به گزارش خبرگزاری دانا،باورش سخت است زن و شوهری که با هزاران امید و آرزو ازدواج می کنند، کمتر از یک سال در کنار هم باشند و بدترین راه ممکن را برای آینده زندگی مشترک شان انتخاب کنند. بر اساس آمار سازمان ثبت احوال، در سال گذشته بیشترین طلاق مربوط به ازدواج هایی بوده که کمتر از یک سال از عمر آن ها گذشته است. این آمار ناراحت کننده، زنگ خطری جدی برای همه دختران و پسران در آستانه ازدواج و خانواده هایشان است. در ادامه چند نفر از مشاوران صفحه خانواده و مشاوره، داستان زندگی مشترک پنج زوجی را بازگو کرده اند که عمر زندگی مشترک شان خیلی کوتاه بوده است.
ارتباط با عشق سابق!
خانمی که تنها 9 ماه از ازدواجش گذشته و برای طلاق به دادگاه مراجعه کرده بود، زندگی خود را این گونه روایت می کند که از همان هفته اول ازدواج، سردی و بی تفاوتی شوهرش را به خودش و زندگی مشترک می دیده و اوایل زیاد جدی نمی گرفته است. بعد از آن، علت را از همسرش می پرسد ولی دلیل قانع کننده و درستی عایدش نمی شود تا این که از تماس ها و پیام های مشکوک شوهرش متوجه حضور زنی دیگر در زندگی اش می شود. بعد هم شوهر بیان می کند چندین سال است عاشق دختری هستم اما خانواده ام مخالف ازدواج ما بودند و بر خلاف میل باطنی ام تو را برایم خواستگاری کردند. واقعا علاقه ای به تو ندارم و همچنان با آن خانم درگیر ارتباط عاشقانه هستم.
ازدواج با اصرار خانواده
آقایی 26 ساله و دارای تحصیلات تکمیلی با دختر خاله 21 ساله خود ازدواج کرده بود و بعد از شش ماه متقاضی جدایی بودند. علت را که بررسی کردیم، آقا گفت: «از ابتدا هیچ حسی به دختر خاله ام نداشتم و هیچ گاه به عنوان همسر آینده ام به او نیندیشیدم. چون خانواده و به خصوص مادرم تمایل زیادی به ازدواج من داشتند، به بهانه های مختلف موضوع ازدواج با وی را مطرح می کردند. در این اواخر روزی نبود که در منزل ما این موضوع مطرح نشود. این فشار ها زیاد شده بود و همزمان نیز اتفاقاتی مثل با خبر شدن همه فامیل و اطرافیان رخ داد و به نوعی، من در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بودم. بعد از عقد، فقط یک ماه توانستیم برای هم نسبتا خوب باشیم و از آن به بعد هر چه خانواده ها تلاش می کردند که ما بیشتر با هم باشیم برعکس بیشتر از هم فاصله می گرفتیم. الان بعد از شش ماه به این نتیجه رسیده ام که دنیای همسرم کاملا با دنیای من فرق می کند و به عبارتی ایشان کسی نیست که من می خواستم و من هم آن فردی نیستم که ایشان می خواست.»
ازدواج به امید تغییر!
زوج دیگری که کمتر از یک سال از شروع زندگی شان گذشته بود و درخواست طلاق داده بودند، مشکل اصلی شان بیکاری شوهر بود. آقا می گفت کار مشخصی ندارد و بیشتر اوقات بیکار است. هر دو نفر با طلاق موافق بودند در حالی که فقط 11 ماه از ازدواج شان می گذشت. این ازدواج به این دلیل صورت گرفته بود تا مرد سر به راه شود و به دنبال یافتن کار و شغل برود اما عاقبتش طلاق بود.
ازدواج برای فراموشی رابطه قبلی!
آقایی 23 ساله و مهندس عمران با خانمی 19 ساله و دانشجوی کارشناسی ازدواج کرده بود. خانم می گوید: «من از همان روز دوم بعد از عقد به ایشان حس بدی پیدا کرده بودم و تحت هیچ شرایطی حاضر نبودم با وی به زندگی ادامه دهم. همان موقع تصمیم به جدایی گرفتم اما سه ماه تحمل کردم و در این مدت حتی زمانی که می فهمیدم همسرم قرار است از محل کارش که در شهر دیگری بود برگردد، ناراحت می شدم. در این مدت نسخه های تجویز شده اطرافیان برای بهبود رابطه ما موثر واقع نشد.» در جلسات مشاوره با ریشه یابی موضوع مشخص شد که خانم قبل از ازدواج به فرد دیگری علاقه مند بوده و به امید ایجاد علاقه به همسرش و فراموشی رابطه قبلی ازدواج کرده ولی این اتفاق رخ نداده است و اکنون با مقایسه هایی که می کند، به همسرش حس تنفر شدیدی پیدا کرده است.
انتظار ایده آل بودن همسر!
زوج دیگری که عمر زندگی مشترک شان به یک سال نرسیده است، دختری 18 ساله است که با پسری 23 ساله ازدواج کرده و به فاصله سه ماه از عقد یاد و خاطرات علاقه مندی اش به پسر همسایه که چندین سال قبل اتفاق افتاده است و فقط چند بار همدیگر را از دور دیده اند و در حد چند کلمه با هم حرف زده اند، زنده شده و تمام فکر و ذهن وی را درگیر خودش کرده است به نحوی که چنان شخصیت ذهنی ایده آلی از پسری که چند سال است حتی از او خبری هم ندارد برای خودش ساخته که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست زندگی با همسرش را ادامه بدهد. او پس از مقایسه همسرش با ایده آل ترین شرایط ممکن، به جایی رسیده که فقط طلاق را چاره کار می داند.
