به گزارش خبرگزاری دانا، امروزه در پروسه تحصیل دانش آموزان معضل جدی به نام انتخاب رشته تحصیلی وجود دارد. کمتر دانش آموز و خانوادهای است که فرزندی در پایه نهم داشته باشد و درگیر بحث انتخاب رشته تحصیلی نشود و چه بسا این مجادلههای درون خانوادگی بر سر انتخاب رشته تحصیلی که در نهایت به انتخاب رشته دانشگاهی و انتخاب شغل قرار است بیانجامد، از بسیار پیش تر از زمان موعد آغاز میشود.
نگاهی به جامعه این واقعیت تلخ را نشان میدهد که سردرگمی انتخاب مسیر تحصیلی و مسیر شغلی تا سالهای میانه جوانی گریبان افراد را میگیرد چرا که این موضوع زیربنایی ناسالم دارد. فشار خانوادهها برای انتخاب رشته تحصیلی و شغلی بر خواسته دانش آموزان غلبه میکند و مدارس نیز در شناسایی استعداد واقعی افراد بسیار دچار چالش و در جاماندگی هستند و عموماً هم راهکاری برای جلب رضایت والدین و توجیه آنها ندارد که فرزندانشان را فردی مستقل ببینند. برای همین است که تغییر رشته دانشگاهی نسبت به رشته تحصیلی، تغییر رشته از کارشناسی به کارشناسی ارشد و حتی انصراف دانشجویان در مقطع کارشناسی از یک رشته و ادامه تحصیل در رشته دیگر را زیاد مشاهده میکنیم و در نهایت نیز انتخاب شغلی بی ارتباط با رشته تحصیلی.
حسین کشاورز دارای دکترای مشاوره و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درباره این چالش نظام آموزشی و خانوادهها گفت: یک بحث باز میگردد به برنامهریزی کلان در آموزش و پرورش و سیاست گذاری و خط مشیهای این نهاد تربیتی که بتواند این موضوع را جا بیاندازد که انتخاب شغل و حرفهای شدن در آن تصادفی نیست و اینگونه نیست که یک فرد اراده کند و بتواند به راحتی از یک شغل به شغل دیگر برود؛ بلکه انتخاب مسیر شغلی از کودکی آغاز میشود و از زمان انتخاب آن شغل در ذهن فرد، مسیر حرفهای شدن در آن شغل آغاز میشود و یک پروسه طولانی است.
وی ادامه داد: برای اینکه فردی در مسیر بلوغ شغلی قرار بگیرد لازم است در مدارس ابتدایی بحثهایی چون خودشناسی، کشف استعدادها و شغل شناسی بسیار جدی گرفته شود. به نظر میرسد ما در این حوزه دچار ضعفهای جدی هستیم.
کشاورز بیان کرد: در بحث راهنمایی تحصیلی ما مشاوران معتقد هستیم بلوغ شغلی یک ضرورت است. باید مشاوران در ۶ سال اول مدرسه در این محل حضور داشته باشند و به دانش آموزان کمک کنند تا خودشان و تواناییها و اهدافشان را بشناسند و همچنین به والدین کمک کنند تا درباره انتخاب آزادانه مسیر شغلی فرزندانشان توجیه شوند. آزمون سنجش رغبت و تشکیل پرونده تحصیلی خوب است اما در حال حاضر بسیاری از اینها به صورت الکترونیکی پر میشود و ممکن است توسط والدین پر شود. باید سیستماتیک تر این مسیر طی شود.
به گفته این مشاور کارهای خوبی این روزها در آموزش و پرورش صورت گرفته است اما کافی نیست و برنامهریزی برای گسترش بلوغ شغلی در افراد یکی از ملزومات است. وی ادامه داد: بسیاری از مراجعین ما نوجوان و جوانانی هستند که یا به آن بلوغ شغلی نرسیده اند و یا تحت فشار خانواده مسیری را رفتهاند که آن را دوست ندارند و حتی دچار یک نوع استیصال برای جلب رضایت خانواده هستند. تعارضهای بین رغبت والدین و خواستههای فرد باعث میشود این چرخه معیوب شکل بگیرد و یک تضاد و مدلی پیش بیاید که عبور از آن در بزرگسالی نیز دشوار است.
وی تاکید کرد: خانوادهها باید بدانند که شغل هر فرد متعلق به خود شخص است و متعلق به والدین نیست و این موضوع باید کاملاً در جامعه ما نهادینه شود.
به گزارش مهر، واقعیت این است که این اساس مشکل امروز جامعه است که والدین بعضاً آرزوها و خواستههای ناکام مانده خود را در کودکانشان جستجو میکنند و این میان چه از سمت مدرسه و چه والدین آنچه فراموش میشود رغبت و استعداد اصلی افراد است. استعدادی که گاهی اگر فردی شانس آن را داشته باشد در اوایل جوانی آن را در خود پیدا میکند و پی میگیرد اما در بسیاری موارد این میل و خواسته و استعداد به ناکامیهای بزرگ افراد تبدیل میشود تا شاید در دورهای دیگر آن را در فرزندان خود دنبال کنند و این چرخه معیوب ادامه پیدا میکند.