به گزارش خبرگزاری دانا، دستگیری عوامل یک باند بزرگ قاچاق دختران که از طریق بستر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی که اقدام به جذب و قاچاق بیش از 800 دختر برای فساد و فحشا کرده بودند، خبری بود که از ناامیدی، بی هویتی و شکاف نسلی فرزندان با والدین حکایت داشت. دخترکانی که در سایه تعصب زیاد خانواده، بیکاری و حرف و حدیث دیگران، پا به دنیای ناشناخته ای می گذارند که با خراب شدن پل های پشت سر، بازگشتی ندارد.
سرعت و شتاب جوامع در مسیر توسعه یافتگی با فناوری های نوین هم موضوعی است که علاوه بر این که نسل امروز را از عقاید و نسل گذشته دور نگهداشته بلکه والدین را از همراهی و همگامی با فرزندان بازداشته است. بر همین اساس، فرزندان برای دوری از تنهایی و گریز از نگاه های سنگین والدین، به گروه هایی پناه می برند که جز وعده و وعید و سوء استفاده، چیز دیگری در انتظار آنان نیست.
در همین راستا، گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا در گفت و گو با دکتر «علیرضا شریفی یزدی» روانشناس اجتماعی به کندکاو در چرایی قاچاق دختران و چگونگی جلوگیری از اشاعه این مساله پرداخت.
**سبب شناسی قاچاق دختران
مقوله قاچاق انسان یا به تعبیری بردگی نوین پدیده ای جهانی است که مختص کشور ما نیست و در همه جای دنیا شاهد چنین بحران هایی هستیم. اما سبب شناسی این امر را باید بر پایه های روانی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی جست و جو کرد.
-خانواده:
خانواده از مهمترین دلایل رواج قاچاق دختران است. بر اساس مطالعاتی که انجام گرفته است، بیشتر دخترانی که در دستان گروه های تبهکار اسیر می شوند از گروه خانواده هایی هستند که هم به لحاظ اقتصادی و هم فرهنگی در سطح پایینی قرار دارند یعنی عمدتا در خانواده های آشفته بزرگ شده اند که به دلیل پرجمعیتی، توان تامین نیازهای اولیه اقتصادی فرزندان را ندارند و با کمال تاسف، در پاره ای موارد گاهی حتی خانواده به فروش و قاچاق دختران کمک می کنند تا فضایی برای تامین مالی و رفع نیازهای خود فراهم کنند.
خصوصیت خانواده های آشفته این است که به ظاهر سرپا هستند اما طلاق عاطفی در میان آنان موج میزند، البته نمی توان گفت که فرزندان تمام خانواده های دارای طلاق عاطفی، به این قهقهرا کشیده می شوند اما یکی از عوامل جذب این دختران به گروه های تبهکار است.
خانواده های متعصب و سخت گیر هم زمینه ساز فضای قاچاق دختران هستند. دخترانی که از دست تعصبات خشک پدر، برادر یا همسر اقدام به فرار از منزل می کنند. خشونت های خانگی علیه دختران در درون خانواده که متاسفانه قانون روشن و مشخصی برای آن وجود ندارد و دستگاه های انتظامی هم در این زمینه فعال نیستند.
-رویاسازی، مشوق خروج از کشور
مدینه فاضله ساختن از خارج کشور برای دختران، هم یکی دیگر از دلایل تمایل به خفت و خواری برای خروج از کشور و به دام گروه های تبهکار افتادن دختران است. متاسفانه به دلیل این که در چند دهه اخیر، بنا به محدودیت های ویزا و غیره، میزان ترددها به خارج از کشور به ویژه به کشورهای غربی کم شده است، نه آن ها برداشت درستی از جامعه ما دارند و نه جامعه ما از آن ها.
تمام اطلاعات جوانان ما درباره خارج از کشور، از کانال تلویزیون و فیلم های سینمایی که به صورت اغراق آمیز، جوامع غربی را به تصویر می کشند، است. به شکلی که جوان، غرب و کشورهای دیگر را مدینه فاضله ای می پندارد که اگر به آن جا برسد همه مشکلات او حل می شود.
-معضلات اقتصادی و بیکاری
یکی دیگر از عوامل، معضلات اقتصادی است که طی 14 سال اخیر در جامعه افزایش یافته است. افزایش بیکاری، سرخوردگی جوانان بعد از ادامه تحصیل و نداشتن کار و شغل و درآمد مناسب، باعث می شود که به گروه ها و ترفندهای فریبنده آنان مبنی برگذراندن دوره های آموزشی آرایشگری و سپس شغل و حقوق مناسب، مسکن و اقامت و امثالهم جذب شوند و به این شکل به دام می افتند.
