین به دنیای فرزندآوری و همچنین از زمان آموزش پذیری کودک یعنی چهار سالگی شروع شود.
** دیده بانی ضعیف حقوق کودکان، زمینه ساز کودک آزاری
محمدخانی در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا، ضمن توضیح مفهوم کودک آزاری، فاجعه صورت گرفته درباره «آتنا» را اقدامی جنایی نامید و گفت: کودک آزاری به مجموعه آزارهای عاطفی، فیزیکی و جسمی، جنسی بر کودک گفته می شود که در این چهار نوع رفتار، کودک تحت فشار قرار گرفته و در مورد وی رفتارهایی اعمال می شود که سلامت جسمی، روانی و اجتماعی او را به خطر می اندازد. در مورد «آتنا» از این چهار مقوله فراتر رفته و اقدامی جنایی صورت گرفته است که جست و جوی مسایل آسیب شناسی عمیق در قاتل را می طلبد.
به بیان این استاد دانشگاه، افرادی که اقدام به کودک آزاری می کنند، به طور معمول یکی از قربانیان کودک آزاری بوده و در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. در این حالت، نوعی شرطی سازی صورت گرفته و باعث شده در بزرگسالی در همان شرایط اقدام به کودک آزاری کنند. این افراد، در خانواده پرتنشی رشد کرده اندکه انواع آزارها در مورد کودک اعمال می شود. در واقع فضا و بستر بزرگ شدن آنان، ناسالم است. در نتیجه کودکی که آسیب می بیند در بزرگسالی هم آسیب رسان خواهد بود یا بعبارتی تجارب افراد در کودکی، تعیین کننده رفتار آنان در آینده است؛ افرادی که هیجانات خود را نمی شناسند و فکر می کنند در هر شرایطی می توانند هیجانات خود را به منصه ظهور برسانند.
این روانشناس، نبود نظارت موثر بر افراد سابقه دار از سوی مراجع قانونی را مورد انتقاد قرار داد و اظهار کرد: در پرونده قاتل «آتنا» ردپاهایی از سابقه کیفری مشابه وجود دارد اما این شخص آزادانه مشغول به کار بود و مراجع قانونی، نظارت موثری بر اعمال و رفتار او نداشتند. در حالی که می بایست این فرد و افرادی شبیه به او، تحت نظر پلیس قرار می گرفتند تا اقدام های جنایی تکرار نشود.
پاسخگو بودن افراد در مقابل جرمی که انجام می دهند، یکی از عوامل کاهش جنایت است؛ موضوعی که محمدخانی ضمن اشاره به آن افزود: عدم تعریف صحیح و شناخت خانواده ها از دایره دوستان و آشنایان هم بسترساز ایجاد رفتارهای ناهنجار در فرزندان است؛ فرزندانی که نه تنها اطلاعات و آگاهی کامل نسبت به خود و خود مراقبتی ندارند بلکه خانواده هم نسبت به خطرات احتمالی برای آنان حساسیتی نشان نمی دهد. در مورد کودک تازه به قتل رسیده هم باید گفت پدر «آتنا» بارها شاهد ورود فرزندش به داخل مغازه یک فرد بیگانه بوده و هیچ نوع واکنش و حساسیتی از خود نشان نداده و با کودک خود همراهی نکرده است.
** ضرورت آموزش شناخت حدود و مرزها؛ از خانواده تا اجتماع
تعصبات بی مورد در آموزش کودکان، عامل رشد کودکانی «اُمّی» نسبت به مهارت های فردی و اجتماعی می شود. لیلی ارشد، جامعه شناس و فعال حقوق کودکان و زنان، در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا ضمن بیان نکته فوق، این تعصبات را قاتل اصلی آتناهای کوچک عنوان کرد و گفت: آموزش سطح اول به کودکان یعنی به آنان مهارت، ابزار و آموزش چگونگی مراقبت از اندام های خود را بدهیم؛ آموزشی که در سطح مهد کودک ها و سایر محیط های آموزشی باید شکل بگیرد چرا که مادرانی که آموزش شیوه های والدینی و همسری را ندیده اند نمی توانند به فرزندان آموزش بدهند. در تمام طول فعالیت خود در حوزه کودکان، همواره مساله آموزش و ارایه مهارت های اجتماعی به کودکان و بزرگسالان را یادآور شده ام اما با برخوردهای سرد و به طبع بی تفاوت روبه رو شدم.
