وی بیان کرد: افرادی که عزیزی را بخاطر کرونا از دست داده اند میتوان به چند پروتکل روانی اجتماعی استناد کرد، هرچند در رابطه با تفاوتها و شباهت های گذر از مراحل فرایند سوگواری ایرانیها در مقایسه با غربیها بحثهایی وجود دارد، مثلا اینکه ایرانیها همان ترتیب و توالی مراحل را طی می کنند، ولی در هر حال آنچه مسلم است، مستقل از فرهنگ، تجربه احساسات ناگوار مربوط به سوگواری اجتناب ناپذیر است.
عابدین گفت: اصولا آوردن فشار مضاعف بر افراد نزدیک به متوفی جهت پردازش فرایند سوگواری می تواند معکوس عمل کرده و نتیجه گیری مثبت را به تاخیر اندازد یا حتی وضعیت را پیچیدهتر سازد همچنین ارزیابی و رصد دقیق مراحل سوگواری که فرد نزدیک به متوفی در حال طی کردن است حیاتی است.
این روانشناس ادامه داد: در ابتدا، هنگام روبرو شدن با شوک ناشی از فقدان عزیزی که به کرونا مبتلا شده بود میزان از انکار واقعیت بصورت ناخودآگاه در فرد ایجاد میشود، چرا که سعی دارند به اصطلاح وقت بخرند و این انکار کردن میتواند تا حدودی از فشار روبرویی تمام عیار و فوری با با حادثه سهمگین و فاجعه وارد شده کاسته شود.
وی با بیان اینکه بر خلاف دستورات سنتی روانشناختی، فرد مصیبت دیده را در ابتدای کار مجبور به حرف زدن درباره متوفی نکنید، افزود: این امر بیشتر باعث تجربه تروما میشود، در این مرحله، اطمینان خاطر پیدا کردن از امنیت جسمی و برطرف کردن نیازهای اولیه بازمانده در الویت باید باشد که پس از آن باید پشتیبانی و حمایت اجتماعی شوند.
عابدین با اشاره به اینکه از گفتن حرفهای کلیشهای جهت دلداری دادن اجتناب کنید، اضافه کرد: گاهی این نوع سخن گفتن بیشتر باعث خشم شنونده و حس درک نشدن میشود، کنار آمدن با واقعیت از دست دادن متوفی و پذیرش و آرامش نسبی بازمانده، مستلزم گذر از مراحل خشم توام با اضطراب و غم و بهم ریختگی هیجانی است، کنار آمدن با واقعیت یعنی تجربه این احساسات در تن و روان و یافتن کلمات مناسب و درخور هر وضعیت هیجانی است که این موضوع با کنار گذاشتن و روبرو نشدن و باصطلاح واقعیت را پشت درب گذاشتن، تفاوت دارد.
این روانشناس تصریح کرد: انسان در رویارویی با مرگ و به سوگ آن زندگی که نکرده است مینشیند. لحظاتی که در گذشته فانی بودند و تکرار نشدند باعث حسرت می شود و فرصتهایی در آینده که با غیبت متوفی دیگر هیچگاه اتفاق نخواهند افتاد باعث سوگواری می شوند.
وی افزود: بنظر میرسد، پذیرش واقعیت اینکه مرگ حقیقت است، نیاز به ترکیب با داستانهای مختلف دارد که باید در سر بازمانده پرورانده شود، داستانهایی همچون راحت شدن و به بهشت رفتن متوفی و چگونگی هنوز جاری بودن زندگی پس از وی.
عابدین خاطرنشان کرد: این داستانها می تواند از منابعی همچون مذهب، معنویت، سنت و علم ، تامین و اقتباس شوند، ولی در هر صورت، بسته بندی روانی مقوله فقدان در ذهن، با یک داستان قابل قبول، در نهایت باعث آرامش فرد میشود