به گزارش خبرگزاری دانا، به نقل از فارس نخستین جلسه از سلسله نشستهای «تجربانه»(مرور تجربههای جهادی در فعالیتهای آموزشی و پرورشی) در مرکز مطالعات راهبردی ژرفا وابسته به معاونت فرهنگی اجتماعی سپاه پاسداران برگزار شد.
در حاشیه این نشست، حجتالاسلام احمدرضا اعلایی هز و دارای مدرک کارشناسی نمایش عروسکی و کارشناسی ارشدکارگردانی و طلبۀ سطح 3 حوزه علمیه دربارۀ تجربۀ تأسیس مهدکودک و حسینیۀ کودک صحبت کرد.
وی اظهار کرد: هر انسانی در زندگی فرهنگی و معنوی خود احساس میکند که گمشدهای دارد و تلاش دارد تا به این گمشده دست پیدا کند؛ گاهی در این مسیر دچار دلسردی میشود و برخی اوقات هم دلگرمی پیدا میکند. برای مثال اردوهای جهادی حرکت خوبی است اما محدودیت در تعداد سفر و عدم استمرار مایه حسرت دو طرف و عدم حصول نتیجه است.
جرقهای که در لبنان زده شد
وی افزود: بنده هم در این مسیر تلاش های زیادی کردم، اما در بحبوحه این تکاپوی جوانی و در سال 1388 در قالب جمعی هنری همراه با حجت الاسلام پناهیان به کشور لبنان سفر کردیم و این دغدغه در آن سفر شکل گرفت و پس از بازگشت به ایران سعی کردیم تا آنچه شهید چمران در لبنان انجام داده بود، در عرصه تعلیم و تربیت و در ایران انجام دهیم؛ شروع این کار به حدود سالهای 1390-1392 باز میگردد که حوزه کودک بسیار مغفول بود و تنها مدل مذهبی مهدهای قرآن در کشور بود.
فعالیت در حوزۀ تعلیم و تربیت کودکان به قهرمانسازی وابسته است
این کارشناس تعلیم و تربیت تصریح کرد: برای تأسیس این حسینیه، روشهای مختلفی را امتحان کردیم که یکی از بهترین قالبها هیأت کودک بود؛ بعد از شکلگیری آن در قالبهای مختلف و با کمک مجموعههایی مانند جامعه ایمانی مشعر رشد کرد و به سایر نقاط کشور نیز تسری پیدا کرد. بعد از همین حرکت و با این نگاه که بهترین محل تربیت خیمه اباعبدالله(ع) است، اسم حسینیۀ کودک شهید چمران را برای مجموعه برگزیدیم.
وی ادامه داد: مستحضرید که کار در حوزۀ تعلیم و تربیت به شدت وابسته به شخصیت قهرمان است و شهید چمران با توجه به اینکه ابعاد شخصیتی جامعی داشت یک الگوی متعالی برای مجموعه ما بود تا حدی که خانوادههای عضو حسینیۀ شهید چمران خود را با عنوان «چمرانیها» معرفی میکنند.
علیرغم همۀ چالشها از اجرای برنامۀ باز در مهد و حسینیۀ کودک عقب ننشستیم
مؤسس مدرسۀ و حسینیۀ کودک شهید چمران تأکید کرد: مطالعات میدانی و تطبیقی ما، نمونه هایی را پیش روی ما قرار داد، در آن مقطع با مجموعهای مواجه شدیم که در آن هر کدام از دانش آموزان با طراحی منحصر به فرد خود، در مجموعه حضور پیدا میکند.
وی اضافه کرد: ایدۀ اولیه ما نیز از همین دبستان گرفته شد. البته فعالیت ما با تأسیس مهدکودک شروع شد و در عین چالشهای فراوان برنامۀ باز که برای دورۀ دبستان بسیار بیشتر از مهد است اما توانستیم با اصلاحات مداوم این ایده را حفظ و تقویت کنیم.
