این دشمن چه دشمنی به نام صدام و حسین و حزب بعث ظالم باشد که جنگ را علنی می کند و با موشک به جان مردم بی دفاع می افتد و چه دشمنی به نام آمریکا باشد که رئیس جمهور در توئیتر و نیروهای مسلح آن با اعزام ناو و نیرو به خلیج فارس قصد دارند دل ملت را خالی کنند، فرقی نمی کند؛ مهم این است که این مردم پای این انقلاب ایستاده اند و اصول درس مقاومت را از برند.
به آنها که این روزها ملت ایران را تهدید می کنند توصیه می شود بروند و درس مقاومت و ایستادگی مردم دزفول را در طول هشت دفاع مقدس را به عنوان نمونه ای از مقاومت ملت ایران بخوانند تا بدانند ایرانی ها شجاع تر و مقاومت تر از آن هستند که اسیر تهدید دشمن متجاوز بشوند و با این ملت باید با زبان تکریم و نه تهدید سخن گفت.
نفوذ ایمانی انقلابی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز ۲۳ اسفندماه سال ۱۳۷۵ در سفر به استان خوزستان در جمع مردم دزفول سخنرانی کردند. حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی طی سخنانی از حماسه مقاومت، ایستادگی و شجاعت مردم دزفول در شدیدترین حملات دشمن در هشت سال جنگ تحمیلی تجلیل کردند و این منطقه از میهن اسلامی را سرزمین افتخارات تاریخ ایران نامیدند.
حضرت آیتالله خامنهای به جایگاه رفیع مردم دزفول به لحاظ مقاومت و صبر انقلابی آنان اشاره کردند و فرمودند: مردم شهر دزفول یکی از بهترین امتحانهای دوران انقلاب و جنگ تحمیلی را در تاریخ به یادگار گذاشتند و قهرمانی ماندگاری را به ثبت رساندند و این اثر شگفتآور نتیجه رسوخ و نفوذ ایمان انقلابی تا اعماق روح و جان این مردم است.
اما دزفول چرا به عنوان یک شهر نمونه در مقاومت لقب گرفت؟ این مسئله به این علت بود که دزفول بارها و بارها از سوی دشمن بمباران شد ولی مردم این شهر هیچگاه شهر و کاشانه خود ترک نکردند و ماندند و مقاومت کردند. برای نمونه ۲۸ آذرماه سال ۱۳۶۱ دو فروند موشک زمین به زمین به دو نقطه پرجمعیت دزفول اصابت و بیش از ۲۰۰ منزل مسکونی و مغازه را ویران، ۶۲ نفر را شهید و ۲۸۷ نفر را مجروح کرد. پس از این تاریخ به دلیل اصابت موشکهای فراوان، دزفول به «بلد الصواریخ» از سوی عراقی ها یا «شهر موشکها» از سوی رزمندگان ایرانی معروف شد. حتی گفته می شود در واقع اولین موشک جنگ به دزفول اصابت کرد.
رژیم بعثی عراق هر بار که در رویارویی مستقیم با رزمندگان اسلام در میادین نبرد، شکست میخورد برای جبران ضعفها و همچنین اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران، شهرها و مناطق مسکونی را موشکباران و بمباران میکرد و در همین راستا، در روز ۲۸ آذر ۱۳۶۱، دزفول برای چندمین بار هدف یورش بیرحمانه موشکی رژیم بعث عراق قرار گرفت. اگر چه قبل از این جنایت، هواپیماهای عراقی بارها شهرهای ایران را بمباران کرده بودند، اما حمله به دزفول، نخستین حمله در ابعاد گسترده به وسیله موشکهای زمین به زمین بود.