اما خبر بد این که بعضی از این دخترها آگاهانه در این راه قدم می گذارند و به طور کامل می دانند چه اتفاقی در انتظار آنان است. اما نکته اصلی این که علت گرایش آنان به بردگی جنسی با کارگران جنسی چند دهه گذشته فرق کرده است. دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و برای نیازهای اقتصادی وارد این عرصه نشده اند بلکه به رویای بالا رفتن سطح زندگی و طبقه اجتماعی در این راه گام برداشته اند.
- سستی پایه های روحی و اعتقادی
ضعف روحی روانی هم پایه چهارم این مساله است به این معنا که به طور معمول، دختران سرخورده و افسرده هستند و در اضطراب سنگین و ناآرام به ویژه اضطراب های اجتماعی کسانی هستند که راحت تر جذب گروه های تبهکار می شوند.
**چرایی عدم تمایل دختران به بازگشت
یکی از دلایلی که این افراد، در فضای سخت و بردگی هم تمایلی به بازگشت به وطن ندارند، خانواده این افراد است؛ به این معنا که خانواده ها به لحاظ فرهنگی و ارتباطی و سنتی، پذیرای این افراد نیستند و اگر در سطح فرهنگی بودند به هیچ وجه فرزند به این جا نمی رسید.
فرزند هم با این احساس که جایگاهی در خانواده برای بازگشت ندارد و ممکن است از مراجع ذی صلاح تحت تعقیب قرار بگیرد تمایلی به بازگشت نخواهد داشت. همچنین باید گفت تجربه زندگی در خارج از کشور و یافتن معیارهای خود در آن جا و همسان بودن با آن چه آرزو می کرده، مشوقی است تا جوان برای رسیدن به هدف اولیه خود، سختی ها را تحمل کند و تلاشی برای بازگشت نداشته باشد.
** کاهش شکاف بین نسلی راهکاری برای رسیدن به حذف قاچاق
متاسفانه شاهد هستیم که در بسیاری ازخانواده ها، به دلیل تفاوت میان نسلی، کاهش حس تعلق وجود دارد. تفاوت میان نسلی، امری است که در طول تاریخ وجود داشته و دارد اما به دلیل این که ما نتوانستیم این تفاوت ها را درست بشناسیم و در جهت درست و سازنده از آن استفاده کنیم، تعارض میان نسلی به وجود آمده که باعث شکاف میان نسلی در وهله اول و گسست نسلی در مراحل بعدی شده است. به این صورت که فاصله عمیقی میان دو نسل ایجاد می شود که امکان برقراری ارتباط بین آنان غیر ممکن است. اینجا است که اتفاقات ناگواری همچون فرار از منزل، اعتیاد، ازدواج های اجباری نامناسب برای فرار از فضای خانه و سایر موارد به وجود می آید.
برای جلوگیری از این روند، آموزش مهارت های زندگی به ویژه مهارت ارتباطی، «نه» گفتن، مهارت استقلال داشتن به والدین و فرزندان الزامی است. همچنین والدین باید به شرایط روحی روانی فرزندان توجه کنند تا در دام بازی هایی همچون نهنگ آبی که به نوعی مرگ تدریجی را برای فرزندان به جای می گذارد، نیافتند. خانواده ها نباید تنها به مسایل بدنی و جسمی فرزندان توجه کنند بلکه غذای روح و روان آنان از اهمیت بیشتری برخودار است.
به لحاظ اجتماعی هم ایجاد فضای امن مناسب برای نسل جدید الزامی است. یکی از نیازهای جوانان، نیاز به شادی و نشاط اجتماعی است که با کارهای بسیار ساده و برگزاری کنسرت ها که جوان بتواند تخلیه انرژی کند، دست یافتنی است. افرادی که با برگزاری کنسرت ها و برنامه های نشاط آور مخالفت می کنند باید بدانند که فشار باعث نمی شود که ما نسلی تابع تر داشته باشیم بلکه نسلی گریزان تر را پرورش می دهیم که با کوچکترین ترفندی، فریب می خورند. باید بدانند که دختری که به مرحله ای رسیده که خود را در اختیار افراد ناشناخته و آینده مبهم قرار می دهد تمام امیدهایش در داخل کشور از بین رفته است. پس این جز وظایف اهل قلم، رسانه، مسوولان و مدیران سیاست گذار و همه کسانی که در عرصه فرهنگ سازی فعالیت دارند، است تا شاهد شکاف و گسست نسلی و اتفاق هایی همچون قاچاق دختران نباشیم.
