به گزارش خبرگزاری دانا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان سکاندار امور فرهنگی کشور نقش مهمی در ساماندهی وضعیت فرهنگ در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و همسو کردن آن با آرمانهای انقلاب دارد.
معاونت امور فرهنگی این وزارتخانه نیز در ساختار فرهنگی کشور از نقش خاصی برخوردار است و میتوان آن را ستون خیمهای نامید که به زعم رهبر معظم انقلاب باید در حوزه بازسازی انقلابی حوزه فرهنگ هم در ساحت اندیشه و هم در ساحت عمل به ایفای نقش بپردازد. این معاونت متولی امور جریان چاپ و نشر در کشور است، بنابراین اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست، اما متأسفانه این حوزه با تمام اهمیتش در چند سال اخیر شرایط خوبی را نداشته است.
پس از دادن سکان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به محمدمهدی اسماعیلی در دولت سیزدهم، او به تاریخ ۲۸ شهریور امسال طی حکمی یاسر احمدوند را به سمت معاونت فرهنگی این وزارتخانه منصوب کرد. انتخابی که امیدها را برای بهبود صنعت نشر کشور که مدتی است به احتضار رفته، افزایش داد. تحصیلات آکادمیک احمدوند به اخذ مدرک دکتری عرفان و تصوف اسلامی از دانشگاه ادیان و مذاهب قم ختم شده است، اما او سوابق مهمی در زمینه کتاب دارد. شاید همین سوابق دلیلی بر انتخاب احمدوند بود تا صنعت نیمه جان نشر با حضور و دانشش بتواند حیات دوبارهای بگیرد.
آقای احمدوند پیش از انتصاب به سمت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سمتهای مختلفی مرتبط با صنعت نشر مشغول خدمت بوده است: از مدیریت انتشارات مؤسسه همشهری گرفته تا معاونت اجرایی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مدیرعاملی شرکت پخش محصولات فرهنگی ترنج، مدیرعاملی فروشگاههای ترنجستان، مدیریت مرکز آموزشهای کاربردی نشر، مدیریت روابط عمومی بنیاد دایرةالمعارف و عضویت در هیأت مدیره مجتمع چاپ واژهپرداز اندیشه.
مشروح گفتگو با آقای احمدوند به این شرح است :
آقای احمدوند، یکی از مهمترین معضلات صنعت نشر ایران، نبود یک ساختار درست برای پخش کتاب است. بخشی از مناطق ایران با وجودیکه طیف کتابخوان قابل توجهی دارند، اما فاقد کتابفروشیهایی هستند که کتابهای بروز عرضه میکنند. این مشکل با برپایی نمایشگاههای استانی تاکنون رفع نشده است. فی المثل نمایشگاه استانی سیستان و بلوچستان در زاهدان برگزار میشود که فاصله زیادی با منطقه کتابخوان سرباز دارد. ضمن اینکه این نمایشگاهها کتابفروشیهای محلی را که نقش مهمی در کتابخوانی دارند نابود خواهد کرد. با توجه به اینکه شما تجربه مهمی در تأسیس کتابفروشی و پخش کتاب دارید، راهکارهای حمایتی معاونت فرهنگی در توسعه پخش کتاب را در چه مواردی دیدهاید؟ این معاونت قرار است چه کارهای زیربنایی را برای ایجاد یک ساختار مناسبت توزیع کتاب انجام دهد؟
سوال مهم و دقیقی را مطرح کردید. مسئله توزیع یکی از مهمترین حلقههای نشر است. این حلقه اگر خوب عمل کند، کاملاً میتواند حلقههای پیشینی را با قدرت و سرعت به دنبال خود بیاورد و اگر فعال نباشد این اتفاق رخ نخواهد داد. مشکلات حوزه توزیع کتاب، متعدد است و کتابفروشیها صرفاً بخشی از زنجیره توزیع هستند. توزیع زنجیرهای با حلقههای متعدد و متنوع است و از مراکز و شرکتهای پخش تا کتابفروشیها، نمایشگاهها، راههای فروشهای مستقیم و غیرمستقیم، فروش به مخاطب خاص، فروشهای سازمانی، نهادی و ارگانی، فروش در خارج از کشور را دربر میگیرد.