معلمان و مربیان در زنگهای تفریح هم همراه دانشآموزان هستند
این کارشناس حوزۀ کودک بیان کرد: بعدا مجموعه دبستان حمزه دوران را راه اندازی کردیم و طبق برنامه تربیتی مجموعه به مرور زمان و بر اساس مقطع تحصیلی، چارچوبهای محکمتری برای دانش آموز تعبیه شد، برای مثال مهد نسبت به پیش دبستانی و دورۀ پیش دبستانی از دورۀ اول دبستان و این دوره از دورۀ دوم قواعد آسان تری دارد.
وی افزود: در مقطعی بچهها هر فعالیتی که علاقه داشته باشند را انجام میدهند و مربی خودش وارد بازی بچهها میشود، همراه دانش آموز در زنگهای تفریح و فضاهای پرورشی حضور دارد و صرفاً از حداقلهایی که آسیب زا است جلوگیری میکند اما در دورۀ بالاتر چارچوب و زمین بازی محدود و طراحی شده توسط معلم به دانش آموز ارائه میشود و او در آن چارچوب میتواند آزادانه انتخاب و فعالیت کند. در سطوح بالاتر قوانین و چارچوب و فعالیتها مدونتر و از پیش طراحی شده است که در مجموعه ما کمتر از آنها استفاده میشود.
برای ورود به دنیای کودکان باید جهان ذهنی آنها را بشناسیم
حجتالاسلام اعلایی خاطرنشان کرد: دورۀ پیش دبستانی و دورۀ اول دبستان به طور تقریبی برنامهای کاملاً باز دارد و بچه بر اساس میل خود به بازی میپردازد، البته در این مدل آموزشی مدیران مهد و دبستان زمین بازی را برای بچهها تعریف میکنند یا صریحتر بگویم انتخاب کودک مدیریت میشود تا در روش تربیتی مدنظر آن ها گام بردارند، در عین حال احساس اجبار برای آن ها وجود ندارد.
وی ادامه داد: برای ورود به دنیای کودکان باید علایق آنها را بشناسیم، برای مثال بدانیم که کودک به چه کارتونها یا برنامههای تلویزیونی علاقه دارد تا از همان دریچه وارد دنیای او بشویم. البته برای طراحی برنامههای ویژه باید به نقاط عطف شرایط مختلف زمانی، اجتماعی و حتی برنامههای تلویزیونی توجه کنیم، مثلا یک کارتون یا سریال یا یک اتفاق مثل شهادت حاج قاسم یا یک مناسبت مثل دهه اول محرم کلا فضای ذهنی بچهها را به یک سمت خاص میبرد و باید برای آن برنامه داشته باشیم.
فرصتهای برآمده از اجرای برنامۀ آموزش باز
این کارشناس حوزه کودک به برخی از فرصتهای حاصل از اجرای برنامۀ آموزشی باز در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوان اشاره کرد که موارد زیر از محاسن برشمرده شده توسط وی هستند:
1. حفظ آزادی کودکان در 7 سال ابتدایی زندگی مهمترین کارکرد روش آموزشی باز است؛ چرا که کودکان در این سن با شدت زیادی خودمحور هستند و برنامۀ آموزش باز سبب میشود که با محترم شمردن خود، افراد قوی و با ارادهای تربیت شوند، سیستمهای آموزشی بسته برای «خود» و فردیت انسان ارزشی قائل نیستند.
2. افزایش انگیزه؛ که از گمشدههای اصلی نظام تعلیم و تربیت رسمی امروزی است. زمانی که انسان به میل خود کاری را انجام میدهد با انگیزۀ زیادی در برنامهها شرکت میکنند اما زمانی که امور فرمایشی و با امر و نهی بزرگترها همراه میشود با اکراه کاری را انجام میدهد، انگیزۀ زیادی برای شرکت در برنامه ندارند.
برای مثال شاید کودکی اگر به میل خود با گل بازی کند، ساع ها به این کار بپردازد اما اگر همین کار با اجبار و در قالب کلاس گل بازی باشد، در کمتر از یک ساعت خسته میشود.
