به گزارش خبرگزاری دانا، برای بازتوانی این زنان و دختران آسیب دیده که عواملی همچون فقر، مشکلات مالی و اقتصادی، گسست های ارزشی، اخلاقی و فرهنگی، مسیر زندگی اشان را تغییر داده است می بایست برنامه ریزی و فرهنگ سازی کرد تا از عمیق شدن آسیب های اجتماعی و سلامت جامعه کاسته شود.
بر همین اساس، با شروع فعالیت اداره کل امور بانوان استانداری تهران در سال 96، موضوع راه اندازی شهرکی برای توانمندسازی زنان آسیب دیده اجتماعی از سوی «ثریا شارقی» مدیر کل امور بانوان استانداری تهران مطرح شد.
شارقی درباره این موضوع تاکید کرد که این پیشنهاد به دنبال عدم امکان بازتوانی اجتماعی زنان از طریق مددسراها و سامانسراها مطرح شده و میتواند سیکل معیوب را کامل و یک الگوی مطلوب برای ساماندهی زنان آسیبدیده ایجاد کند.
وی توانمندسازی، اشتغالزایی، کارآفرینی، خدمات پزشکی و سلامت، تفریح، آموزش، فرهنگسازی و غیره را ازجمله خدمات شهرک حمایت از زنان آسیبدیده اعلام کرد.
پیشنهاداتی که با انتقادهایی از سوی رییس سازمان بهزیستی و برخی نمایندگان مجلس و مسوولان مربوطه روبه رو شد.
«انوشیروان محسنی بندپی» رییس سازمان بهزیستی در انتقاد به این طرح، خانواده را بهترین فضا برای بازتوانی زنان آسیب دیده عنوان کرد و گفت: بهزیستی طرحهای رسیدگی به زنان آسیبدیده را در قالب شهرکسازی برای آنان نمیپذیرد. مطالعات نشان می دهد هرچه افراد به خانواده نزدیک تر باشند، وضعیت بهتری پیدا خواهند کرد.
از دیگر منتقدان این طرح، «سیدحسن موسویچلک» رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران بود که از شنیدن این تصمیم اظهار شگفتی کرد.
به گفته او امروزه دیگر نمیتوان در نگهداری یا بازتوانی افراد به صورت جزیرهای عمل کرد. این طرحها متعلق به 150 سال قبل و محکوم به شکست است. باید در کنار مردم و با مردم، چرخه و بستر بازتوانی و بازگشت به جامعه را فراهم کرد.
«سهیلا جلودارزاده» نماینده مجلس شورای اسلامی هم در مخالفت با این طرح بیان کرد که جداکردن زنانی که آسیبدیدهاند یا در معرض آسیب هستند ولی شانس زندگی سالم را دارند، از زندگی عادی به مصلحت نیست چون انگشتنما میشوند و نمیتوانند در محیطی زندگی کنند که نظر مردم راجع به آنها خوب باشد. شکل اجرای این طرح باید به نوعی باشد که این زنان نشانهدار نشوند.
«معصومه آقاپور علیشاهی» دیگر نماینده مردم در مجلس هم در انتقاد به این طرح عنوان کرد که این افراد، در دل اجتماع و با حمایت خانواده می توانند به زندگی بازگردند.
**مانایی بازتوانی با بهینه سازی شهرک ها
با تمام انتقادها به طرح پیشنهادی اداره کل امور بانوان استانداری تهران، شهرک زنان آسیبدیده میتواند مکانی برای حمایت و بازتوانی زنان آسیبدیده یا در معرض آسیب باشد به شرط آن که زیرساخت های لازم در جهت توانمندسازی، اشتغالزایی، کارآفرینی، تفریح، آموزش و فرهنگ سازی زنان آسیب دیده فراهم شود تا بازتوانی مانا و ماندگاری در زنان آسیب دیده ایجاد گردد.
باید توجه داشت که زنان آسیب دیده و افراد بیخانمان نسبت به عموم مردم وضعیت سلامتی خوبی را تجربه نمیکنند و با افسردگی و ناامیدی دست و پنجه نرم می کنند. پس در صورتی که قصد بهبود وضعیت این گروه از افراد جامعه مدنظر باشد، باید به نیازهای جسم و روح و روان آنان هم توجه شود که با خدمات پزشکی و روانشناسی، می توان به افزایش امید به زندگی آنان کمک کرد.
