در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۵۲۰۴۷
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۱
اربعین حسینی امسال با ذکر «به تو از دور سلام» گره خورده است؛ هرساله میلیون‌ها عاشق اباعبدالله الحسین از سراسر کشورهای دنیا در این ایام مشغول پیاده روی و راهپیمایی به سمت حرم حضرت سیدالشهدا بودند و در چنین روزی جمع بزرگی از عشاق این حضرت در حرم اباعبدالله حسین (ع) شکل می‌گرفت که حتی دیدن این جمع از راه دور اشک شوق را از چشمان هرکسی سرازیر می‌کرد.

نرگس درودیان، خبرگزاری دانا، سرویس سبک زندگی؛ امسال اما حال و هوای حرم ایشان کمی متفاوت‌تر است؛ اگرچه در همین شرایط هم بسیاری از زائران عراقی با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی به زیارت امام حسین (ع) می‌روند و حرم این حضرت را خالی نمی‌گذارند اما افراد غیر عراقی از زیارت این حضرت در اربعین امسال محروم شده‌اند و خیلی‌ها این روزها فقط با مرور خاطرات سال‌های قبل خود کمی آرام می‌گیرند و هرازگاهی اشکی هم در حسرت سال‌های گذشته از چشمشان روانه می‌شود.

این روزها دعای همه کسانی که حداقل یک‌بار به کربلا رفته‌اند این است که به زودی بتوانند باز به این فضای معنوی و ملکوتی مشرف شوند؛ محرومیت امسال اما به معنی فراموشی حس و حال هر سال عاشقان امام حسین (ع) و به جا نیاوردن آداب و زیارات ایشان نیست.

مقام معظم رهبری هم نظرشان این بود که «از داخل خانه اظهار ارادت کنیم. روز اربعین، همه‌ی مردم بنشینند زیارت اربعین را با حال، با توجّه بخوانند و شِکوه کنند پیش امام حسین (ع) و بگویند یا سیّدالشّهداء، ما دلمان می‌خواست بیاییم، نشد، وضع این جوری است تا نظری بکنند.»

این روزهای پاییزی که از راه می‌رسند حال و هوای مسیری را با خود دارند که بعضی مسیرِ بهشتش می‌خوانند و بعضی ها به "جاده عشق" تعبیرش می‌کنند.

پاییز هرسال که از راه می‌رسد، همه کوله بارمان را جمع می کنیم و راهی مسیری می شویم که تهش به عشقی 1400 ساله ختم می شود، عشقی که با گذشت سالها و قرن ها هنوز هم برایمان تازگی و حرارت دارد.

این روزهای اربعینی میلیون ها نفر کوله بارشان را روی دوششان می گذارند و می زدند به دلِ جاده و راهی سفری می شوند که مثل و مانندش را در هیچ جای دنیا نمی توان یافت، سفری که با تمام سفرهای دنیا فرق دارد، هم مسیرش، هم مقصدش و هم مسافرانش.

اما امسال آمدن یک مهمان ناخوانده کوچک بساط همه چیز را به هم زد و داغی بر دل میلیون ها نفر گذاشت که با نزدیک شدن به روز اربعین هر روز سنگین و سنگین تر می‌شد.

شاید هیچ وقت فکرش را نمی کردیم روزی یک ویروس کوچک مانعمان شود و کاری کند که روزی "جامانده از اربعین" لقب بگیریم.

این چند ماه را با همه سختی های کرونا سر کردیم، اما جاماندن از اربعین، جنس‌اش با همه این سختی ها فرق می کند. هم سخت است و هم سوزاننده. هم حسرت برانگیز است و هم دردناک، سختی که هر چه می گذرد تمام نمی شود و با دیدن دوباره مسیر پیاده روی و حرم تحملش سخت و سخت‌تر می شود.

این روزها تمام میلیون ها مسافرِ جامانده‌ی این مسیر کارشان شده مرور خاطرات پیاده روی سال های گذشته و تمام تلاششان این است که با ذهن و خیالشان امسال هم مسافر این مسیر باشند.

مسیری که همه با کوله بارهایی روی دوش، کنار هم قدم بر می‌داشتیم و رویای رسیدن به عشقمان را در سر می پروراندیم. مسیری که پر بود از صفا و صمیمیت.

عرب های مهربان را که با گفتن "زائر زائز" به زور و اصرار ولو به یک چایی تلخ مهمانت می کردند، عمودهای مسیر که هرچندوقت یکبار زیرچشمی نگاهشان می کردیم که شاید سریعتر عددشان جلو رود.

صبح های موکب که با همهمه و شلوغی زوار و جمع کردن کوله بارها برای ادامه مسیر همراه بود و بوی نان محلی که همه جا می پیچید و شب های سرد موکب و خستگی درکردن بعد از یک پیاده روی طولانی.

بچه های عراقی که مدام در طول مسیر برایت دست تکان می دادند و با خنده ای بدرقه ات می کردند، نخلستان های مسیر که گاهی به سایه ای زوار را مهمان می کردند و غروب هایی که دلتنگی مسیر را چند برابر می کرد.

کوچه های کربلا، شب های بین الحرمین که هر گروه و دسته ای در گوشه ای با حال و هوای خودش عزاداری می کرد، صدای سنج و طبل و زنجیر، سرخی حرم، صحن و سرای حرم.... همه اینها، این روزها مدام در ذهن میلیون های جامانده اربعین بارها و بارها مرور می شود و تهش فقط یک حسرتِ تلخ باقی می ماند.

هرسال عده ای از پیاده روی اربعین جا می ماندند و در حسرت این جاماندن می سوختند و می ساختند و نوحه ها سر می دادند و من مانده ام امسال چه شده و چه کرده ایم که همه با هم جاماندیم!

محروم ماندن از پیاده روی اربعین برای آنها که تنها یکبار این مسیر را تجربه کرده اند داغ بزرگی است، داغی که شاید تا اربعین سال آینده خاموش نشود و شاید حسرتش تنها با زیارت دوباره از دلمان برود، شاید...

ارسال نظر