3. انعطاف و تاب آوری کودکان؛ که در ادبیات دینی با عباراتی مثل حلم، صبر، سعه صدر، کرامت و... به آن اشاره شده است. یکی از مشکلات زندگی مدرن افزایش قواعد و ساختارهای بسته و پیچیده است که انعطاف را در کودک کاهش داده و در نتیجه تاب آوری کم و شکنندگی در برابر سختیها زیاد میشود.
در حالی که برنامۀ آموزشی باز به دلیل اینکه بر مبنای تخیل شکل میگیرد، از انعطاف بالایی برخوردار است و چارچوب خشکی ندارد و کودک و دانش آموز خروجی این سیستم میتواند با انعطاف و تاب آوری بالایی با مشکلات برخورد کند. دنیای کودکان دنیای خیالی است و منطق خاص خود را دارد که متفاوت از دنیای بزرگسالان است.
4. سادگی؛ که خود عامل انعطاف در برنامههاست. کودکان در سنین پایین علاقه به تخریب دارند و طراحیهای پیچیده برای آنها کاربرد چندانی ندارد، محیطهای آموزش با برنامۀ باز باید به سادگی تزئین شوند، نه با هزینه و تدابیر خاص و پیچیده. تعامل کودک با ابزار و محیط ساده و کم هزینه هم آسانتر است هم از تنوع بالایی برخوردار است. مثلا ماشین کنترلی فقط یک استفاده دارد ولی جعبه دستمال کاغذی بازیافتی قابلیت تبدیل به ماشین یا هزاران ابزار بازی و یادگیری را دارد.
5. فرآیند محوری به جای نتیجه محوری؛ در برنامه باز فرآیند هدف است نه نتیجه، برنامۀ باز میپذیرد که بچهها باید بسازند و خراب کنند، در برنامۀ بسته نتیجه مهم است اما در برنامۀ باز یادگیری و افزایش دریافت و احساس وی از دنیای اطرافش اهمیت دارد. ما در گل بازی میسازیم تا خراب کنیم، تا دست قوی شود، تا لامسه تقویت شود و... نه اینکه بسازیم که خشک شود و به خانه ببریم.
چالشهای اجرای برنامۀ آموزش باز برای کودک و نوجوان
حجتالاسلام اعلایی به بیان چالشهای اجرای برنامۀ آموزشی و پرورشی باز برای دانش آموزان و نوآموزان پرداخت و عنوان کرد: برخی از این جالشها عبارتند از
1. سختی طراحی و نبود برنامه؛ زمانی که از بیرون به فعالیت مینگرید به نظر کار آسانی میآید اما زمانی که وارد عمل میشوید، شاهد دانش آموزانی هستید که برای امور خود برنامهای ندارند و این کار را سخت میکند.
برای مثال در مرحله مطالعات با مدل مهد«های اسکوپ» مواجه شدیم که میزهای مختلفی برای بچهها طراحی کرده بودند و قدرت انتخاب به دانشآموز واگذار شده بود که از کدام میز و برنامه و چگونه استفاده کند. در این فرآیند کودک در قالب گفتوگو با یک کرم به انتخاب میرسید.
2. تنوع سلیقهها و انتخابها؛ مربی توان و امکانات محدودی دارد و هر دانش آموز هم انتخاب مجزایی برای خود دارد. در این روش مربی باید مهارت داشته باشد که برنامه بچهها را به نحوی هدایت کند که یک اتصال و ارتباطی با یکدیگر داشته باشد تا به صورت غیرمستقیم برنامههای مختلف همگرا بشوند.
3. یکی از چالشهای اصلی اجرای برنامۀ باز خود مربی است؛ که باید همه فن حریف باشد و مهارتهای ویژۀ عملی و نظری مختلفی داشته باشد. مربی در این سیستم باید هوشمندانه متناسب با زمان، نقشهای مختلفی بازی کند؛ نقش همبازی، نقش مشوق، نقش تسهیلگر، نقش ناظم و... . صبر لازمه دیگر این مربی است.