نکته مهم دیگر در ارتباط با نگهداری زنان آسیب دیده در شهرک های بازتوانی، تفکیک سن، میزان آسیب و سلامتی آنان است به این معنا که زنان آسیب دیده به دو دسته، گروهی که شغل آنان تن فروشی و روسپی گری است و با هدف کسب درآمد مشغول به این کار هستند که بازتوانی آنان سخت است و گروه دیگر زنانی که بزهکار اجتماعی هستند، گول خورده اند و برای بازگشت به زندگی سالم و مستقل، دست رد به سینه تلاشگران و مددکاران نمی زنند؛ تقسیم می شوند. در نتیجه قرار گرفتن این افراد در کنار هم در یک شهرک، از نظر روانی فضای مطلوبی ایجاد نخواهد کرد و سبب افزایش آسیب می شود.
باید توجه داشت که نیاز مالی و اقتصادی، نخستین عامل به بزه کشیده شدن زنان و دختران جدا شده از خانواده است و در صورت برآورده نشدن این نیازهای مالی، مراکز و شهرک های بازتوانی به صورت گذرا و کوتاه مدت برای آماده سازی روانی و اجتماعی زنان موفقیت آمیز خواهد بود و دوران پسابازتوانی سختی برای افراد دورمانده از اجتماع انتظار می رود؛ زنانی که مشقت های بازگشت به زندگی سالم را پشت سر گذاشته اند و حال نیازهای اقتصادی آنان را احاطه کرده است.
در این ارتباط، می توان امتیازهایی در رابطه با اشتغال و ایجاد کارگاه در شهرک های صنعتی به این زنان داد، همچنین پرداخت وام و تسهیلات به آنان بدون نوبت و بروکراسی های بانکی و توسعه صندوق های مالی حمایتی از جمله زیرساخت های لازم در جهت به کارگیری زنان آسیب دیده اما بازتوانی شده است.
اما به طور کلی، با همکاری و همراهی همه دستگاه های دولتی و خصوصی و خیران و آموزش مهارت های زندگی، می توان فرد آسیب دیده را در دوران بازتوانی و پسابازتوانی یاری کرد. گرچه در عمل، این کار پیچیده و زمانبر است و جلب اعتماد خانواده و سازمان های دولتی و غیردولتی کمی دشوار است اما موضوعی نیست که نتوان از عهده آن برآمد.
بر همین اساس، با شروع فعالیت اداره کل امور بانوان استانداری تهران در سال 96، موضوع راه اندازی شهرکی برای توانمندسازی زنان آسیب دیده اجتماعی از سوی «ثریا شارقی» مدیر کل امور بانوان استانداری تهران مطرح شد.
شارقی درباره این موضوع تاکید کرد که این پیشنهاد به دنبال عدم امکان بازتوانی اجتماعی زنان از طریق مددسراها و سامانسراها مطرح شده و میتواند سیکل معیوب را کامل و یک الگوی مطلوب برای ساماندهی زنان آسیبدیده ایجاد کند.
وی توانمندسازی، اشتغالزایی، کارآفرینی، خدمات پزشکی و سلامت، تفریح، آموزش، فرهنگسازی و غیره را ازجمله خدمات شهرک حمایت از زنان آسیبدیده اعلام کرد.
پیشنهاداتی که با انتقادهایی از سوی رییس سازمان بهزیستی و برخی نمایندگان مجلس و مسوولان مربوطه روبه رو شد.
«انوشیروان محسنی بندپی» رییس سازمان بهزیستی در انتقاد به این طرح، خانواده را بهترین فضا برای بازتوانی زنان آسیب دیده عنوان کرد و گفت: بهزیستی طرحهای رسیدگی به زنان آسیبدیده را در قالب شهرکسازی برای آنان نمیپذیرد. مطالعات نشان می دهد هرچه افراد به خانواده نزدیک تر باشند، وضعیت بهتری پیدا خواهند کرد.
از دیگر منتقدان این طرح، «سیدحسن موسویچلک» رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران بود که از شنیدن این تصمیم اظهار شگفتی کرد.
به گفته او امروزه دیگر نمیتوان در نگهداری یا بازتوانی افراد به صورت جزیرهای عمل کرد. این طرحها متعلق به 150 سال قبل و محکوم به شکست است. باید در کنار مردم و با مردم، چرخه و بستر بازتوانی و بازگشت به جامعه را فراهم کرد.
