انسان سازی در سیره پاک آن حضرت چنان است که برای الگو برداری شایستگی انتخاب دارد. ویژگیهای چون داد و دهش، بزرگواری و کرامت، و تصمیمات خردمندانه این پیشوا، تا حدی است که نزد تاریخ دانان فرقههای گوناگون بیان شده است. تاریخ نویسانی که هر کدام، شیوههایی از آن امام بزرگوار نوشتهاند که به خوبی میتواند در زمانه ما به کار آید و دستمایههایی شود که مسلمانان را در بحرانهای عصر حاضر یاری کند تا راه و چارهایی از آن تصمیمها و رفتارها برگیرند که درمان دردهای امروزی شود.
در شرح یکی از آن ویژگیهای موفق، میتوان مثال آورد که در مقطعی از زندگی پرتلاطم آن حضرت، تصمیمی مهم گرفته میشود که منجر به امضای صلح نامه با طرف مقابلش میشود. این توافق، برکات ارزشمندی با خود میآورد به طوری که در سرزمینهای اسلامی، هجوم، قتل عام، برادرکشی و غارت عمومی را به یکباره متوقف میکند. از سوی دیگر با عمل نکردن به برخی بندهای قرارداد، چهره واقعی سیاست بازان کاملا رو میشود و معاویه درمیان افکار عمومی، روسیاه میشود.
هرچندکه با این صلحنامه، خلافت امام حسن (ع) پایان مییابد اما وجهه نورانی ایشان کاملا آشکار میشود زیرا درافق حفظ قدرت نظامی، امید چندانی به یاران سست عنصر آن حضرت نبود ولی با گشایش این فرصت تاریخی، آن جماعت را بار دیگر به سوی بازنگری و تهذیب نفس وا میدارد. سوی دیگر ماجرا زیباتر است زیرا اقداماتی اجتماعی برای رفع شکاف عمیق طبقاتی لازم بود صورت گیرد که با اختصاص یک مقرری سنگین مطابق یکی از بندهای قرارداد، به آن پیشوای خردمند فرصت میدهد تا به افراد و خانوادههای درماندهای رسیدگی کند که امید بهبود خویش از کارگزاران حاکمیت ندارند و آنها هم پناهی جزدرگاه آن حضرت نمییابند.
بدین گونه آن امام بطور خودجوش، کریم اهل بیت خوانده میشود و اوست که بر دلها حکومت میکند، مردم شاهدند که با آن مبالغ سالانه، برگ و باری بر ملک ومال امام افزوده نمیشود و حتی سه بار زندگیاش را انفاق کامل کرده و از صفر شروع میکند. این شور و همراهی مردمی، برای دستگاه امویگران تمام میشود تا جایی که این مقرری پس از مدتی مسدود میشود تا از محبوبیت امام کاسته شود اما آن چراغ هدایت، با تشدید کار باغداری و کشاورزی، اجازه نمیدهد که گردی بر کرامت خاندانش بنشیند. هرچند که عدهای نیز میخواهند با دشنام و تحقیر آن حضرت، منش عزتمندانه او را تغییر دهند اما در این مسیر، ناکام میمانند.
امام حسن مجتبی(ع) ثابت میکند که توانسته کار خود را همچون صلح حدیبیه رسول گرامی اسلام (ص) پیش ببرد و به اعتبار ضعیف شده مومنان واقعی، قوتی دوباره بخشد و چه نیک است که در مجالس منقبت آن امام، به اینگونه اقدامات مبارک، همچون الگوهای جاوید بشری نگریسته شود تامجلس یاد این بزرگان بجای آنکه محل عقده گشایی و ضجه و ترحم شود، باید به عنوان درسنامه زندگی و سیاست درجهان پیچیده کنونی بازتعریف شود.»