یکی از مهمترین اهداف رژیم بعث عراق از بمباران و موشکباران شهرها به ویژه شهر دزفول این بود که با از بین بردن زیرساختهای اقتصادی و ناامن کردن شهرها، به مردم ایران بگوید که از مقاومت دست بردارید. این رژیم با وجود برخورداری از همه نوع تجهیزات جنگی و نیروی انسانی شکستهای سنگینی از رزمندگان اسلام متحمل میشد؛ رزمندگانی که با تشویق و ترغیب پدران و مادران خود عازم دفاع از دین و میهن اسلامی خود شده بودند و حالا دشمن میخواست با شهید کردن مردم بیدفاع در شهرها، آنها را از ادامه کارشان باز دارد.
این تاکتیک، یک تاکتیک مرسوم در هر جنگی محسوب میشود. یعنی فشار غیرمستقیم به طرف مقابل برای عقبنشینی از مواضع سیاسی و دفاعی اما صدام با همه ادعاهایش هیچگاه نتوانست بفهمد که دفاع ملت ایران نه تنها با سایر جنگها تفاوت دارد بلکه مردمی هم که در مقابلش ایستاده است، یک مردم انقلابی با پیشینه دینی و اسلامی است که راهبری مدبر، آنها را هدایت میکند.
اصابت ۱۷۶ به دزفول
شهر دزفول در هشت سال جنگ تحمیلی مورد اصابت ۱۷۶ موشک دوربرد فراگ و اسکاد بی قرار گرفت؛ هواپیماهای دشمن ۴۸۹ بمب و راکت بر سر مردم بی دفاع شهر دزفول فرو ریختند و پنج هزار و ۸۲۱ گلوله توپ به نقاط مختلف این شهر اصابت کرد. ۱۹ هزار و ۵۰۰ واحد مسکونی، تجاری، آموزشی و مذهبی در این هشت سال بین ۲۰ تا ۱۰۰ درصد در دزفول خسارت دید.
مردم دزفول در هشت سال جنگ نابرابر دو هزار و ۶۰۰ شهید ،۴۰۰ جانباز، ۴۵۲ آزاده و ۱۴۷ جاویدالاثر تقدیم میهن اسلامی کردند. به پاس ایستادگی مردم دزفول در هشت جنگ تحمیلی این شهر به عنوان پایتخت مقاومت ایران اسلامی لقب گرفت. همچنین چهارم خرداد در تقویم رسمی کشور روز مقاومت و پایداری - روز دزفول نامگذاری شده است.
عراق در راستای درهم شکستن مقاومت مردم از هیچ راهی دریغ نکرد. دزفول نه تنها مقاومت کرد، بلکه هیچگاه خالی از سکنه نشد و زندگی در شهر جریان داشت. با وجود حملات سنگین صدامیان، مردم دزفول خطوط زیادی در جبهه ایجاد کردند و اعزامهای هزار تا پنج هزار نفری به جبههها داشتند. اعزامهای شهر دزفول به قدری گسترده بود که تیپ ولی عصر (عج) برای شهر دزفول ایجاد و بعد تبدیل به لشکر شد که تمام خوزستان را در برمیگرفت.
به لحاظ موقعیت سوقالجیشی، دزفول دروازه شمالی خوزستان محسوب میشد و بعد از شروع جنگ تحمیلی، صدام برای تصرف خوزستان باید ارتباط شمال این استان با کشور را قطع میکرد. دزفول برای صدام یک شهر استراتژیک و نظامی به حساب میآم. چنین دلایلی باعث شده بود تا صدام فشار را بر این شهر بیشتر کند.
روایت اولین موشک
هنوز مدتی از شیپور جنگ عراق علیه ایران نگذشته بود که اولین موشکها به شهر دزفول اصابت کرد. در ۱۹ مهرماه سال ۱۳۵۸ وقتی اولین موشک بر سر شهر دزفول فرود آمد، خیلی ها حتی نمیدانستند حتی موشک چیست و یا صدایش چگونه است.