کار تربیتی در بلند مدت به نتیجه میرسد، مربی باید آگاه باشد که دانش آموز احتیاج دارد بداند، گاهی لازم است به کودک اجازۀ اشتباه و تجربه کردن بدهد، برخی اوقات لازم است که دانش آموزان با یکدیگر دعوا کنند و مربی اجازه دهد خودشان حل و فصل کنند.
4. محیط و ابزار و ظرفیت آنها؛ چالش دیگر برنامۀ باز این است که محیط آموزشی باید ظرفیت اجرای برنامۀ باز را داشته باشد؛ لازمۀ اجرای این برنامه پذیرش این موضوع است که آزادی کودکان همراه با بهم ریختگی و نامرتب شدن فضاست اگر جایی وارد شدید و مشاهده کردید که بسیار مرتب است به احتمال زیاد آزادی کودکان در این محیط فراهم نمیشود. اختلاف سطح، داشتن پوشش گیاهی طبیعی، وجود حشرات و... از مباحث دیگری است که باید در محیط مهدهای کودک باز به آن توجه کرد.
5. نگرانی بیجای برخی خانوادهها نسبت به ادب کودک؛ مطابق تجربه بنده بچههایی که در خانوادههای سختگیرتری تربیت شدهاند با مشکلات بیشتری رو به رو هستند و حتی بیشتر از بقیه به دنبال شکستن چارچوبها هستند. آزاد بودن با رها کردن متفاوت است، آزادی که ما به بچه میدهیم به معنای ولنگار بارآوردن وی نیست، در برنامه باز برای کودک برنامه وجود دارد.
همانطور که اشاره کردم انتخاب وی مدیریت میشود نه اینکه رها کنیم تا هر فعالیتی انجام بدهد. بر اساس روایات اسلامی روند تربیتی انسان باید به تدریج جدی شود و سختگیریها بر او افزایش پیدا کند. ادوار 7 ساله تربیتی هم با یک شیبی باید طی شود، نه ناگهانی.
تفاوت ها و شباهت ها ایدۀ مهد و حسینیۀ شهید چمران با سایر مدلهای غربی مشابه
این کارشناس حوزه کودک در ادامه افزود: نخستین مسألهای که در مواجهه با نظریات غربی اهمیت دارد این است که بدانیم مبنای دانشمندان غربی برای ارائه یک نظر چیست، برای مثال مونتسوری تا حد زیادی متأثر از نگاه طبیعتگرایان است و شاید برخی از فعالیتهای ما مشابه خروجیهای نگاه طبیعتگرایانه باشد که تأکید زیادی بر طبیعت دارند.
وی ادامه داد: ما هم نه با آن مبنا، بلکه با نگاه توحیدی قرآن که امر به تفکر و تدبر در طبیعت میکند اهمیت ویژهای برای طبیعت قائل هستیم.
حجتالاسلام اعلایی تصریح کرد: از جهت جایگاه متربی در فرآیند تربیت هم تفکرات افرادی مانند مونتسوری و والدورف به مخاطب بهای بیشتری میدهد و کار ما نیز از این حیث به والدورف نزدیکتر است؛ از این حیث که او برای معنویت، نقش مربی، جایگاه هنر، طبیعت، مهارت، ذائقه و قریحه اهمیت خاصی قائل است.یکی از مواردی که در مجموعه حسینیۀ کودک شهید چمران هم به شدت پر رنگ است، مهارت آموزی است.
وی افزود: معتقدیم مدارس ما باید به بچهها مهارت واقعی زندگی را بیاموزد، زنانگی و مردانگی کودک شکل بگیرد، مهارتهای واقعی در بستر واقعی، فراتر از آنچه در مدارس فنی میبینیم.
