ابراهیم حسن بیگی تلاش کرده تا گوشه از تلاش ها و مجاهدت های امام خمینی در مسیر تحقق انقلاب اسلامی را در کتاب پدر پسر روح الله به نوجوانان عرضه کند. این کتاب در قالب چند نامه نوشته شده است و داستان مادری است که جواب سوال های فرزند خود درباره ی انقلاب را با او به صورت مکاتبه ای پاسخ داده است. پس او که در فرانسه درس می خواند با یکی از دوستانش به نوفل لوشاتو می روند و در آنجا پدربزگ دوستش خاطراتی از سال های حضور امام در نوفل لوشاتو بیان می کند که موجب کنجکاوی این پسر می شود و در نامه ای از مادرش می خواهد تا بیشتر در مورد انقلاب و امام برای او بگوید. مادر هم با بیان خاطرات خود از روزهای انقلاب، به شرح حوادث و فعالیت های همسرش می پردازد و در خلال این روایت ها به بیانی داستان هایی از امام خمینی هم می پردازد. این کتاب در سال 1395 توسط انتشارات جمکران منتشر شد و هم اکنون به چاپ سوم رسیده است.
گوشه ای از متن این کتاب را با هم می خوانیم:
امام از خواندن نماز شب فارغ شده بود که با شنیدن سرو صداهایی خفیف از پشت پنجره اتاق پسرش حاج مصطفی به منزل خود نگاه کرد و زیر لب گفت:
- پس آمدید.
پسرش مصطفی را صدا زد و گفت:
- مصطفی بیدار شو. مثل اینکه آمدند.
حاج آقا مصطفی چشم باز کرد و در جای خود نشست. پدرش را دید که مشغول پوشیدن لباس است. زمزمه های گنگ مبهمی از خارج به گوش میرسید. از جای خود برخاست و با شتاب به پشت بام رفت. دید کوچه اطراف منزل پر از سربازان مسلح است.
فرمانده کماندوها دو تن از خادمان امام را به قصد کشت می زدند و از آنها می پرسیدند:
خمینی کجاست؟
که ناگهان در حیاط روی پاشنه چرخید و قامت آراسته و رشید و چهرهی نورانی امام در آستانه در ظاهر شد و صدایی گیرا و مصمم و خشمگین برخاست که:
- روح الله خمینی منم. چرا اینها را می زنید؟
وحشت سراپای بر نیروهایی که او را دیدند، نشست. کسی از آنها باور نمی کرد خمینی با پای خود بیاید و بعد در مقابل آنها سینه سپر کند و چون فرمانده کل به آنها تحکم کند که:
این چه رفتار وحشیانهای است که با مردم میکنید؟ این چه وحشیگریهایی است که از شما سر میزند؟
پدر پسر روح الله
نویسنده: ابراهیم حسن بیگی
ناشر: انتشارات جمکران
تعداد صفحه: 103
قیمت: 13 هزارتومان