اما سالها بعد وقتی آخرین موشک به این شهر اصابت کرد، دزفول دیگر آن شهر سابق نبود که صدای موشک را نشناسد. دزفول در گذر زمان و در مواجه با موجی از حملات و حوادث به شهری متحد و ایستاده تبدیل شده بود که ایثار مردمانش همهجا زبانزد بود. آخرین موشک در دزفول بیشتر از ۱۰۰ شهید برجای گذاشت. خانواده هایی بودند که ۲۳ شهید داشتند و همچنان در دزفول مانده بودند و از ذره ذره خاک آنجا دفاع میکردند.
زندگی در شب
شهری که هشت سال تجربه زندگی در شب را فراموش کرده بود. همه پنجره های خانه ها باید گِل مالی می شد. از غروب بنا بر قانونی نانوشته، کسی چراغی روشن نمی کرد. حتی شمع هم نباید روشن شود. سکوت شهر را فرا می گرفت و تنها صدای توپ و خمپاره ها با صدای جیغ و فریاد کودکان آمیخته می شد و گوش را می خراشید.
مردم آن زمان دزفول خاطرات عجیبی از روزهایی که دزفول به یکی از اهداف موشکی تبدیل شده بود دارند، برای نمونه «ناهید» که حالا نزدیک به ۵۵ سال سن دارد و در دوران جنگ به شهرک ساسان از توابع دزفول مهاجرت کرده از خاطرات روزگار جنگ می گوید.
ناهید با اشاره به دوران نوجوانی و دوستانی که از دست داده بود، ادامه می دهد: بعد از شنیدن اسم دزفول دیگر گوشهایم چیزی را نمی شنیدند. پیش خودم فکر می کردم امروز قرار است عمر کدام یک از همشهری هایم به پایان برسد.
وی هچنین توضیح می دهد: در نزدیکی خانه ما سنگری نبود و شبها را باید در «شوادون» سپری می کردیم. «شوادون» زیر زمینی هایی هستند که در اغلب خانه های قدیم دزفول وجود دارد. ناهید تنها یکی از دختران دوران جنگ بود. اهالی دزفول مجبور بودند هر شب در تاریکی غلیظی در شوادان باشند. بزرگترها بیشتر در مساجد بودند تا از آخرین خبرهای جنگ مطلع شوند.
حامیان پشت جبهه
در دزفول تنها رزمندگان در جبهه درگیر جنگ نبودند. زنان فعال دزفولی در پشت جبهه جنگ نیز پا به پای رزمندگان پیش می رفتند. ناهید (مامان علی) که حالا فرزند و نوه هایش او را «دایه» صدا می زنند درباره فعالیت زنان در پشت جبهه می گوید: در ایام جنگ اکثر مواقع حبوبات و پتوها را به منزل مسکونی مان می آورند و من و جمعی از خواهران همسایه در پاک کردن حبوبات و شستشوی پتوها همکاری می کردیم.
دایه می افزاید: یک روز چند گونی از حبوبات را آوردند که پاک کنیم آنها را گذاشتیم در یک قسمت از ایوان خانه و عصر آن روز به همراه مادرم برای زیارت اهل قبور به شهید آباد رفتیم. به محض اینکه به شهید آباد رسیدیم صدای انفجار مهیبی به گوش رسید و شهر را لرزاند، ما هم خود را سراسیمه به شهر رساندیم. وقتی رسیدیم تازه فهمیدیم که خانه خودمان واقع در محله مسجد جامع مورد اصابت موشک قرار گرفته است.
وی توضیح می دهد: وقتی به خانه رسیدیم خانه به تلی از خاک تبدیل شده بود، من ناخود آگاه به فکر حبوبات رزمندگان افتادم که برای تمیز کردن در منزل ما بود و ناراحت از اینکه از بین رفته باشند بی اختیار بر سر و سینه می زدم که ای وای مال بیت المال نابود شد.
دایه ناهید میگوید: فریاد می زدم قوت و خوراک رزمندگان نابود شد. در این موقع یکی از برادران سپاهی به من گفت که خواهر آرام باش حبوبات همه سالم مانده اند باید بگویم که در کمال تعجب دیدم قسمتی از سقف ایوان که حبوبات زیر آن بودند سالم مانده بود و باز هم متعجب بودیم که حتی یک خراش به کیسه های حبوبات وارد نشده بود. من شکر خدا را به جای آوردم که امانت رزمندگان سالم مانده است.