به بیان ارشد، متاسفانه در جامعه ما، هر وقت بحث آموزش خودمراقبتی به کودکان مطرح می شود، نگاه ها به سمت مساله آموزش جنسی و باز شدن روی کودکان، می رود و آموزش از ادامه راه باز می ماند. در حالی که معنای آموزش به کودکان، آموزش مسایلی در ارتباط با شناخت بدن و حدود و مرزهای آن است تا هیچ بیگانه ای نتواند وارد حریم خصوصی کودک شود و جنایت های غمبار و خانمانسوز تکرار نشود؛ آموزشی که نحوه برخورد و ارتباط گیری کودک با افراد بزرگتر و غیرهمجنس را به او بیاموزد تا آسیب کمتری ببیند.
این فعال حقوق کودکان، در ادامه به «پیشگیری سطح دو» یعنی وجود مددکار و روانشناس در مدارس اشاره کرد و گفت: در کنار نبود آموزش های مناسب به کودکان، مشکل دیگر نبود مددکار اجتماعی، روانشناس و مشاور در مدارس است تا تفاوت ها و مسایل کودکان را دریابند و به سرعت آن را مورد پیگیری قرار دهند. به عنوان مثال، انزوا، بیش فعالی، بی قراری، ارتباطات پرخاشگرانه، آثار ضرب و جرح و کودک آزاری از جمله مسایلی است که باید از طریق نگاه عمیق روانشناس دیده شود و درباره آن مشاوره های لازم به خانواده ها ارایه شود. با نبود این مشاوره ها، کودکان با معضلات و آسیب های پیرامون خود رشد می کنند و داستان فجایع جبران ناپذیر تکرار می شود.
در پایان سخن، باید یادآور شد که آموزش و آگاهی های لازم در مورد باید و نبایدهای فرزندپروری و حقوق کودکان در کنار پالایش روانی جامعه و رها نکردن مجرمان جنسی و بیماران روانی در سطح آن بدون نظارت موثر، زمینه های بروز هر نوع ناهنجاری در مورد کودکان را کاهش داده و محیطی امن و آرام برای آنان فراهم می کند، چرا که اغلب تخلف و رفتارهای پرتنش، نشات گرفته از دوران کودکی افراد است. این آموزش تنها منحصر به کودکان نیست و خانواده هایی که در فضای بسته و بدون تعلیم رشد کرده اند هم باید با تغییرات امروز جامعه هماهنگ شوند تا بیاموزند که به چه کسانی می توان اعتماد کرد و نیز در کنار چه افرادی ایمنی و مصونیت بیشتری وجود دارد.
هنوز چرایی مرگ فجیع «آتنا اصلانی» را هضم نکرده ایم که داغ «کیمیا» کودکی که بارها مورد آزار و اذیت ناپدری واقع شده، همچون پتک بر سرمان فرود می آید تا شاید در پیگیری حقوق کودکان شتابی شایسته تر بیابیم؛ کودکانی که می گوییم ارزشمندترین سرمایه زندگی ما هستند اما هنگامی که نوبت به آموزش های مراقبت از حریم شکننده آنان می شود، برخی بر طبل مخالفت می کوبیم تا مبادا سنتی را در هم شکنیم.