بنابراین حوزه فروش و توزیع تعدد و تنوع بسیار بالایی دارد. در کشورهایی که صنعت نشرشان بزرگتر از ماست، دو سه حلقه وجود دارد که در ساختار توزیع در کشور ما این حلقهها مفقودند. یکی از آنها شرکتهای توزیع است. ما در کشورمان چیزی به نام شرکت توزیع – به این معنایی که عرض میکنم – نداریم: شرکت توزیع یعنی شرکتی که از ناشر همه محصول یا بخش عمدهای از آن را دریافت میکند و آن را در انبارهای بزرگ و وسیعش نگهداری کرده و در نهایت و آن را در اختیار شرکتهای رساننده کتاب به فروشگاهها، باشگاههای مشتریان، برگزار کنندگان تورهای فروش و تورهای نویسندگان و شرکتهای دیگر، میگذارد.
چیزی که ما در کشور داریم به نام شرکت توزیع یکی از انواع و یکی از مدلهای توزیع کتاب است که رساندن کتاب از ناشر به کتابفروش را انجام میدهند. رساندن از ناشر به باشگاههای مشتریان در کشور ما تعریف ندارد. همینطور رساندن کتاب از ناشر به خریداران عمده، برگزار کنندگان تورهای معرفی کتاب و نویسنده در کشور ما متولی ندارد. شرکت توزیع شرکتی است که همه اینها را تغذیه میکند. آن چیزی که ما داریم و به آن شرکت توزیع میگوئیم صرفاً یکی از انواع شرکت توزیع است که کتاب را از ناشر میگیرد و به کتابفروش میرساند و در واقع صرفاً موزع کتاب است.
این موزعین سالهای سال هیچگونه هویت حقوقی در کشور ما نداشتند. یعنی نه از جایی مجوز میگرفتند و نه جایی بر اینها نظارت میکرد و نه نهادی از آنها به حمایت میپرداخت. خودشان در تشکیلات کوچکشان دور هم جمع شده و گروهی را تشکیل میدادند. آرام آرام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این فکر افتاد که بالاخره باید یک کاری کند. به همین دلیل وزارتخانه مجوز نشر را تبدیل کرد به مجوز نشر و پخش و به برخی از فعالان این عرصه مجوز نشر و پخش داد. شاید تا سه سال پیش اصلاً چنین چیزی در کشور تعریف نشده بود. یعنی هیچ موزعی در کشور ما از هیچ مرجع فرهنگی مجوز دریافت نمیکرد. تعدادی از آنها ثبت شرکت کرده بودند و با همان به فعالیت میپرداختند، اما اکنون اکنون مجوز نشر و پخش دارند یا مؤسسه فرهنگی هستند.
شرکت توزیع یعنی شرکتی که از ناشر همه محصول یا بخش عمدهای از آن را دریافت میکند و آن را در انبارهای بزرگ و وسیعش نگهداری کرده و در نهایت و آن را در اختیار شرکتهای رساننده کتاب به فروشگاهها، باشگاههای مشتریان، برگزار کنندگان تورهای فروش و تورهای نویسندگان و شرکتهای دیگر، میگذارد، ما از این شرکتها در کشور نداریمبه طور کل اما با توجه به ابعاد نشر کشور، اینها هنوز شرکتهای کوچکی هستند و نمیتوانند میزان تولید کتاب در کشور را پاسخگو باشند. سالانه در حدود ۱۰۰ هزار عنوان کتاب در کشور ما منتشر میشود. پیشبینی شده که ما امسال چیزی حدود ۱۱۰ هزار عنوان کتاب خواهیم داشت و تا همین روزها هم نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود ۱۵ درصد افزایش عناوین را داشتهایم. شما توجه داشته باشید که در کشوری که ۱۰۰ هزار عنوان کتاب دارد و بر طبق آمارها اگر اشتباه نکنم چیزی حدود ۱۱۲ یا ۱۱۳ میلیون جلد کتاب سالانه تولید میشود، شرکت توزیعی که بتواند حتی پنج درصد این ظرفیت را پوشش دهد، وجود ندارد. بزرگترین شرکتهای توزیع ایران در سال میتوانند کمتر از دو درصد تولید کتاب کشور را توزیع کنند. یعنی پنج شرکت جدی و مهم در کشور به این کار اشتغال دارند که همگی باهم صرفاً میتوانند حدود ۱۰ درصد مکتوبات تولید شده در کشور در طول یکسال را توزیع کنند. پس ما تا وضع مطلوب فاصله زیادی داریم.
