در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۴۴۰۳۹
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۸
سخنی با زوج های جوان - قسمت اول
اصلا اجازه ندهید که این فکر به ذهنتان خطور کند که پذیرفتن فرزند به جمع دو نفره تان انتخاب اشتباهی بود. حتی اگر بقیه جور دیگری وانمود کنند اما مطمئن باشید سختی های این راه فقط برای شما نیست، همه والدین با آن مواجه میشوند.

به گزارش گروه ترجمه خبرگزاری دانا، ناگفته پیداست که تجربیات، نظرات و احساسات هر خانواده در فرزندپروی با خانواده دیگر متفاوت است. مطمئن باشید تا زمانی که در این موقعیت قرار نگرفته اید هرگز نمی توانید در مورد آن نظر بدهید .
اگر تجربه بچه داری داشته اید ، احتمالا می توانید برخی از این واقعیت هایی را که والدین با آنها روبرو میشوند ، درک کنید.

-
آیا وظیفه اصلی من بچه داری است؟

اصلا اجازه ندهید که این فکر به ذهنتان خطور کند که پذیرفتن فرزند به جمع دو نفره تان انتخاب اشتباهی بود. حتی اگر بقیه جور دیگری وانمود کنند اما مطمئن باشید سختی های این راه فقط برای شما نیست، همه والدین با آن مواجه میشوند.

-
احتمالا شما هم حداقل یکبار فرزندتان را تنبیه کرده اید و عذاب وجدان لحظه ای رهایتان نکرده است.
اینکه نوزادی را که مرتب در حال چرخیدن است حتی برای ثانیه ای در تخت خود تنها بگذارید یا اینکه فرزند دو_سه ساله را در تخت بیاندازید و کتک بزنید. مصادیقی از آزار نوزاد است و متأسفانه مواردی هستند که ممکن است اتفاق بیفتند.

-
والد بودن سخت تر از چیزی است که انتظارش را داشته اید .

بسیاری از والدین تصور میکنند که فرزند کولیکی داشتن ، سخت ترین مرحله نوزادی هر بچه ای است. اما به نظرم چندسالی صبر کنید تا فرزندتان به سن قانونی برسد و پشت فرمان بنشیند، خواهید دید بزرگترین نگرانی و دغدغه شما این است که مبادا پشت فرمان چرت بزند و اتفاق ناگواری بیفتد.
-
بچه ها همچون آینه ای رفتار نادرست شما را منعکس می کنند.
ناامیدی ، عدم تمرکز حواس، آشفتگی ها،تأخیرهای مداوم، همه و همه را در فرزندتان خواهید دید. قطعا وجود این موارد باعث ناراحتیتان میشود.اما بعد ازمدتی که متوجه شدید فرزندتان رفتارهای شما را تقلید میکند سعی می کنید تا فرد بهتری شوید
-
تمام خواسته های شما را برآورده نمی کنند.
آنقدر که آرام آرام این اتفاق می افتد ، ممکن است در ابتدا اصلا متوجه این موضوع نشوید.
اما بعد از مدتی شنیدن جملاتی مانند اینکه:" انتظار نداشته باشید من ماشین را جابجا کنم" شما را شوکه خواهد کرد. جالب است این همان حرفی است که قبلا خودتان گفته اید.

-
شما به عنوان مترجم فرزندتان شناخته خواهید شد.
احتمالا برای مدتی شما تنها فردی هستید که زبان بچه را متوجه میشود و میداند چه میخواهد. بنابراین اساسا شما مترجم آنها خواهید شد و زمانی به خودتان می آیید که می بینید امثال این جملات را برای دیگران توضیح می دهید: " او گرسنه است"، " شیر میخواهد". یا گریه اش را به ترس و اضطراب تعبیر میکنید. یک شب. تعطیلی است بالاخره بعد از مدتها فرصت کرده اید بنشینید و یک فیلم را تماشا کنید. اما فیلم به انتها رسیده و متوجه می شوید که تنها چیزی که از فیلم دستگیرتان شده ، دو سه تا اسم و شخصیت قصه فیلم است.

-
تا زدن و مرتب کردن لباس بچه ها حتی از تا زدن یک کاغذ سخت تر است .
آنقدر لباس بچه ها زیاد است و تکه های مختلف دارد که یک سبد پر از لباس های شسته شده ، چهار برابر زمانی که آنها را شسته اید از شما زمان میگیرد تا آنها را مرتب کنید.