مؤسس مهد و حسینیۀ کودک شهید چمران تأکید کرد: از مهمترین تفاوتهای ما با متفکران و مدیران غربی نظام ارزشی حاکم در ایران است، برای مثال آنها بر اساس دیدگاه خود به جهانی شدن و پذیرش تنوع اعتقادی و فرهنگی میپردازند که در 2030 هم به آن اشاره شده، اما نظام ارزشی ما با آنها متفاوت است و گاهی برخی از خانوادهها به ما انتقاد میکنند اما قصد نداریم به پیروی از سند 2030 ارزشهای خود را نادیده بگیریم و از همان ابتدا هم این را برای خانواده تبیین میکنیم. برای مثال جهاد برای ما ارزش است و این ارزش در سیستم و برنامهها خود را نشان میدهد، اما آنها جهاد و شهادت را مصداق افراطیگری و خشونت میدانند.
وی اضافه کرد: اعتقاد ما این است که برخی مسائل باید فراتر از انتخاب واقع شود و به خصوص در هفت سال دوم به خاطر مسؤولیتپذیر شدن دانشآموز، باید به طور جدی با مفاهیمی مانند توحید، چارچوب، نظام ارزشها و... آشنا شود. البته در هفت سال اول شباهتهای ما بیشتر است چون بسیاری از قواعد غریزی است نه هنجاری. حتی در دین هم احکام کودک غیرممیز متفاوت از کودک ممیز است.
وجه تمایز مهد و حسینیۀ کودک با نمونههای مرسوم در کشور
این کارشناس حوزه کودک در ادامه بیان کرد: ابتدا باید اشاره کنم که مهدهای دیگری هم هستند که در همین راستا تجربیات خوبی دارند و ما تافته جدابافتهای نیستیم. اما به نسبت طیف و جریان کلی مهدها ویژگیهایی را به عنوان وجوه متمایز میتوان ذکر کرد. جنس مربیان متفاوت ما یکی از وجوه تمایز حسینیۀ کودک شهید چمران هست، که غیر از آموزش و تربیت کودکان در مشاوره و ارتباط با خانواده، بازی، مراقبت و کمک به امور روزمره کودک مشارکت میکنند.
وی اضافه کرد: تمایز بعدی ما مشارکت جدی اولیای مدرسه با مربیان و کادر آموزشی و اجرایی است؛ برخی از اولیاء اکنون احساس قرابت خانوادگی با یکدیگر دارند و هویت جمعی «خانواده چمرانی» به صورت واقعی محقق شده است؛ خانوادهها با یکدیگر مسافرت میروند، در مهمانی شرکت میکنند و از این جهت متفاوت از از مجموعههای دیگر هستند.
مربیان و معلمان مجموعۀ در دورۀ تحصیل همراه با دانشآموز هستند
مؤسس مهد و حسینیۀ کودک شهید چمران در ادامه گفت: جنسیت مربیان نیز کاملا متناسب با جنسیت متربی تعیین شده است؛ تمام مربیان دختران، خانم هستند و آموزش دانشآموزان پسر هم از پیش دبستانی به طور کامل بر عهدۀ آقایان است، که کمتر در مدارس شاهد حضور مربی مرد در مقطع پیش دبستانی هستیم. البته ویژگیهای دورۀ سنی پیش دبستانی سبب میشود که برخی مربیان مرد مشکلاتی را تجربه کنند اما در نهایت برای متربی بهتر است. ضمن اینکه این مربی از همان پیش دبستانی تا پایه آخر همراه و مسؤول همین گروه خواهد بود و خود او با دانش آموز رشد میکند.
شیوۀ تربیت مربی در مجموعۀ شهید چمران قابل تعمیم به دانشگاه فرهنگیان است
حجتالاسلام اعلایی عنوان کرد: برخی مشاغل مانند معلمی به نوعی فن هستند و نیاز به مهارتآموزی دارند، اما به موازات آن باید دانش نظری هم وجود داشته باشد، ساختار آکادمیک پاسخگوی دانش علمی معلمی مانند برنامه ریزی درسی هست، اما این فن و مهارت در محیط آکادمیک به طور کامل و صحیح محقق نمیشود و فرسایشی است.