سرعت و شتاب جوامع در مسیر توسعه یافتگی با فناوری های نوین هم موضوعی است که علاوه بر این که نسل امروز را از عقاید و نسل گذشته دور نگهداشته بلکه والدین را از همراهی و همگامی با فرزندان بازداشته است. بر همین اساس، فرزندان برای دوری از تنهایی و گریز از نگاه های سنگین والدین، به گروه هایی پناه می برند که جز وعده و وعید و سوء استفاده، چیز دیگری در انتظار آنان نیست.
در همین راستا، گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا در گفت و گو با دکتر «علیرضا شریفی یزدی» روانشناس اجتماعی به کندکاو در چرایی قاچاق دختران و چگونگی جلوگیری از اشاعه این مساله پرداخت.
**سبب شناسی قاچاق دختران
مقوله قاچاق انسان یا به تعبیری بردگی نوین پدیده ای جهانی است که مختص کشور ما نیست و در همه جای دنیا شاهد چنین بحران هایی هستیم. اما سبب شناسی این امر را باید بر پایه های روانی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی جست و جو کرد.
-خانواده:
خانواده از مهمترین دلایل رواج قاچاق دختران است. بر اساس مطالعاتی که انجام گرفته است، بیشتر دخترانی که در دستان گروه های تبهکار اسیر می شوند از گروه خانواده هایی هستند که هم به لحاظ اقتصادی و هم فرهنگی در سطح پایینی قرار دارند یعنی عمدتا در خانواده های آشفته بزرگ شده اند که به دلیل پرجمعیتی، توان تامین نیازهای اولیه اقتصادی فرزندان را ندارند و با کمال تاسف، در پاره ای موارد گاهی حتی خانواده به فروش و قاچاق دختران کمک می کنند تا فضایی برای تامین مالی و رفع نیازهای خود فراهم کنند.
خصوصیت خانواده های آشفته این است که به ظاهر سرپا هستند اما طلاق عاطفی در میان آنان موج میزند، البته نمی توان گفت که فرزندان تمام خانواده های دارای طلاق عاطفی، به این قهقهرا کشیده می شوند اما یکی از عوامل جذب این دختران به گروه های تبهکار است.
خانواده های متعصب و سخت گیر هم زمینه ساز فضای قاچاق دختران هستند. دخترانی که از دست تعصبات خشک پدر، برادر یا همسر اقدام به فرار از منزل می کنند. خشونت های خانگی علیه دختران در درون خانواده که متاسفانه قانون روشن و مشخصی برای آن وجود ندارد و دستگاه های انتظامی هم در این زمینه فعال نیستند.
-رویاسازی، مشوق خروج از کشور
مدینه فاضله ساختن از خارج کشور برای دختران، هم یکی دیگر از دلایل تمایل به خفت و خواری برای خروج از کشور و به دام گروه های تبهکار افتادن دختران است. متاسفانه به دلیل این که در چند دهه اخیر، بنا به محدودیت های ویزا و غیره، میزان ترددها به خارج از کشور به ویژه به کشورهای غربی کم شده است، نه آن ها برداشت درستی از جامعه ما دارند و نه جامعه ما از آن ها.
تمام اطلاعات جوانان ما درباره خارج از کشور، از کانال تلویزیون و فیلم های سینمایی که به صورت اغراق آمیز، جوامع غربی را به تصویر می کشند، است. به شکلی که جوان، غرب و کشورهای دیگر را مدینه فاضله ای می پندارد که اگر به آن جا برسد همه مشکلات او حل می شود.
-معضلات اقتصادی و بیکاری
یکی دیگر از عوامل، معضلات اقتصادی است که طی 14 سال اخیر در جامعه افزایش یافته است. افزایش بیکاری، سرخوردگی جوانان بعد از ادامه تحصیل و نداشتن کار و شغل و درآمد مناسب، باعث می شود که به گروه ها و ترفندهای فریبنده آنان مبنی برگذراندن دوره های آموزشی آرایشگری و سپس شغل و حقوق مناسب، مسکن و اقامت و امثالهم جذب شوند و به این شکل به دام می افتند.