فارغ از اینها، شرکت توزیع نیاز به زیرساخت دارد. یعنی باید به امکانات نگهداری کالا یا انبار صنعتی مدرن مجهز باشد. همچنین به سامانه رسانش کالا نیازدارد و باید ناوگان حمل و نقل کالا برای خود تعریف کرده باشد. رساندن کتاب در کشور ما به مشکلات عدیدهای دچار است. پست، باربریها و حمل و نقلها در این زمینه مشکلاتی دارند. حوزه فرهنگ نظام توزیع مخصوص به خود را ندارد و نظامهایی که در کشور برای توزیع کالا ایجاد شده، متناسب با توزیع کالاهای فرهنگی از جمله کتاب نیست. پس در این زمینه هم ضعف داریم. حلقه دیگر با اهمیت در زنجیره تولید کتابفروشیها هستند که در جای مناسب درباره آن صحبت خواهم کرد.
مشکلات امر توزیع را به خوبی بیان کردید که نشان از احصا نظام مسائل حوزه نشر توسط معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت جدید دارد. سوال این است که این معاونت به طور مشخص چه برنامههایی برای رفع این مشکلات دارد؟ پیشنهادها و نوع حمایت از کسانی که قصد ورود به این عرصه را دارند، چیست؟
یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم این است که در حوزه فرهنگ مسائلی وجود دارد که مسئولیتش بر عهده ما نیست، اما حل نشدنش حوزه فرهنگ را با معضلات عدیدهای مواجه میکند. یکی از این مسائل حوزه توزیع کتاب و دیگر محصولات فرهنگی است. موضوعات دیگر کاغذ، ویترین و مسئله قاچاق کتاب است. ساماندهی این مسائل در حوزه مأموریت و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعریف نمیشود. اما تا اینها حل نشود حوزه فرهنگ نمیتواند شرایط مطلوبی داشته باشد. بنابراین ما مجبوریم به این حوزهها از جمله تأمین کاغذ، راهاندازی کتابفروشی، توزیع کتاب و… ورود پیدا کنیم. ولی چون مسئولیت قانونی نداریم، امکانات قانونی مورد نیاز برای حل این مشکلات هم در اختیار ما نیست. اگر هم بخواهیم مسائل حوزه کاغذ را حل کنیم، این سوال را از ما میپرسند که آیا ابزار قانونی برای ورود به این عرصه را داریم؟ که پاسخ خیر است. چون مسئولیت قانونی نداریم، بنابراین باید تعامل کنیم با نهادهایی چون وزارت صمت و همینطور کارخانهها و تولیدکنندگان خصوصی.
باید برای حل این معضلات ناچاریم به عنوان یک آدم بیرون از دایره از مسئولیتهای آن موضوع، ورود پیدا کنیم با همه سختیهایی که برای ما دارد. توسعه ویترین و ساماندهی شبکه توزیع کتاب هم از این دست است. برای حل اینها احتیاج به سرمایه گذاری، تسهیلات و امکانات است و با توصیه و رهنمود حل نخواهند شد.
راه اندازی یک شبکه توزیع سراسری در کشور، به یک سرمایه گذاری چند صد میلیارد تومانی اگر نگویم چند هزار میلیارد تومانی، نیاز دارد. این سرمایهگذاری کلان با مقدورات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همخوانی ندارد. در حوزه چاپ هم همین گرفتاری را داریم. در حال تلاش هستیم تا با ظرفیتهایی که در حال ایجاد است و حمایت مجلس شورای اسلامی در لایحه بودجه سال آینده، موضوع توزیع کتاب و توسعه ویترینها را کمی به جلو حرکت دهیم. ضمن اینکه حتماً در آینده شیوع توزیع کتاب متفاوت خواهد بود. چون مفهوم کتاب اصلاً متفاوت میشود.