وی اضافه کرد: به زعم بنده باید روندی مجزا برای رشد فکری و عملی معلم وجود داشته باشد؛ سن معلمها هم باید لحاظ شود، جوانهایی که از دورۀ نوجوانی در کانونها درگیر امور تربیتی کودکان بودهاند معلمهای بهتری میتوانند باشند. معتقدم میتوانیم مدارس معلمی داشته باشیم که از دبیرستان آموزش ببینند برای اینکه دروس مدرسه را تدریس کنند و در مقاطع بعدی اگر تمایل داشتند دانش خود را ارتقاء بدهند.
جوانان برای اجرای ایدههای خود بیش از هرکاری آن را مکتوب کنند
این کارشناس جوزه کودک افزود: نخستین کار این است که طرح خود را مکتوب کنند، اهداف خود را بنویسند، شاید راه حصول نتیجه برای آنها اساسا تأسیس مدرسه نباشد؛ مرحلۀ دوم این است که نمونههای گذشته و حال را بررسی کرده و سعی کنند. این تجربیات را با طرح اولیه خود مقایسه و در اصلاح آن استفاده کنند.
وی ادامه داد: نکتۀ بعدی که اهمیت زیادی دارد، تیم سازی است. برای اجرای چنین ایدهای یا باید تیم کاری از ابتدا داشته باشند یا با اجرای یک کار بسیار کوچکتر آرام آرام این گروه را در کنار هم جمع کنند. این اتفاق هم زمینهها و اکوسیستم اجرای طرح اصلی و بزرگتر را فراهم میکند و هم به شناخت واقعیت عرصه عمل و کسب تجربه کمک میکند تا فرد دچار تناقض بین تصورات نظری و عملی نشود.
تأسیس و ادارۀ یک مهد یا مدرسه صرفاً با مطالعه و دانش نظری امکانپذیر نیست
حجتالاسلام اعلایی تصریح کرد: نقطه ضعف بعدی که باید رفع شود، افزایش توانمندیهای مدیریتی است؛ مدرسه داشتن و ادارۀ یک مدرسه با ادارۀ یک کانون مسجد تفاوت زیادی دارد. ساختار مدرسه داری اقتضائاتی بسیار متفاوت دارد؛ از بخشنامه و سرویس و حقوق کادر و مالیات تا معاشرت با اولیاء و آموزش و پرورش و....
وی افزود: به زعم بنده این مهارت صرفاً با مطالعۀ آثار علمی و مبنایی به دست نمیآید و یکی از راههای رفع آن تعامل با افراد با تجربه در این حوزه است. به علاوه داشتن یک مشاور مدیریتی و اقتصادی این امکان را برای شما به وجود خواهد آورد که موفق باشید و پیشرفت کنید. ما همین مسیر را ابتدا با آزمون و خطا طی کردیم و به مشکلات سختی برخورد کردیم و با مشورت از افراد کارکشته توانستیم این مشکلات را رفع کنیم.
در فعالیتهای جهادی اهمیت برنامهریزی از امکانات مادی بیشتر است
این کارشناس حوزه کودک اظهار کرد: اگر نیت الهی و خالصی وجود داشته باشد، امکان اجرای این ایدهها وجود دارد. انگیزۀ فرد هم اهمیت زیادی دارد که سبب میشود در برابر سختیها تسلیم نشود. البته یک حداقلهایی باید وجود داشته باشد یا کسب شود.
وی ادامه داد: امروز شاید برای تأسیس یک مدرسه حدود یک میلیارد تومان هزینه احتیاج است، بنابراین حتی اگر چنین رقمی را در اختیار ندارید برای تأمین آن برنامه ریزی داشته باشید، مسائلی مانند بیمه، مالیات و... باید در نظر گرفته شود و نگاه و روحیه جهادی، نیت و انگیزه و اراده باید همراه با دانش و برنامه ریزی باشد تا کارهای ناممکن را جامه عمل بپوشانیم.