هویت فرهنگی جامعه شیعی ایران در سالهای اخیر به یکی از موضوعات چالش برانگیز اندیشمندان ما بدل شده است، جامعه ای که در تقابل مستقیم با جهان مدرن قرار گرفته است. دکتر رسول محمدزاده، مدیر دبستان قرآنی آیات یکی از کسانی است که در حوزه پرورش نسل دینی تلاش های بسیاری کرده است و این تقابل را به خوبی درک می کند.
حفظ هویت فرهنگی جامعه شیعه در جهان مدرن و ایجاد همزیستی میان هویت شیعی و جهان مدرن با چه تهدیدهایی در شرایط فعلی و آینده پیش رو، مواجه است؟ از نظر فرهنگی جامعه شیعه را چه خطراتی بیشتر در معرض آسیب قرار میدهد؟ غفلت از چه اقدامات فرهنگی امروز در آینده نه چندان دور کیان فرهنگی ما را دچار اضمحلال و ضعف خواهد کرد؟
اول باید دید که چه اتفاقی بر سر دین به معنای عام در جهان مدرن یا پست مدرن می افتد وبعد به سراغ این موضوع برویم که شیعه باآن چه چالش هایی دارد.ما دو گونه دین در جهان داریم؛ ادیان سازگار با پسامدرن وادیان ناسازگار. ادیان سکولار «ظلم پذیر» و ساکت در جهان امروز جزو ادیان موفقی هستند که از ایزوهای 2020 نظام جهانی میتوانند عبور کنندتا بتوانند باقی بمانند. باقی ادیان به میزانی که نسبتشان با ظلم ستیزی و واقعیت های جامعه جهانی مبهم ،ساکت ،خاموش، منفعل باشد باقی میمانند و ادیانی که در تقابل با این نظام و سلطه جهانی هستند بیشترین برخورد تمدنی را خواهند داشت. همه ادیان نوظهور سکولار هستند و هیچکدام با تعاملات جهانی نسبت روشنی ندارند و میگویند ما کاری با هیچ چیز نداریم.مثلا فرهنگ سامورایی که یک فرهنگ پرعیار هست و درآن پهلوان پروری موضوعیت دارد تمام شد؛ چون در تقابل با ظلم ستیزی بود. از داخل این تمدن سنتی ژاپنی که یک تمدن اصیل انسانی بود یک فرهنگ منفعل و پست و سازشکاری درآمد که امروزه هر اتفاقی بر سر آن ها بیافتد تلاش میکنند غرب را از مقصر بودن تبريه کنند. بر این اساس مشکلات جامعه شیعه میتواند این ها باشد:
1.ادیان نوظهور بشری: ادیان یا خرده فرهنگ های مدرن و پسامدرنی که شکل گرفتند و یا در حال شکل گیری هستند و فرهنگ غالب میشوند و ما در سیستم عامل فکری نسل نومیشود و دینداری باید ببینند که خودش را میتوانند مثل یک اپلیکیشن تو این سیستم عامل جا بدهد یا کنار برود و به فراموشی سپرده شود.
2.تنازعات جاهلانه صاحب منصب های دینی: هر تنازعی که فارغ از بحث علمی باشدو به سمت منازعات اجتماعی و سیاسی برودآسیب جدی میخوریم.
3.لهو و لعب نظام مند: در جهان به صورت نظام مندسیستم های لهو لعب طراحی شده است و دینداری تعارض جدی با آن دارد.جوانی که راحت با لهو و لعب انس بگیرد دیگر راحت با پارادایم شیعه نمیتوند خودرا بازتعریف کند.
4.فراعنه عصر جدید: فرهنگ شیعه باید نسبت خودش را با شمر زمان معلوم کند به هر میزانی که ما نسبتمان همگن یا خاموش با این نظام جهانی باشد به همان نسبت از فرهنگ شیعه اصیل فاصله گرفته ایم.
5.شلوغی رسانه ای دنیا: این شلوغی هویت فرهنگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد. ما اولا باید سهممان را از نظام رسانه ای دنیا بازپسگیریم؛ ثانیا تلاش کنیم بازی را از فضای مجازی و رسانه ای به فضای واقعی بیاوریم. به دلیل اینکه فضای مجازی بستر جریان ناحق است و به هر میزانی از فضایی که خلط حق و باطل در آن باشد فاصله بگیریم، جبهه حق درآن موفق تر هست.
6.عوام جاهل: ما در مواجهه با دوگانه سلبریتی ها در واقع جاهل و البته بعضا موذی و خواص نادان یا دنیازده جبهه حق و مکتب تشیع هستیم. ما باید برای کادرسازی تلاش کنیم. باید متاثر از انقلاب و فرهنگ شیعی کادرسازی کنیم. شاید باید گفت یکی از کارهای با اولویت ما تربیت انسان صاحب اندیشه است.
