در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۴۸۵۳۱
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۷:۴۷
نویسنده: مجید یوسفی
معماری و مفهوم مدرسه از دهه گذشته با دو تغییر مهم، در حال فراگیرشدن است: مهمترین تغییر رخ داده در معماریِ مدارس جدید این است که آجر جای خود را به کلیک داده و کلاس از مرز فیزیکی مدرسه بیرون می‌رود و دانش‌آموزان می‌توانند همکلاسی‌هایی از سراسر دنیا بیابند. تغییر مهم دیگر در مفهوم، اینکه دانش‌آموزان کشف می‌کنند و خودشان مسیر یادگیری را می‌پیمایند؛ به‌عبارتی برنامه درسی سفارشی می‌شود و مدرسه دیگر الزاماً محدود به زمان و مکان نیست.

به‌گزارش خبرگزاری دانا، مرتضی نظری، گردآورندۀ کتاب مرگ مدرسه، دربارۀ نوسازی آموزش‌وپرورش ایران در یادداشتی نوشت:

درس اولِ کرونا به مدرسه: با کلیدِ کهنه، قفل نو باز نمی‌شود!

کرونا بزرگترین چیزی را که به چالش کشید، قابلیت‌های انسان معاصر بود. قابلیت‌هایی که نمی‌توان نقش نظام‌های آموزشی و مشخصاً «مدرسه» را در پدیداری‌اش نادیده گرفت. کرونا، این میهمان ناپیدا و ناخوانده، از بسیاری الگوهای فکری رایج در آموزش‌و‌پرورش عبور کرد. الگوهای تربیتی که همه چیز را پیش‌بینی‌پذیر می‌پندارد.

کرونا با زبان سخت‌تری به نظام‌های رسمی تربیت در جهان نشان داد که با کلیدهای کهنه قفل‌های نو را نمی‌توان باز کرد. شما احتمالا در ابتدای کتاب‌های درسی مدارس با عباراتی شبیه این مضمون آشنایید: «انتظار است دانش‌آموزان عزیز پس از مطالعه این فصل به نتایج زیر برسند»! این انتظاراتِ از پیش فرض‌شده از دانش‌آموز و حتی معلم، هم غیرعقلی و هم ضدخلاقیت است. چه کسی گفته و از کجا معلوم دانش‌آموزان بعد از فهم مطالب یک فصل از کتاب درسی دقیقاً به همان نتیجه‌ای برسند که مؤلفان کتاب درسی از قبل پیش‌بینی کرده‌اند؟ شاید دنیای ذهنی آن‌ها چیز جدید و متفاوتی کشف کرد که ما با این روش قالبی، امکانِ متفاوت دیدن و تراوش ذهنی جدید را از او سلب کرده‌ایم!

 

آیا مفهومِ نوینِ مدرسه فهم خواهد شد؟

معماری و مفهوم مدرسه از دهه گذشته با دو تغییر مهم، در حال فراگیرشدن است: مهمترین تغییر رخ داده در معماریِ مدارس جدید این است که «آجر» جای خود را به کلیک داده و کلاس از مرز فیزیکی مدرسه بیرون می‌رود و دانش‌آموزان می‌توانند همکلاسی‌هایی از سراسر دنیا بیابند. تغییر مهم دیگر در مفهوم، اینکه دانش‌آموزان کشف می‌کنند و خودشان مسیر یادگیری را می‌پیمایند؛ به‌عبارتی برنامه درسی سفارشی می‌شود و مدرسه دیگر الزاماً محدود به زمان و مکان نیست.

 

نتیجه‌گیری: در مورد ایران چه باید کرد؟

نظام تدبیر و برنامه‌ریزیِ آموزش‌و‌پرورش باید حتی‌الامکان از «پیش‌بینی‌پذیریِ نتیجه» فاصله بگیرد. وقتی ابتدا تا انتهای جریان یاددهی و یادگیری، پیش‌بینی شد و انتظار داشتیم تا یادگیرندگان در قواره‌های از پیش تعیین‌شده، بنویسند، حل کنند و امتحان بدهند، خلاقیت بروز نمی‌کند و نتیجه‌ای جز ناتوان‌پروری ندارد و آنچه روز به روز تحلیل می‌رود، شوقِ یادگیری و کاهش اثربخشی و کارآمدیِ مدرسه است.

مدرسه پساکرونا در موقعیت ایران، اگر به "مسأله و اولویتِ” دولت‌ها و حوزه عمومی تبدیل نشود، اگر به سمت انسانی‌تر شدنِ فرهنگ سازمانی خود نرود و اگر از طبقه‌بندی‌های بسیار مضر و بی‌پایه مانند جداسازی دانش‌آموزان تیزهوش و عادی و معلول از یکدیگر نپرهیزد، و اگر در تقویتِ همه‌جانبه معلم کوششی عملی و نتیجه‌بخش سامان ندهد و نیز اگر درک بهتری از طبیعت و زیستِ جهانی به بچه‌ها ندهد و انطباق بیشتری با تفاوت‌ها و استعدادهای دانش‌آموزان قائل نشود و اگر برای سخن گفتن معلمان و دانش‌آموزان به زبان بین‌المللی و تعامل با جهان در عین هویتمندی بومی کاری نکند و اگر داستان پرآب‌دیده‌ تعارض منافع و دخالت‌های غیرتخصصی و ضدتربیتی در آموزش‌وپرورش تمام نشود و دست‌آخر، اگر نهاد مدرسه همچنان و صرفاً بر هنجارهای خود تکیه و تأکید کند؛ توانِ کنش‌گری نسل‌ها کاهش می‌یابد و از یاری آن‌ها در برابر چالش‌های جدید و مسأله‌های نو عاجز می‌ماند.

ارسال نظر