منبع : khorasannews.com
ارتباط با عشق سابق!
خانمی که تنها 9 ماه از ازدواجش گذشته و برای طلاق به دادگاه مراجعه کرده بود، زندگی خود را این گونه روایت می کند که از همان هفته اول ازدواج، سردی و بی تفاوتی شوهرش را به خودش و زندگی مشترک می دیده و اوایل زیاد جدی نمی گرفته است. بعد از آن، علت را از همسرش می پرسد ولی دلیل قانع کننده و درستی عایدش نمی شود تا این که از تماس ها و پیام های مشکوک شوهرش متوجه حضور زنی دیگر در زندگی اش می شود. بعد هم شوهر بیان می کند چندین سال است عاشق دختری هستم اما خانواده ام مخالف ازدواج ما بودند و بر خلاف میل باطنی ام تو را برایم خواستگاری کردند. واقعا علاقه ای به تو ندارم و همچنان با آن خانم درگیر ارتباط عاشقانه هستم.
ازدواج با اصرار خانواده
آقایی 26 ساله و دارای تحصیلات تکمیلی با دختر خاله 21 ساله خود ازدواج کرده بود و بعد از شش ماه متقاضی جدایی بودند. علت را که بررسی کردیم، آقا گفت: «از ابتدا هیچ حسی به دختر خاله ام نداشتم و هیچ گاه به عنوان همسر آینده ام به او نیندیشیدم. چون خانواده و به خصوص مادرم تمایل زیادی به ازدواج من داشتند، به بهانه های مختلف موضوع ازدواج با وی را مطرح می کردند. در این اواخر روزی نبود که در منزل ما این موضوع مطرح نشود. این فشار ها زیاد شده بود و همزمان نیز اتفاقاتی مثل با خبر شدن همه فامیل و اطرافیان رخ داد و به نوعی، من در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بودم. بعد از عقد، فقط یک ماه توانستیم برای هم نسبتا خوب باشیم و از آن به بعد هر چه خانواده ها تلاش می کردند که ما بیشتر با هم باشیم برعکس بیشتر از هم فاصله می گرفتیم. الان بعد از شش ماه به این نتیجه رسیده ام که دنیای همسرم کاملا با دنیای من فرق می کند و به عبارتی ایشان کسی نیست که من می خواستم و من هم آن فردی نیستم که ایشان می خواست.»
ازدواج به امید تغییر!
زوج دیگری که کمتر از یک سال از شروع زندگی شان گذشته بود و درخواست طلاق داده بودند، مشکل اصلی شان بیکاری شوهر بود. آقا می گفت کار مشخصی ندارد و بیشتر اوقات بیکار است. هر دو نفر با طلاق موافق بودند در حالی که فقط 11 ماه از ازدواج شان می گذشت. این ازدواج به این دلیل صورت گرفته بود تا مرد سر به راه شود و به دنبال یافتن کار و شغل برود اما عاقبتش طلاق بود.
ازدواج برای فراموشی رابطه قبلی!
آقایی 23 ساله و مهندس عمران با خانمی 19 ساله و دانشجوی کارشناسی ازدواج کرده بود. خانم می گوید: «من از همان روز دوم بعد از عقد به ایشان حس بدی پیدا کرده بودم و تحت هیچ شرایطی حاضر نبودم با وی به زندگی ادامه دهم. همان موقع تصمیم به جدایی گرفتم اما سه ماه تحمل کردم و در این مدت حتی زمانی که می فهمیدم همسرم قرار است از محل کارش که در شهر دیگری بود برگردد، ناراحت می شدم. در این مدت نسخه های تجویز شده اطرافیان برای بهبود رابطه ما موثر واقع نشد.» در جلسات مشاوره با ریشه یابی موضوع مشخص شد که خانم قبل از ازدواج به فرد دیگری علاقه مند بوده و به امید ایجاد علاقه به همسرش و فراموشی رابطه قبلی ازدواج کرده ولی این اتفاق رخ نداده است و اکنون با مقایسه هایی که می کند، به همسرش حس تنفر شدیدی پیدا کرده است.
انتظار ایده آل بودن همسر!
زوج دیگری که عمر زندگی مشترک شان به یک سال نرسیده است، دختری 18 ساله است که با پسری 23 ساله ازدواج کرده و به فاصله سه ماه از عقد یاد و خاطرات علاقه مندی اش به پسر همسایه که چندین سال قبل اتفاق افتاده است و فقط چند بار همدیگر را از دور دیده اند و در حد چند کلمه با هم حرف زده اند، زنده شده و تمام فکر و ذهن وی را درگیر خودش کرده است به نحوی که چنان شخصیت ذهنی ایده آلی از پسری که چند سال است حتی از او خبری هم ندارد برای خودش ساخته که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست زندگی با همسرش را ادامه بدهد. او پس از مقایسه همسرش با ایده آل ترین شرایط ممکن، به جایی رسیده که فقط طلاق را چاره کار می داند.
منبع : khorasannews.com