این مواردی که در بالا ذکر شد، ما را دچار اضمحلال میکنند و در این بین نبود فرصت فکر و فساد در خانواده و شکاف نسلی مجموعه تهدیدهایی است که ما با جهان مدرن داریم. جهانی شدن همه چیز ما را و تحت شعاع قرار خواهد داد و ما خواه و یا ناخواه وارد این اقیانوس متلاطم شده ایم و لذا ما باید تکلیفمان را با این ها روشن بکنیم و برای تک تک این مسائل برنامه داشته باشیم.
در مقام حفظ سنتها و زیست دینی شیعیان خصوصا نسل بعد چه کارها و فعالیتهای فرهنگی اولویت دارد؟ چه ملاکهایی برای تشخیص این اولویتها وجود دارد؟ کدام اقدامات ما فایده چندانی ندارد یا به عبارت دیگر در اولویت فعالیتهای فرهنگی ما نیست؟ چگونه بفهمیم یک نهاد فرهنگی به اولویت های بالاتری پرداخته است؟
من بر حسب شغل معلمی خودم؛ فکر میکنم مدرسه حرف نخست و بعد در وهله دوم اتفاقا مسجد و در وهله سوم رسانه میزند و خانواده اتمسفر این نظام سه گانه تربیت کادر و نیروی انقلابی و متدین است ما باید برویم سراغ مدارس و هر چی می کشیم ازآموزش و پرورش است .
ملاک تشخیص حضور نیروی مربی در هر اتمسفری است؛ شما نگاه بکنید زمان حضور دانش آموز در دوران تربیتی اش کجا بیشتر حضور دارد. اصل دوران تربیتی دوران کودکی است و دروان کودکی یا در مدرسه است یا در محیط رسانه ای است که ما مسجد را به عنوان یک اولویت باید باشد؛ طرح میکنیم نه اولویتی که در حال حاضر است. حوزه علمیه ما قطعا باید تغییر بکند و این چیزی نیست که نیاز واقعی نیاز امروز جامعه ما باشد. حوزه علمیه خود را برای جهانی شدن آماده نکرده است و برای منازعات فرهنگی و اجتماعی و بلکه سیاسی و تربیتی این عصر آماده نکرده است و محتوایی که ما تولید میکینم و ارایه میدهیم برای طلبه جوان محتوای تخصصی نیست و کاربردی برای رفع نیاز جامعه نیست.
هرچیزی که اثر تربیتی بگذارد اولویت است. اثر عمیق روحی و تربیتی نگذارد اولویت نیست. با معیار تاثیر میتوان تشخیص داد چه چیزی اولویت است و تاثیر همان تربیت است .گاهی وقتا یک کانون فرهنگی کوچک در یک گوشه مسجد کار یک وزارت خانه را انجام میدهد. با این ملاک ها میشود تشخیص داد که کار درستی انجام داده ایم یا نه؟.گاهی بچه حزب اللهی ها صبح تا شب در فضای مجازی و در گفتگو با گروه های خودی وقت می گذرانند .این گعده ها بد نیست، اما خروجی تربیتی آن دقیقا چیست؟ اگر خروجی تربیتی ندارد، بدانید که آن دورهمی هم اتفاق با کیفیتی نیست!
دوتا معیار دارم اگر بخوایم نسل نو را تربیت بکنیم : باید رفت سراغ کودک و نوجوان و باید مثل امام در اول انقلاب؛ انسان ساخت.
مؤسسات، نهادها و شخصیتهای فرهنگی در مسیر فعالیت خود به هر حال درگیر مجموعه مسائلی هستند، مثلا مقدورات و امکانات محدودی دارند، نیروی انسانی مناسب در اختیار ندارند، درآمد ندارند، از آینده غافل و بی اطلاع هستند و... چگونه میتوان تشخیص داد که مسیر و روند نهادها و مؤسسات فرهنگی به خوبی طراحی و مدیریت میشود و یا اینکه آینده امیدبخشی برای فعالیت آنها در کار نیست؟
ایجاد یک شبکه منسجم نیروی های متدین فعال در حوزه های فرهنگی، سیاسی ،اجتماعی و دینی، اولین اتفاقی است که باید در کشور رخ دهد. باید برای جریان فرهنگی یک شبکه ای ایجاد بشود، رسالت هر مجموعه بازتعریف و بازطراحی بشود، ماموریت مسجد درست تعریف شود، ماموریت مدرسه، ماموریت خانواده و حلقه های فرهنگی و بعد از آن باید این نظام با مجموعه مرجع متصل بشوند و بدانند هر مجموعه موازیشان چه کار میکنند.