-
بدون دغدغه و خستگی با دوستانتان صحبت کنید.
در واقع این موضوع وجود دارد که دلتان میخواهد با دوستانتان راجع به فرزندتان، نقاط عطف زندگیشان و فعالیت های آنان صحبت کنید و دوستانتان میخواهند درباره شغل، تعطیلات و آخرین کتابی که خوانده اند صحبت کنند، تمام چیزهایی که شما به سختی برایشان وقت پیدا می کنید. با آمدن بچه ها بارها و بارها صحبت هایتان قطع میشود و این حس گناه به شما دست میدهد که درباره فرزندتان صحبت کرده اید. کاش زمانی را هم به گفتگو درباره علاقه خودم اختصاص می دادم.

-
هیچ چیز نباید باعث شرمساری وخجالتتان شود.
هیچ چیز حتی اینکه فرزندتان را با لباس راحتی به مدرسه می برید، یا در قطار با فرزندتان زیر آواز می زنید، نباید شما را شرمنده کند. ظاهر شما ارزش نگرانی ندارد و شما نگرانی ها و دغدغه هایی فراتز از این موضوعات دارید.

-
مدت زمان زیادی نیاز است تا آرامش را با تمام وجود حس کنید.
ممکن است در حمام، نوزادتان را همراه خود ببرید، یا کودک نوپا را پشت درب حمام منتظر می گذارید. احتمالا منتظر روزی هستید تا بدون دغدغه و مزاحم دوش بگیرید . بچه ها حتی زمانی که به سن نوجوانی می رسند ، به محض اینکه وارد حمام می شوید، به چیزی احتیاج دارند و دنبال چیزی می گردند. و نیازشان به شما برطرف نخواهد شد.

-
پس از مدتی متوجه خواهید شد که بیست و چهار ساعت زمان در روز کافی نیست!
فرقی نمی کند فرزندتان کوچک باشد یا نوجوان! در هرصورت شما لیست بلندی از مسئولیت ها و وظایفی دارید که باید انجام دهید.

-
هر زمان بتوانید برای کارهای شخصیتان زمان بگذارید، موفقیت بزرگی محسوب می شود.

حتی زمانی که برای زمان کوتاهی از منزل خارج می شوید و چند ساعتی را بدون دغدغه سپری می کنید،

،احتمالا به اندازه یک سفر شمارا خوشحال می کند. از ایجاد این موقعیت خوشحال باشید .


-
زندگی شما کاملا دچار تغییر می شود.

یک فرصتی پیش آمده و می خواهید به تماشای یک برنامه بزرگسال بنشینید. اما متوجه خواهید شد که جز برنامه های تلویزیونی فرزندتان گزینه ی دیگری به ذهنتان نمی رسد.


-
دیگر حیوانات خانگیتان اولویت زندگیتان نیستند.
یک حیوان خانگی که قبل از تولد فرزندتان توجهتان را جلب کرده بود کنار گذاشته میشود. ناگهان متوجه می شوید که حتی آخرین باری را که توجهتان به حیوان دوست داشتنیتان جلب شده فراموش کرده اید.


-
مهارت های نینجایی خود را تقویت کنید.
نوزادتان در خواب گریه می کند و باید به اوسر بزنید، کتابتان را احتیاج دارید و باید از اتاق فرزندتان بردارید، قبل از فرزندتان از خواب بیدار می شوید و به امور شخصی و منزل رسیدگی می کنید. در این موقعیت یاد می گیرید که مانند نینجا عمل کنید.

-
بیش از حد تصورتان ، می خندید.
بچه ها واقعا بامزه و دوست داشتنی هستند. آنها کارهای جالبی انجام می دهند و حرف های جالبی می زنند. و شما گاهی آنقدر به حرف هایشان می خندید که از شدت اشک از خنده ، چشم هایتان سرازیر میشود.

-
اگر دائم به فکر خرید اسباب بازی های جدید باشید، باید از فکر پس انداز پولتان صرف نظر کنید.
خرید اسباب بازی برای بچه هایتان بیش از آنچه تصور می کنید شمارا خوشحال می کند. به همین دلیل است که اغلب مادرها خرید اسباب بازی جدید را به خرید پوشاک برای خود ترجیح می دهند.

-
همراه بچه ها به تماشای فیلم ها و برنامه های مورد علاقه شان می پردازید .
واقعیت این است که شما مدت هاست برنامه های مورد علاقه فرزندتان را دنبال می کنید، فرقی نمی کند که کدام انیمشن یا کارتون باشد. اگرچه بچه ها آنقدر سرگرمی های متنوع دارند که تماشای تلویزیون ممکن است خیلی طولانی مدت هم نباشد، اما برای لحظه ای استراحت شما غنیمت است.


