نرگس درودیان، خبرگزاری دانا، سرویس راهبرد و انرژی؛ آب حیاتیترین مادهای است که در دنیا وجود دارد و همه موجودات زنده برای ادامه حیات خود به آن وابسته هستند. از دیرباز انسان همواره با کشف اهمیت این مایع حیاتبخش درصدد جمعآوری و بهرهبرداری درست از آن بوده و امروز نیز همچنان این مهم را انجام میدهند، اما جالب اینجاست که تنها 3درصد از کل آب در زمین شیرین و قابل شرب است و 97درصد آن را آب اقیانوسها و دریاها تشکیل میدهند که برای مصارف آشامیدن هیچگونه کاربردی ندارد.
علیرغم اینکه آب اصلیترین ماده در تداوم حیات است اما براساس آمار سازمان ملل، در حال حاضر بیش از 18درصد جمعیت زمین به آب آشامیدن سالم دسترسی ندارند. آنچه که باعث به وجود آمدن آب در زمین میشود میزان بارشی است که اتفاق میافتد و این میزان بارش در نقاط مختلف کره زمین، متناسب با شرایط منطقه یا کشورهای مختلف متفاوت است.
کشور ایران در نیمکره شمالی کره زمین با اقلیم حاکم گرم و خشک در چند سال گذشته یکی از کمبارشترین کشورهای غرب آسیا محسوب شده و این نبود بارش میتواند به کمآبی و در نتیجه به خشکسالی تبدیل شود که خود میتواند تبعات زیادی را به دنبال داشته باشد. با اینکه بیشتر نواحی کشور ایران را مناطق گرم و خشک در بر گرفته است اما در شمال و شمال غرب و قسمتهایی از زاگرس جنوبی میتوان آب و هواهای سرد و معتدل کوهستانی را نام برد که در مقایسه با مناطق مرکزی ایران شرایط بسیار متفاوتی را داراست.
آنچه که امروز مهم است این است که ایران حدود چهار دهه است که وارد یک دوره بلند مدت خشکسالی شده و دیگر برف و بارانهای سالهای گذشته نمیبارد و این را به خوبی میتوان از سخن کهنسالان به خوبی فهمید.
کاهش محسوس میزان بارندگی از ابتدای سال جاری و افزایش گرمای هوا پدیده خشکسالی در کشور را در کانون توجه قرار داده و نشان میدهد در صورت عدم توجه به منابع تجدید پذیر آب در کشور، در آینده نه چندان دور با بحران جدی به نام خشکسالی و کم آبی مواجه هستیم. نتایج تحقیقات و مطالعات اخیر نشان میدهد که قبل از انجام هر کاری باید نوع رویکرد به مساله مدیریت آب در ایران را تغییر داد.
ضرورت تغییر رویکرد در مواجهه با خشکسالی
مطابق آمارهای موجود بیش از ۹۰ درصد از منابع آب در ایران در بخش کشاورزی، حدود ۸ درصد در بخش خانگی و کمتر از ۲ درصد در بخش صنعت مصرف میشود (میانگین جهانی مصرف آب در بخش کشاورزی حدد ۷۰ درصد است).
مصرف بالای آب در بخش کشاورزی در نتیجه حمایت بی قید و بند از این حوزه در راستای تأمین امنیت غذایی و افزایش درآمدهای غیر نفتی کشور بوده است.
برآیند سیاست های مدیریتی در حوزه کشاورزی مانند آب و برق یارانهای در این حوزه انگیزه ای برای افزایش کارایی تولید باقی نگذاشته و ما شاهد هدر رفت بخش قابل توجهای از منابع آب کشور در این بخش هستیم. میانگین راندمان آبیاری در ایران از بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم پایینتر است (حدود ۴۰ درصد).
در سالهای اخیر تلاش هایی برای بهبود راندمان آبیاری در قالب اعطای تسهیلات به کشاورزان برای توسعه روشهای نوین آبیاری شده است.
بحران آب در ایران به طور عمده ریشه در برنامهریزی و مدیریت ناکارآمد این حوزه دارد. ما هنوز داریم روش غلط گذشته را ادامه میدهیم. رویکرد غالب رویکرد سازهای است و با وجود اینکه عدم کارآیی این رویکرد سالهاست آشکار شده اما همچنان ادامه دارد.
احداث سدهای جدید، و اجرای پروژههای کلان انتقال آب در سالهای اخیر شاهد این ادعاست. این در حالی است که در بخش کشاورزی هنوز روش غالب آبیاری روش غرقابی است، بودجههایی که برای اجرای سیستمهای جمعآوری و تصفیه فاضلاب میشود و یا برای اصلاح الگوی کشت در نظر گرفته میشود در مقابل بودجههای کلان پروژههای انتقال آب ناچیز است.
مهمترین اقدامات مقابله با بحران آب در ایران بهینهسازی مصرف آب در بخش کشاورزی همزمان با جلوگیری از توسعه بیشتر کشاورزی است. احیای منابع آب زیرزمینی و جلوگیری از خشک شدن تالاب ها و رودخانه ها باید در اولویت باشد.
تا جای ممکن باید در هر سه بخش کشاورزی، خانگی و صنعت مصرف آب را کاهش دهیم تا شاید بتوانیم در چند دهه آینده تا حدودی منابع آب سطحی و زیرسطحی را احیا کنیم. همچنین وقت آن رسیده که سیاستمداران ما پدیده تغییر اقلیم را جدی بگیرند و در حوزه مدیریت ریسک بلایای مرتبط با آب نیز، رویکرد تابآوری باید جایگزین رویکرد سازهای شود.