این بانوی دزفولی می افزاید: من با بقیه خواهران ستاد نماز جمعه دزفول که اکثریت آنها یا مادر شهید یا همسر شهید بودند یا خواهر شهید و یا فرزند شهید بودند آنچنان با یکدیگر انس گرفته بودیم که انگار از یک خانواده هستیم.
دایه با بیان اینکه هر کدام از این خواهران زندگیشان یک قصه طولانی و پر فراز و نشیب دارد، می گوید: در غم یکدیگر شریک و در شادی یکدیگر هم شریک بودیم. در اوج موشک باران ها و خاموشی شبانه شهر در تابستان و زمستان همه کنار یکدیگر بودیم و بدون هیچ توقع و ترس و واهمهای هر هفته در نماز جمعه شرکت می کردیم. در آن سالهای جنگ تنها ماشینی که مسئول حمل و نقل خواهران از منزلشان تا مصلی و بر عکس بود یک وانت مزدا ۱۰۰۰ بود که شهرداری به همراه یکی از کارگران که خدا حفظش کند در خدمت نماز جمعه قرار داده بود. این وانت هیچگونه پوشش و سقفی نداشت و در گرمای ۵۰ درجه تابستان و یا سوز زمستان تنها وسلیه ی حمل و نقل ما بود.
دایه با اشاره به اینکه بعد از جنگ هم سازمان اتوبوسرانی یک دستگاه مینی بوس و رانندهای در اختیار خواهران ستاد قرار داد، می افزاید: در اوج جنگ و موشک باران مادر شهیدان هاشمی (حاجیه بی بی هاشمی) برای خواهران ستاد جلسه قرآنی در مصلی دزفول برگزار کرد. کم کم جلسه گسترش پیدا کرد و خواهران زیادی جذب آن شدند. بعد از اتمام جنگ و تشکیل حوزه علمیه در مصلای نماز جمعه جلسه قرآن را به قاسمیه واقع درمحله مسجد جامع بردیم و با همکاری خواهران ستاد مراسم عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) را به مدت دو ماه در قاسمیه برگزار کردیم.
دایه ناهید یادآور می شود: در ماه مبارک رمضان ختم قرآن داریم و در طول سال کلاس آموزش قرآن و روان خوانی و تفسیر قرآن، در روز عاشورا هم ختم زیارت عاشورا را با ۱۰۰ سلام به امام حسین (ع) و اهل بیتش و ۱۰۰ لعنت بر دشمنان امام حسین (ع) برگزار می کنیم که بسیار مورد استقبال خواهران قرار می گیرد.
وی می گوید: اما در موقعی که جلسه قرآن را برای اولین بار در نماز جمعه شروع کردیم حاجیه بی بی هاشمی گفتند «اگر امام زمان (عج) با شما همکاری کرد جلسه قرآن ادامه پیدا می کند و اگر با شما همکاری نکرد جلسه قرآن ادامه پیدا نمی کند» که شکر خدا تا به حال امام زمان (عج) از جلسه ما پشتیبانی کرده و این جلسه ادامه دارد و انشاءالله ادامه خواهد داشت و ۳۰ سال است که این خدمات را انجام می دهیم و خواهیم داد.
آسمان پر از جنگنده بود
بی بی نجمه، از زنان سالخورده دزفولی به خاطرات دوران جنگ می پردازد. او در این باره می گوید: منزلمان در خیابان طالقانی بود. ناگهان صدای جنگنده ها را شنیدیم. صداهایی که انسان را به جنون می رساند.
بی بی به آسمان اشاره کرد و گفت: آسمان پر از جنگنده بود. آتش همه جا را سرخ کرده بود و همه دستپاچه بودیم. سکوت همه منطقه را فرا گرفت و بعد از آن فقط صدای فریاد و شیون زنان و کودکان به گوش می رسید.