«سهیلا جلودارزاده» نماینده مجلس شورای اسلامی هم در مخالفت با این طرح بیان کرد که جداکردن زنانی که آسیبدیدهاند یا در معرض آسیب هستند ولی شانس زندگی سالم را دارند، از زندگی عادی به مصلحت نیست چون انگشتنما میشوند و نمیتوانند در محیطی زندگی کنند که نظر مردم راجع به آنها خوب باشد. شکل اجرای این طرح باید به نوعی باشد که این زنان نشانهدار نشوند.
«معصومه آقاپور علیشاهی» دیگر نماینده مردم در مجلس هم در انتقاد به این طرح عنوان کرد که این افراد، در دل اجتماع و با حمایت خانواده می توانند به زندگی بازگردند.
**مانایی بازتوانی با بهینه سازی شهرک ها
با تمام انتقادها به طرح پیشنهادی اداره کل امور بانوان استانداری تهران، شهرک زنان آسیبدیده میتواند مکانی برای حمایت و بازتوانی زنان آسیبدیده یا در معرض آسیب باشد به شرط آن که زیرساخت های لازم در جهت توانمندسازی، اشتغالزایی، کارآفرینی، تفریح، آموزش و فرهنگ سازی زنان آسیب دیده فراهم شود تا بازتوانی مانا و ماندگاری در زنان آسیب دیده ایجاد گردد.
باید توجه داشت که زنان آسیب دیده و افراد بیخانمان نسبت به عموم مردم وضعیت سلامتی خوبی را تجربه نمیکنند و با افسردگی و ناامیدی دست و پنجه نرم می کنند. پس در صورتی که قصد بهبود وضعیت این گروه از افراد جامعه مدنظر باشد، باید به نیازهای جسم و روح و روان آنان هم توجه شود که با خدمات پزشکی و روانشناسی، می توان به افزایش امید به زندگی آنان کمک کرد.
نکته مهم دیگر در ارتباط با نگهداری زنان آسیب دیده در شهرک های بازتوانی، تفکیک سن، میزان آسیب و سلامتی آنان است به این معنا که زنان آسیب دیده به دو دسته، گروهی که شغل آنان تن فروشی و روسپی گری است و با هدف کسب درآمد مشغول به این کار هستند که بازتوانی آنان سخت است و گروه دیگر زنانی که بزهکار اجتماعی هستند، گول خورده اند و برای بازگشت به زندگی سالم و مستقل، دست رد به سینه تلاشگران و مددکاران نمی زنند؛ تقسیم می شوند. در نتیجه قرار گرفتن این افراد در کنار هم در یک شهرک، از نظر روانی فضای مطلوبی ایجاد نخواهد کرد و سبب افزایش آسیب می شود.
باید توجه داشت که نیاز مالی و اقتصادی، نخستین عامل به بزه کشیده شدن زنان و دختران جدا شده از خانواده است و در صورت برآورده نشدن این نیازهای مالی، مراکز و شهرک های بازتوانی به صورت گذرا و کوتاه مدت برای آماده سازی روانی و اجتماعی زنان موفقیت آمیز خواهد بود و دوران پسابازتوانی سختی برای افراد دورمانده از اجتماع انتظار می رود؛ زنانی که مشقت های بازگشت به زندگی سالم را پشت سر گذاشته اند و حال نیازهای اقتصادی آنان را احاطه کرده است.
در این ارتباط، می توان امتیازهایی در رابطه با اشتغال و ایجاد کارگاه در شهرک های صنعتی به این زنان داد، همچنین پرداخت وام و تسهیلات به آنان بدون نوبت و بروکراسی های بانکی و توسعه صندوق های مالی حمایتی از جمله زیرساخت های لازم در جهت به کارگیری زنان آسیب دیده اما بازتوانی شده است.
اما به طور کلی، با همکاری و همراهی همه دستگاه های دولتی و خصوصی و خیران و آموزش مهارت های زندگی، می توان فرد آسیب دیده را در دوران بازتوانی و پسابازتوانی یاری کرد. گرچه در عمل، این کار پیچیده و زمانبر است و جلب اعتماد خانواده و سازمان های دولتی و غیردولتی کمی دشوار است اما موضوعی نیست که نتوان از عهده آن برآمد.