به گزارش خبرگزاری دانا از مهر، محمدعلی باباییطاهری، طلبه سطح ۳ و دانشج کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام در یادداشتی به نقش خانواده در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب پرداخته است:
چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج
چندی میگذرد از وارد شدن انقلاب شکوهمند اسلامی به دهۀ پنجم عمر خود و صدور بیانیۀ مهم گام دوم توسط رهبری معظم. تا به حال پیرامون حوزههای متکثر و متفاوت این بیانیۀ جامع، یادداشتهای مختلفی نگاشته و منتشر شده است. نوشتۀ حاضر اما قصد دارد به نقشی که هر خانوادۀ ایرانی میتواند برای برداشته شدن این گام ایفا کند، بپردازد.
هنگامی نقش کلیدی خانواده و ربط آن به این بیانیه را حقیقتاً درک خواهیم کرد که دو نکتۀ اساسی را مد نظر داشته باشیم:
اول آنکه مخاطب اصلی این بیانیه جوانان اند و طبعاً برای محقق شدن آرمان بزرگی چون ایجاد تمدن نوین اسلامی، جوانانی میخواهیم که «مؤمنانه و متعهدانه» در جهت محقق شدن این تمدن بزرگ حرکت کنند و به تعبیر رهبری حکیم «نگاه انقلابی و روحیۀ انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند».
و دوم آنکه اگرچه محیطهای آموزشی، رفاقتی و شغلی هر یک تأثیرات بسیار مهم و شگرفی بر روحیات و عقاید انسان میگذارند ولی از جهت تربیتی اولین و قویترین محیطی که نقش سازندگی برای انسان دارد، محیط خانوادگی است.
اساساً در تربیت انسان، خانواده و خصوصاً رابطۀ پدر و مادر با فرزند است که مؤثرترین نقش را ایفا میکند زیرا دوران کودکی مقطعی است که ساختار وجودی انسان در آن شکل میگیرد و همچنین در محیط خانوادگی غالباً روابط بر مدار شدیدترین محبتها است و محبت هرچقدر بیشتر باشد اثرپذیری انسان نیز بیشتر خواهد بود. نتیجه اینکه تربیت در این محیط اگر تربیت عمیق و همه جانبه ای باشد تا حد زیادی میتواند تأثیرات مخرب محیطهای بعدی را خنثی و یا حداقل کم کند.
پس از طرفی برای «ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظما (ارواحنا فداه)» که آرمان بزرگ جمهوری اسلامی است، هر جوانی به کار نمیآید بلکه جوانی کارآیی دارد که برای محقق کردن این آرمان عظیم از جمیع جهات آماده شده باشد و به معنای واقعی کلمه «مؤمن انقلابی» باشد و از طرفی عمدۀ تربیت چنین جوانانی باید در بستر خانواده شکل بگیرد. به این جهت است که میگوئیم خانواده نقش محوری دارد.
از اینها گذشته، اگر به خود بیانیه نیز نیک بنگریم خواهیم یافت که برخی توصیههای مطروحۀ در آن به هیچ وجه بی یاری خانوادهها به بار نخواهد نشست. در اینجا به دو مورد اشاره میکنم:
اولاً: برای افزایش شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه، باید ابتدا محقق شدن این هدف عظیم را در خانوادهها دنبال کنیم و در این میان تک تک خانوادهها نقش مستقلی دارند. زیرا این خانوادهها هستند که با وجود آنها جامعه تشکیل شده است؛ پس نباید هریک از آنها نقش و جایگاه خویش را در تحقق اهداف بزرگ جامعه فراموش و یا کم بشمرند و همان طور که در سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت آمده: «بنیادیترین واحد تشکیل دهندۀ جامعه، خانواده است که نقشی بی بدیل در تولید، حفظ و ارتقای فرهنگ جامعه دارد».
ثانیاً: نقش بسیار خطیر خانواده برای پیاده کردن سبک زندگی اسلامی ایرانی در محدودۀ خویش است. در اینکه حکومت وظیفۀ برجسته ای دارد برای مقابلۀ همه جانبه با تهاجمات فرهنگی دشمنان که هدفشان ضربه زدن به انقلاب و تهی کردن آن از عقبههای دینی و ایمانی است، شکی نیست ولی وظیفۀ حکومت چیزی از وظیفۀ خانوادهها نمی کاهد و آنها باید با روشهای ظریف و دقیقی که به کار میبندد جوانان خود را تا حد زیادی از ضربه خوردن از این تهاجمات مصون نگه دارند و نگذارند سبک زندگی غربی درون خانواده رخنه کند.
اکنون در جامعه مشاهده میکنیم که بین برخی والدین با فرزندانشان تفاوتها و فاصلههای زمین تا آسمانی وجود دارد و میبینیم که بعضاً پدر و مادر معتقد به ارزشهای اسلامی و همچنین ارزشهای انقلابی و ملی هستند ولی فرزندانشان پایبندی به آن ارزشها ندارند. این شکافی که بین نسل حاضر و نسل قبل رخ داده، قطعاً قسمتی مربوط به آن است که مقولۀ تربیت در خانوادهها جدی گرفته نشده است که اگر جدی گرفته شده بود این همه اختلاف غیر منطقی مینمود.
دقت شود! اصلاً و ابداً نمیخواهم مدعی شوم که در درون خانواده همه باید یک جور بیاندیشند و یک طور عمل کنند؛ خیر! سخنم این است که ارزشهای اسلامی، انقلابی و ملی بالاخره یک سری اصول ثابت دارند که مطلق است و محدود به زمان و مکان و مختص به این نسل و یا آن نسل نمیباشد. این خانواده است که در وهلۀ اول باید از این ارزشها پاسداری کرده و آن را به نسل جوان منتقل کند و هر جا که کاستیای در این زمینه مشاهده کردیم باید پیش و بیش از آنکه منشأ آن را در عوامل بیرونی جستجو کنیم، آن را در درون خانواده بیابیم.
همچنین خانواده در اجرایی شدن سیاستهای اقتصاد مقاومتی که به فرمودۀ رهبری معزز تنها راه حل مشکلات موجود اقتصادی میباشد نیز نقش دارد که بحث پیرامون آن در این مختصر نمی گنجد و خود نوشتۀ جداگانه ای میطلبد.
به نظر تا حدودی اهمیت و جایگاه خانواده در برداشتن این گام مشخص شد. این را هم باید گفت که وقتی کودک پا به این دنیا میگذارد مفطور به یک سری فطرتهایی است و مجموعهای از کلیات مسائل دینی و انسانی در درون او استقرار یافته و گرایشهای الهی و انسانی دارد. کاری که پدر و مادر باید انجام دهند این است که بگذارند این فطریات شکوفا شود و با اعمال و رفتارشان به فطرت الهی او ضربه نزنند!
و نکتۀ پایانی اینکه خانوادهها و خصوصاً والدین در کشاکش روزگار و پستی و بلندیهای ایام و مشکلات دوران، نگاهشان همواره به قله باشد! و فراموش نکنند که فرزندی که در دامان آنها پرورش مییابد، قرار است چه باری را به دوش کشد و چه رسالتی را به عهده گیرد.
والحمد لله أولا و آخرا