این زن سالخورده دزفولی همچنین افزود: در همین روزهای اولیه جنگ بود که شنیدیم خمپاره به نزدیکی یکی از نانواهای خیابان آزادی برخورد کرد و بسیاری را مجروح کرده است.
نماز جمعه قطع نشد
حجت الاسلام سید محمدعلی قاضی دزفولی امام جمعه دزفول نیز در این خصوص می گوید: چهارم خرداد، روزی است که نمایانگر گنج و سرمایه ایثار، جهاد، مقاومت و پایداری است.
وی با بیان اینکه شیر زنان و شیر مردان دزفولی در دفاع مقدس جوانان خود را به جبهه می فرستادند، تصریح می کند: زنان شجاع دزفولی خود نیز جبهه را پشتیبانی کرده و برای آنان امکانات می فرستاند و خانه های ویران شده خود را با دستور مرحوم آیت الله قاضی بازسازی می کردند.
حجت الاسلام قاضی دزفولی با اشاره به اینکه در طول دوران دفاع مقدس نماز جمعه دزفول با امامت آیت الله قاضی حتی یک هفته نیز قطع نشد، می گوید: دشمن تمام تلاش خود را می کرد تا شهر دزفول را از سکنه خالی کند تا رزمندگان روحیه خود را از دست دهند اما به رغم اصابت ۱۷۶ موشک و هزاران راکت و بمباران های شدید به دزفول نتوانستند به این هدف خود برسند.
وی، دفاع مقدس را یک گنج با ارزش برشمرد و می افزاید: دشمنان ایران قصد دارند کاری کنند تا ما جنگ و دفاع مقدس را فراموش کنیم و این فرهنگ ایثار و مقاومت را از ما بگیرند که ما نباید اجازه تحقق هدف را به آنها بدهیم.
امام جمعه دزفول ادامه می دهد: کسانی هستند که در داخل کشور نیز با دشمن هم صدا و همراه شده اند تا این فرهنگ دفاع مقدس را از خاطره ها پاک کنند اما زهی خیال باطل چرا که جوانان و مردم دانای ملت ایران هرگز دست از سرمایه ایثار، شجاعت، مقاومت و گنجینه خود برنمی دارند.
حجت الاسلام قاضی دزفولی با بیان اینکه امروز برای ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن باید مراقب ارزش ها و ایمان جوانان و کودکانمان باشیم، عنوان می کند: باید مراقب باشیم تا دست های پنهانی که فرهنگ جوانان و نوجوانان ما را هدف گرفته اند کوتاه کنیم.
وی در پایان اظهار کرد: دزفول سرداران بسیار و هفت فرمانده لشکر در دفاع مقدس تقدیم کرد که اینها همگی سرمایه های دزفول در ایثار و مقاومت هستند که باید برای تداوم راه آنان باهمدلی و همراهی تلاش کنیم.
به گزارش خبرنگار مهر، دشمنانی که این روزها ملت ایران را تهدید می کنند باید بدانند که برای این ملت نه هجوم زمینی، نه موشک و بمباران و نه اعزام ناو جنگی به منطقه ترسی ندارد و آنها با وجود مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم های ناجوانمردانه استکبار علیه ملت ایران همواره از این تهدیدها ترسی به دل راه نمی دهند.
حماسه هایی که مردم در دزفول ها، خرمشهرها، آبادان ها، هویزه ها و … در طول تاریخ انقلاب اسلامی در مقاومت در برابر دشمن آفریده اند نشان می دهد که مردم ایران همیشه در مقاومت در برابر دشمن یک گام از دولت ها جلوتر بوده اند و آنها پای آرمان های انقلاب اسلامی با کسی تعارف ندارند ولی همیشه این انتظار از دولت ها بوده است که توجه بیشتری به وضع شهرهایی که در طول جنگ در خط مقدم جبهه و مقاومت بوده اند، داشته باشد.