در کنار ضعف آموزش، عواملی گوناگون سبب ساز مرگ تلخ «آتنا» ها می شود، در حالی که پاسداری از حقوق بخش های بی دفاع جامعه همراه با کنترل افراد پرتنش و ناسازگار چاره پذیر است. باید پذیرفت که سازوکارهای اجتماعی و روابط انسانی تغییر کرده و نیاز به آموزش خود مراقبتی از بدو کودکی و نظارت بر اعمال و تعیین جرم سنگین برای کودک آزاران، نیازی اساسی برای جوامع امروز است.
گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، به دنبال ریشه یابی معضل کودک آزاری و بررسی نقش آموزش برای پیشگیری از این معضل با «لیلی ارشد» جامعه شناس و فعال حقوق زنان و کودکان و «پروانه محمدخانی» استاد دانشگاه و عضو هیات مدیره انجمن روانشناسی ایران گفت و گو کرد.
به باور این کارشناسان، آموزش مهارت های فردی و اجتماعی به کودکان و والدین نقش بسزایی در کاهش جرایم کودک آزاری دارد؛ آموزشی که باید پیش از ورود والدین به دنیای فرزندآوری و همچنین از زمان آموزش پذیری کودک یعنی چهار سالگی شروع شود.
** دیده بانی ضعیف حقوق کودکان، زمینه ساز کودک آزاری
محمدخانی در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا، ضمن توضیح مفهوم کودک آزاری، فاجعه صورت گرفته درباره «آتنا» را اقدامی جنایی نامید و گفت: کودک آزاری به مجموعه آزارهای عاطفی، فیزیکی و جسمی، جنسی بر کودک گفته می شود که در این چهار نوع رفتار، کودک تحت فشار قرار گرفته و در مورد وی رفتارهایی اعمال می شود که سلامت جسمی، روانی و اجتماعی او را به خطر می اندازد. در مورد «آتنا» از این چهار مقوله فراتر رفته و اقدامی جنایی صورت گرفته است که جست و جوی مسایل آسیب شناسی عمیق در قاتل را می طلبد.
به بیان این استاد دانشگاه، افرادی که اقدام به کودک آزاری می کنند، به طور معمول یکی از قربانیان کودک آزاری بوده و در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. در این حالت، نوعی شرطی سازی صورت گرفته و باعث شده در بزرگسالی در همان شرایط اقدام به کودک آزاری کنند. این افراد، در خانواده پرتنشی رشد کرده اندکه انواع آزارها در مورد کودک اعمال می شود. در واقع فضا و بستر بزرگ شدن آنان، ناسالم است. در نتیجه کودکی که آسیب می بیند در بزرگسالی هم آسیب رسان خواهد بود یا بعبارتی تجارب افراد در کودکی، تعیین کننده رفتار آنان در آینده است؛ افرادی که هیجانات خود را نمی شناسند و فکر می کنند در هر شرایطی می توانند هیجانات خود را به منصه ظهور برسانند.
این روانشناس، نبود نظارت موثر بر افراد سابقه دار از سوی مراجع قانونی را مورد انتقاد قرار داد و اظهار کرد: در پرونده قاتل «آتنا» ردپاهایی از سابقه کیفری مشابه وجود دارد اما این شخص آزادانه مشغول به کار بود و مراجع قانونی، نظارت موثری بر اعمال و رفتار او نداشتند. در حالی که می بایست این فرد و افرادی شبیه به او، تحت نظر پلیس قرار می گرفتند تا اقدام های جنایی تکرار نشود.
پاسخگو بودن افراد در مقابل جرمی که انجام می دهند، یکی از عوامل کاهش جنایت است؛ موضوعی که محمدخانی ضمن اشاره به آن افزود: عدم تعریف صحیح و شناخت خانواده ها از دایره دوستان و آشنایان هم بسترساز ایجاد رفتارهای ناهنجار در فرزندان است؛ فرزندانی که نه تنها اطلاعات و آگاهی کامل نسبت به خود و خود مراقبتی ندارند بلکه خانواده هم نسبت به خطرات احتمالی برای آنان حساسیتی نشان نمی دهد. در مورد کودک تازه به قتل رسیده هم باید گفت پدر «آتنا» بارها شاهد ورود فرزندش به داخل مغازه یک فرد بیگانه بوده و هیچ نوع واکنش و حساسیتی از خود نشان نداده و با کودک خود همراهی نکرده است.