اما خبر بد این که بعضی از این دخترها آگاهانه در این راه قدم می گذارند و به طور کامل می دانند چه اتفاقی در انتظار آنان است. اما نکته اصلی این که علت گرایش آنان به بردگی جنسی با کارگران جنسی چند دهه گذشته فرق کرده است. دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و برای نیازهای اقتصادی وارد این عرصه نشده اند بلکه به رویای بالا رفتن سطح زندگی و طبقه اجتماعی در این راه گام برداشته اند.
- سستی پایه های روحی و اعتقادی
ضعف روحی روانی هم پایه چهارم این مساله است به این معنا که به طور معمول، دختران سرخورده و افسرده هستند و در اضطراب سنگین و ناآرام به ویژه اضطراب های اجتماعی کسانی هستند که راحت تر جذب گروه های تبهکار می شوند.
**چرایی عدم تمایل دختران به بازگشت
یکی از دلایلی که این افراد، در فضای سخت و بردگی هم تمایلی به بازگشت به وطن ندارند، خانواده این افراد است؛ به این معنا که خانواده ها به لحاظ فرهنگی و ارتباطی و سنتی، پذیرای این افراد نیستند و اگر در سطح فرهنگی بودند به هیچ وجه فرزند به این جا نمی رسید.
فرزند هم با این احساس که جایگاهی در خانواده برای بازگشت ندارد و ممکن است از مراجع ذی صلاح تحت تعقیب قرار بگیرد تمایلی به بازگشت نخواهد داشت. همچنین باید گفت تجربه زندگی در خارج از کشور و یافتن معیارهای خود در آن جا و همسان بودن با آن چه آرزو می کرده، مشوقی است تا جوان برای رسیدن به هدف اولیه خود، سختی ها را تحمل کند و تلاشی برای بازگشت نداشته باشد.
** کاهش شکاف بین نسلی راهکاری برای رسیدن به حذف قاچاق
متاسفانه شاهد هستیم که در بسیاری ازخانواده ها، به دلیل تفاوت میان نسلی، کاهش حس تعلق وجود دارد. تفاوت میان نسلی، امری است که در طول تاریخ وجود داشته و دارد اما به دلیل این که ما نتوانستیم این تفاوت ها را درست بشناسیم و در جهت درست و سازنده از آن استفاده کنیم، تعارض میان نسلی به وجود آمده که باعث شکاف میان نسلی در وهله اول و گسست نسلی در مراحل بعدی شده است. به این صورت که فاصله عمیقی میان دو نسل ایجاد می شود که امکان برقراری ارتباط بین آنان غیر ممکن است. اینجا است که اتفاقات ناگواری همچون فرار از منزل، اعتیاد، ازدواج های اجباری نامناسب برای فرار از فضای خانه و سایر موارد به وجود می آید.
برای جلوگیری از این روند، آموزش مهارت های زندگی به ویژه مهارت ارتباطی، «نه» گفتن، مهارت استقلال داشتن به والدین و فرزندان الزامی است. همچنین والدین باید به شرایط روحی روانی فرزندان توجه کنند تا در دام بازی هایی همچون نهنگ آبی که به نوعی مرگ تدریجی را برای فرزندان به جای می گذارد، نیافتند. خانواده ها نباید تنها به مسایل بدنی و جسمی فرزندان توجه کنند بلکه غذای روح و روان آنان از اهمیت بیشتری برخودار است.
به لحاظ اجتماعی هم ایجاد فضای امن مناسب برای نسل جدید الزامی است. یکی از نیازهای جوانان، نیاز به شادی و نشاط اجتماعی است که با کارهای بسیار ساده و برگزاری کنسرت ها که جوان بتواند تخلیه انرژی کند، دست یافتنی است. افرادی که با برگزاری کنسرت ها و برنامه های نشاط آور مخالفت می کنند باید بدانند که فشار باعث نمی شود که ما نسلی تابع تر داشته باشیم بلکه نسلی گریزان تر را پرورش می دهیم که با کوچکترین ترفندی، فریب می خورند. باید بدانند که دختری که به مرحله ای رسیده که خود را در اختیار افراد ناشناخته و آینده مبهم قرار می دهد تمام امیدهایش در داخل کشور از بین رفته است. پس این جز وظایف اهل قلم، رسانه، مسوولان و مدیران سیاست گذار و همه کسانی که در عرصه فرهنگ سازی فعالیت دارند، است تا شاهد شکاف و گسست نسلی و اتفاق هایی همچون قاچاق دختران نباشیم.