-
پا به پای فرزندتان دوستان شما هم تغییر می کنند.
مهم نیست که چقدر به حفظ دوستی های فعلیتان علاقه مند هستید، در هرصورت بعضی از این دوستی ها ممکن است از بین رود. مثلا ممکن است شما مجبور شوید برنامه گردش تعطیلات آخر هفته تان را لغو کنید و در عوض وقت بیشتری را به بازی های گروهی که شما و بقیه مادرانی که در همسایگی تان زندگی می کنند، اختصاص دهید. با بزرگتر شدن بچه ها ممکن است با بعضی از والدین دوست فرزندتان در تیم سفرهای ورزشی دوست شوید. به همین ترتیب بعد از مدتی خواهید دید که فرصتی برای دیدار دوستان قدیمی باقی نمی ماند.

-
ممکن است بچه های دیگران شما را اذیت کنند.
علاوه بر تمام مواردی که با هم مرور کردیم، شما به اندازه کافی برای شکایت ها، غرولند کردن ها و مریضی های فرزندتان وقت می گذارید. حالا تصور کنید ممکن است میزبان دوستان فرزندتان باشید، آن وقت است که احتمالا آستانه تحملتان کم میشود.

-لباس هایتان در کمدتان انبار می شوند.
شاید هرگز فکرش را هم نکرده اید که یک روز کمد لباستان به یک انبار لباس تبدیل می شود. در واقع شما به قدری خسته هستید که بجای انتخاب از بین انواع لباس ها ،ترجیح می دهید یک لباس راحت و مناسب انتخاب کنید.

-
تحت تأثیر احساسات و عواطف انسانی قرار می گیرید.
هیچکس نمی داند در فکر شما چه می گذرد. از همان لحظه اولی که فرزندتان متولد می شود نگران مسائلی از قبیل شیردهی و تعویض پوشک هستید تا زمانی که بزرگتر می شوند و نگران مسائل درسی و نمرات، رانندگی و قرار ملاقات هایش خواهید بود. در واقع از همان بدو تولد نگرانی هایتان شروع می شود و لحظه ای نیست که فکرتان درگیر مسأله ای از فرزندتان نباشد.


-
قید خراب شدن لوازم شخصیتان را بزنید.
صندلی عقب ماشینتان هرروز خراب تر از قبل می شود. مهم نیست چند بار ماشینتان را تمیز کرده اید، شما همیشه و هر لحظه چیزی برای تمیز کردن دارید . آبمیوه ریخته شده،خوراکی های خرد شده، کوه اسباب بازی ها، پوشک های اضافی و آشغال ها کف ماشین پخش شده اند. حتی زمانی که بچه هایتان بزرگتر می شوند، زمانی که به کارواش می روید و قصد تمیز کردن ماشین را دارید، با وسایل ورزشی یا بسته بندی ساندویچ و تغذیه شان مواجه می شوید. درواقع ماشینتان هرگز ماشین سابق نخواهد شد.

-
بچه هایتان دست های کثیفشان را روی گوشی آیفون شما می کشند.
آب دهانشان را روی گوشی می ریزند و باطری گوشی را خراب می کنند. بزرگتر که می شوند، اکانت فضاهای مجازی شما را هک می کنند و از خودشان عکس سلفی می گیرند و منتشر می کنند . آنها مالک وسایل شخصی شما می شوند و مهم نیست که چقدر برای به دست آوردنش زحمت کشیده اید.

-
لباس مورد علاقه شما خراب می شود.
لباس دوست داشتنی تان ممکن است با بهم خوردن حال فرزندتان ، انگشتان چسبناکشان یا حتی اولین تلاش های فرزند نوجوانتان برای شستن لباس ها خراب شود. اما آنها هرگز به اندازه شما ناراحت نمی شوند. ممکن است اوایل تاحد زیادی عصبی و ناراحت شوید، اما با اتفاقا بعدی که برایتان رخ میدهد، این را نیز فراموش می کنید.

- عادات غذاییتان تغییر می کنند.
اکثر وعده های غذاییتان را خیلی سریع یا درحالی که درحال انجام کارهای دیگر هستید میل می کنید. شما وقت کافی برای میل کردن وعده غذایییتان و لذت بردن از آن ندارید، چرا که ممکن است همزمان پوشک نوزادتان نیاز به تعویض داشته باشد. حتی زمانی که بچه ها بزرگتر میشوند و از این نیاز فاصله می گیرند، خواهید دید که درحال سر وسامان دادن فرزندتان ، غذا را هم میل کرده اید.

