حضرت آیتالله خامنهای در ارتباط تصویری با ستاد ملی مبارزه با کرونا، با اشاره به رفتار جوامع غربی در قضیه ویروس کرونا، به ضعفها و شکستهای غرب در این قضیه اشاره کردند که به بیان ایشان، ریشه در فلسفه مادی تمدن غربی دارد.
به گزارش خبرگزاری دانا برای روشنتر شدن ابعاد و علل این شکست، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در نگار یازدهم، با آقای دکتر حامد حاجی حیدری، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران به گفتگو پرداخته است.
رهبر انقلاب فرمودهاند که غرب
در مواجهه با مسئلهی کرونا بهویژه در لایهی فلسفهی اجتماعی و اخلاق عمومی
شکست خورد. بهنظر شما مهمترین علت و عامل این شکست چیست؟
پس تحلیلهای مبتنی
بر جهانیسازی ماکرو هستند و تحلیلهای متکی بر اجتماعات محلیِ ملی میکرو هستند.
یعنی آنها خیلی عامگرا هستند و اینها فوقالعاده خردنگرند و باعث خطای در تحلیل
میشوند. مثلاً ما وقتی وضعیت کرونا را در ایتالیا بهعنوان ایتالیا نه بهعنوان
بخشی از قلمرو تمدن مادی غربی بررسی کنیم، این باعث خطای در تحلیل میشود. این
قضیه نشان داد که واحدهای تحلیل درست، واحدهای تحلیل تمدنی هستند و قلب تحلیل
تمدنی، تحلیل فرهنگی است.
در قضیهی ابر بحران
کرونا قدرتِ فرهنگ معلوم شد. و مشخص شد که آن پارامترهای زیربنایی، تحلیل اجتماعی
است. قدرتِ فرهنگ در مواقعی که مردم موفقیتهایشان را جشن میگیرند ظاهر نمیشود،
بلکه موقعی که در مصائب همکاری میکنند و قدرت فراعالی نوع بشر را روی کره زمین
نشان میدهند، معلوم میشود. در جریان این بحران قدرتِ فرهنگِ مقاومت در فرهنگهای
مقاوم در مقابل فرهنگ مادیگرا و فردگرای غربی خودش را نشان داد. و در مهار این
بحران، قدرت فرهنگی یک مؤلفهی اصلی در تحلیل است.
اما در اینجا دو بحث
وجود دارد. یکی مهار بیماری و دیگری مهار تبعات بیماری است. البته مهار تبعات
بیماری بسیار مهمتر، پیچیدهتر و گستردهتر است. خصوصاً در مهار تبعات بیماری و
فرآیندهای پسایند بیماری، قدرت فرهنگهای غیرغربی که طیف وسیعی از فرهنگهای شرقی
و آفریقایی هست. مثلاً وضعیت فرهنگی ژاپن، کره و چین را ببینید. البته اینها تحت
نفوذ فرهنگ غربی بودند و هستند، ولی آن بخشهایی که مؤلفههای فرهنگ مقاوم در
مقابل فرهنگ غرب خودنمایی میکرده، کمک کرده است که افراد فراتر از دیدگاههای فردیشان،
و فراتر از دیدگاههای خودخواهانهشان به کمک همدیگر بشتابند و منابع کمیاب را
علیه همدیگر محدود نکنند. این یک بخش ماجراست، ولی از آن مهمتر بخش نهادهای مبتنی
بر یاریگری و ایثارگریاند.
اما نکتهی دوم که
مهمتر است، تمرکز و نقطهی اتکای قرارگاه عملیاتی است که باید برنامهی مهار
بحران را پیش ببرد. یا باید بروکراسیهای متعارفی باشد که فرهنگ غربی هم دارد همین
کار را انجام میدهد و یا باید ملهم از توفیقها و تجربیاتی باشد که ما طی
سالیان اخیر بهدست آوردهایم. نقطهی اتکای عملیات مهار بحران باید روی ظرفیتهای
نهادهای بومی باشد. این نکتهی دوم خیلی مهمتر از نکتهی اول است. نکتهی اول سعی
میکند که ارزش معنویت، ارزش دعا و ارزش انگیزههای پاک انسانی را در مشارکت تک تک
افراد در مهار بحران تقویت کند. اما نکتهی دوم قرارگاه عملیاتی و ستادی است که میخواهد
این کار را پیش ببرد. آیا نهادهای متعارف بروکراتیک میتوانند این کار را پیش
ببرند؟ یا آنگونه که ما در بحرانهای مختلف تجربه کردیم، نهادهای جهادی بهتر میتوانند
این کار را پیش ببرند؟
وقتی حضور افراد در
حوزهی عمومی و نهادهای مدنی متعارف فرهنگ امروز کاهش پیدا میکند، افراد بیشتر
در خانواده هستند. مثلاً آموزش و پرورش و مراقبتهای بهداشتی در محیط خانواده
انجام میشود. اگر مجموع اینها را در نظر بگیریم، آن چیزی که باعث شده مجموع
عملکرد درمانی و بهداشتی ایران، کشور دوم یا سوم جهان باشد، خانواده است که قطعاً
یک بخش مهمی از چنین بازدهی و راندمان بالای اداره کشور در شرایط سخت فعلی را به
دوش میکشد.