در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۴۷۸۱۰
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۸
معرف کتاب امپراطور عشق
داستان امپراطور عشق برگرفته از یک واقعه تاریخی است. حوادثی واقعی و شخصیت هایی که دست کم چندتایشان واقعی هستند. این داستان در حقیقت یک فیلم نامه است.


سپاه ابرهه شکست خورده و دوشیزه ای زیبا، که از قبیله ای با اصل و نسب است به کنیزی گرفته شده است. او در مقابل خواسته اربابش، که به همسری او در بیاد، هیچ گونه نرمشی نشان نمی دهد و ارباب برای تسلیم و تحقیرکردنش او را به دست یکی از زشت ترین غلامانش می سپارد و اما در همین برخورد است که عشق جرقه می زند...
***
داستان امپراطور عشق برگرفته از یک واقعه تاریخی است. حوادثی واقعی و شخصیت هایی که دست کم چندتایشان واقعی هستند. این داستان در حقیقت یک فیلم نامه است. انتخاب این قالب سبب شده که نویسنده اتفاقات و حوادث داستان را دقیق و با جزئیات بیان کند که زیبایی اثر را چند برابر کرده است... 
اگر تاکنون خواندن فیلم نامه را تجربه نکرده اید نیازی به نگرانی وجود ندارد زیرا فیلم نامه همان داستان است که تنها بخش بخش شده. هنگامی که شروع به خواندن این فیلم نامه جذاب و کوتاه کنید به طور قطع در یکی دو ساعت مطالعه آن را به پایان خواهید رساند. این فیلم نامه، تبدل به فیلمی می شود در ذهن شما که تا مدت ها آن را به خاطرتان خواهید داشت.
در پایان کتاب و دقیقا آخرین برگ آن، برگ برنده و ضربه ی نویسنده اتفاق می افتد و شما غافلگیر خواهید شد وقتی که  بدانید چه چیزی در پایان داستان منتظر شماست...
***
برشی از کتاب:
کاروان راه را کج نموده و از سمتی دیگر می‌رود. زنی که از بالای شتری واژگون شده، بی‌حال بر اسب‌سوار می‌شود. چهره زیبای زن، خاک‌آلود و دردمند است. در داخل هودج زرد رنگ، دوشیزه ماه‌رو بی‌صدا می‌گرید. پارچه تور هنوز چهره جادویی او را مبهم نشان می‌دهد. ناگاه صدای سم اسب‌هایی که تاخت می‌کنند به گوش می‌رسد. چشم‌های دوشیزه برق وحشت می‌زند. بردگان و کاروانیان با نزدیک‌شدن صدای سم اسب‌ها گام‌هایشان از حرکت باز می‌ماند. در چهره‌شان وحشت و ترس هویدا می‌شود. زنان ساکن در هودج‌ها که با چشم‌های مضطرب به صدای سم اسب‌ها گوش سپرده‌اند، از ترس لب‌هایشان می‌لرزد. دوشیزه ماه‌رو از پارگی چادر هودج بیرون را می‌نگرد. صدای سم اسب‌ها رفته‌رفته به اوج خود می‌رسد.

داستان یک عشق نجیب
***
امپراطور عشق
نویسنده: بهزاد بهزادپور
ناشر: نیستان
تعداد صفحات: ۹۶ صفحه
چاپ: ششم ۱۳۹۵
 
ارسال نظر