-
مخفی کردن شکلات و آبنبات سخت تر از چیزی است که فکرش را می کردید!
شما سعی دارید شکلات و آبنبات ها را مخفی کنید، اما خواهید دید که فرزندتان به طرز عجیبی آنها را پیدا می کند.در نتیجه شما در حالی که مشغول کارهای شخصیتان هستید به خوردن شکلات مشغول می شوید یا آنها را در ظرف خالی مواد غذایی دیگری در فریزر پنهان می کنید.

-
وقتی برای درست کردن وعده جداگانه برای خودتان ندارید.
اگر قبل از اینکه بچه دار شوید، غذای مورد علاقه بچه ها را نمی خوردید به این معنا نیست که الان هم علاقه ای به خوردن غذای بچه ها ندارید. گاهی حتی زمان درست کردن یک سالاد برای خودتان را ندارید. بنابراین مجبورید شما هم با فرزندتان در خوردن غذایشان شریک شوید و وانمود کنید که خیلی هم خوشمزه است!

-
شوکه خواهید شد.
احتمالا در این مورد هم هیچکس با شما صحبت نکرده است. باید بدانید کودکان نوپای سالم سه،چهار مرتبه در روز ممکن است دچار نفخ معده شوند. و از آنجا که از غذاهای جامد تغذیه می کنند و شیر مادر نمیخورند، ممکن است با بوی بدی هم مواجه شوید. به هرحال این اتفاقی است که باید آن را تحمل کنید.

-
والدین باید برای خودشان وقت بگذارند.
هیچکس به شما راجع به خودتان و وقتی که می توانید برای خودتان پیدا کنید، صحبت نکرده است. فرقی نمی کند شما شاغل باشید یا خانه دار. در هر صورت وقت آزادتان اغلب با مراقبت از فرزندتان سپری می شود. اما خیلی مهم است اگر بتوانید زمان اندکی را برای خودتان اختصاص دهید. حتی اگر به اندازه نوشیدن یک فنجان قهوه باشد .

-
هرگز به روزهای اول ازدواج برنمی گردید.
با ورود بچه به زندگی ،به طور ناگهانی ، پیدا کردن زمانی که با همسرتان تنهایی سپری کنید بسیار سخت خواهد شد. اوایل ممکن است فکر کنید شبها بعد از خواباندن بچه زمانی را برای اوقات فراغت دو نفره تان پیدا خواهید کرد. اما بعد از متولد شدن بچه متوجه خواهید شد که آنقدر خسته هستید که حتی نمی توانید در هوشیاری کامل با یکدیگر صحبت کنید .

-
والدین خسته می شوند و دچار روزمرگی میشوند.
این واقعیت برای بسیاری از والدین یک شوک فرهنگی بزرگ محسوب می شود. بعد از به دنیا آمدن بچه همه روزها تکراری میشوند. چرخه ی تکراری تغدیه، تعویض پوشک و خواب به قدر کافی خسته کننده هستند.

-
فرزندانتان در تمام طول زندگی مورد قضاوت قرار خواهند گرفت.
رسانه های اجتماعی در این اتفاق نقش مهمی دارند. خوب است بدانید اطرافیان از تمام چیزهایی که می بینند فرزندتان را قضاوت می کنند. از نوع پوشش فرزندتان گرفته تا تغذیه آنها. اطرافیان حتی درباره شیوه فرزندپروی شما، نحوه عملکرد فرزندتان در مدرسه، و حتی جوایز آنها قضاوت خواهند کرد.
زمانی می رسد که شما حس می کنید در تنگ ماهی زندگی می کنید و نظر اطرافیان برایتان بسیار مهم است.

-
تربیت بسیار مهم و البته دلهره آور است.
از تغییرات زندگی می توان به آرزوی پیشرفت شغلی، ادامه تحصیل و حتی ادامه دادن ورزش مورد علاقه تان اشاره کرد. حتی ممکن است تلاش کنید تا فرزندتان به چیزهایی که شما علاقه دارید و به آنها نرسیده اید، علاقه مند شود.

-
شکرگزار باشید.
حتی اگر نقش والد بودن در خیلی از موارد خسته کننده باشد، اما خیلی وقت ها هم یکی از با ارزش ترین الطاف خداوندی است .هر مرحله از والد بودن پر از حس عشق و نفرت است.
هر مرحله ای برایتان قابل هضم و دوست داشتنی می شود. بجز زمانی که آنها به دانشگاه شهر دیگری پذیرفته میشوند و طاقت دوریشان را ندارید. بنابراین تا زمانی که نزد شما هستند از بزرگ شدن و قد کشیدنشان لذت ببرید.


ارسال نظر