** ضرورت آموزش شناخت حدود و مرزها؛ از خانواده تا اجتماع
تعصبات بی مورد در آموزش کودکان، عامل رشد کودکانی «اُمّی» نسبت به مهارت های فردی و اجتماعی می شود. لیلی ارشد، جامعه شناس و فعال حقوق کودکان و زنان، در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا ضمن بیان نکته فوق، این تعصبات را قاتل اصلی آتناهای کوچک عنوان کرد و گفت: آموزش سطح اول به کودکان یعنی به آنان مهارت، ابزار و آموزش چگونگی مراقبت از اندام های خود را بدهیم؛ آموزشی که در سطح مهد کودک ها و سایر محیط های آموزشی باید شکل بگیرد چرا که مادرانی که آموزش شیوه های والدینی و همسری را ندیده اند نمی توانند به فرزندان آموزش بدهند. در تمام طول فعالیت خود در حوزه کودکان، همواره مساله آموزش و ارایه مهارت های اجتماعی به کودکان و بزرگسالان را یادآور شده ام اما با برخوردهای سرد و به طبع بی تفاوت روبه رو شدم.
به بیان ارشد، متاسفانه در جامعه ما، هر وقت بحث آموزش خودمراقبتی به کودکان مطرح می شود، نگاه ها به سمت مساله آموزش جنسی و باز شدن روی کودکان، می رود و آموزش از ادامه راه باز می ماند. در حالی که معنای آموزش به کودکان، آموزش مسایلی در ارتباط با شناخت بدن و حدود و مرزهای آن است تا هیچ بیگانه ای نتواند وارد حریم خصوصی کودک شود و جنایت های غمبار و خانمانسوز تکرار نشود؛ آموزشی که نحوه برخورد و ارتباط گیری کودک با افراد بزرگتر و غیرهمجنس را به او بیاموزد تا آسیب کمتری ببیند.
این فعال حقوق کودکان، در ادامه به «پیشگیری سطح دو» یعنی وجود مددکار و روانشناس در مدارس اشاره کرد و گفت: در کنار نبود آموزش های مناسب به کودکان، مشکل دیگر نبود مددکار اجتماعی، روانشناس و مشاور در مدارس است تا تفاوت ها و مسایل کودکان را دریابند و به سرعت آن را مورد پیگیری قرار دهند. به عنوان مثال، انزوا، بیش فعالی، بی قراری، ارتباطات پرخاشگرانه، آثار ضرب و جرح و کودک آزاری از جمله مسایلی است که باید از طریق نگاه عمیق روانشناس دیده شود و درباره آن مشاوره های لازم به خانواده ها ارایه شود. با نبود این مشاوره ها، کودکان با معضلات و آسیب های پیرامون خود رشد می کنند و داستان فجایع جبران ناپذیر تکرار می شود.
در پایان سخن، باید یادآور شد که آموزش و آگاهی های لازم در مورد باید و نبایدهای فرزندپروری و حقوق کودکان در کنار پالایش روانی جامعه و رها نکردن مجرمان جنسی و بیماران روانی در سطح آن بدون نظارت موثر، زمینه های بروز هر نوع ناهنجاری در مورد کودکان را کاهش داده و محیطی امن و آرام برای آنان فراهم می کند، چرا که اغلب تخلف و رفتارهای پرتنش، نشات گرفته از دوران کودکی افراد است. این آموزش تنها منحصر به کودکان نیست و خانواده هایی که در فضای بسته و بدون تعلیم رشد کرده اند هم باید با تغییرات امروز جامعه هماهنگ شوند تا بیاموزند که به چه کسانی می توان اعتماد کرد و نیز در کنار چه افرادی ایمنی و مصونیت بیشتری وجود دارد.