زمانی کتاب کالایی بود که جلد داشت و تعدادی کاغذ و عطف و شیرازه و… اکنون فرمتهای نوینی از کتاب رواج پیدا کرده است: کتاب صوتی، کتاب دیجیتال و... این فرمتها نیز اکنون عرضه میشوند و نظام توزیع این محصولات هم متفاوت است و باید متناسب با این کالاها ایجاد شود. ما مشغول فکر و برنامهریزی هستیم تا در زمینه توزیع کتاب صوتی و دیجیتال نقشی مؤثر و جدی داشته باشیم. هماکنون میز مشغول شناسایی و در ادامه کمک به مجموعههایی هستیم که مشغول تولید در این حوزه هستند و هم اینکه مشغول برنامهریزی هستیم تا آن بخشی از کار را که روی زمین مانده یا بخشی را که حاکمیت باید در آن ورود پیدا کند، برعهده بگیریم. ما نمیخواهیم رقیب بخش خصوصی باشیم و به همین دلیل سراغ بخشهایی میرویم که روی زمین مانده است. مؤسسه خانه کتاب و ادبیات مأمور است که درباره این موضوع فکر و برنامهریزی کند.
نمایشگاه کتاب تهران و نمایشگاههای استانی را چه خواهید کرد؟ میدانیم که نمایشگاه کتاب تهران به دلیل همین نقص ساختاری در پخش کتاب کارکردی فروشگاهی پیدا کرده و در تقابل با بخش خصوصی عمل میکند و تعارض منافع را پیش میآورد. این نمایشگاهها کتابفروشیها محلی را که در توسعه کتابخوانی نقش بسیار مهمی دارند، نابود میکنند. همچنین مشکل دیگر این است که عامه مردم خرید کتاب را به نمایشگاه کتاب تهران یا نمایشگاههای استانی محدود میکنند، چرا که این نمایشگاهها تخفیفهای ویژهای برای مشتریان در نظر میگیرند و اینکه مدت برگزاری نمایشگاهها هم معمولاً به مثابه یک «کارناوال» مفرح است. معمولاً این نمایشگاه هزینههای گزافی را هم به برگزار کنندگان تحمیل میکند و به طور کل نه یک اتفاق فرهنگی که بیشتر یک اتفاق اقتصادی (آن هم از نوع ضرردهاش) بودند. برنامهای برای قرار دادن نمایشگاه کتاب تهران در مسیر اصلیاش دارید؟ آیا قرار است که نمایشگاه مجازی حفظ شود و نمایشگاه کتاب تهران را به صورت یک نمایشگاه واقعی و نه یک فروشگاه بزرگ برگزار کنید؟
ویروس کرونا با شیوعش سبک زندگی نوینی را هم به همراه آورد. در این سبک زندگی چیزهایی تجربه شد که بعضاً یا خوب بودند و یا اینکه عادت به انجام آنها بوجود آمد. یکی از این ویژگیها آشنایی و انس بیشتر مردم با خرید از فضای مجازی بود. در حوزه کتاب هم این اتفاق افتاد. به همین دلیل رکورد فروش کتاب در بسیاری از کشورهای جهان در سال گذشته شکسته شد. مردم انگلستان در سال ۲۰۲۱ رکورد ۱۰ ساله خرید کتاب را شکستند. یعنی کرونا با همه رکودی که در همه صنایع پیش آورد، حوزه فروش کتاب را توسعه داد و کتابفروشیها با فروش بیشتر مواجه شدند. یکی از دلایل آن این بود که مردم فراغتی پیدا کردند و میخواستند کتاب بخوانند یا به کتاب پناه ببرند و برای آنها امکان خرید کتاب از فروشگاههای اینترنتی به سادگی فراهم بود.
یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم این است که در حوزه فرهنگ مسائلی وجود دارد که مسئولیتش بر عهده ما نیست، اما حل نشدنش حوزه فرهنگ را با معضلات عدیدهای مواجه میکند. یکی از این مسائل حوزه توزیع کتاب و دیگر محصولات فرهنگی استسال گذشته نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران در چنین شرایطی تجربه شد. همکاران من برای برگزاری آن زحمت زیادی کشیدند. تصور هم نمیشد که استقبال از آن نمایشگاه به آن گستردگی باشد. مشکلات فنی روز نخست نمایشگاه به دلیل تقاضا و استقبال بیش از حد مردم، پیش آمد. همکاران من تلاش کردند تا در زمان برگزاری دومین نمایشگاه مجازی میزبان بهتری برای مردم باشند. امیدوارم مشکلات کمتر باشد و پیشرفتی در برگزاری نمایشگاه حاصل شود.
بنابراین یکی از ویژگیهای عصر کرونایی این بود که خرید از فضای مجازی به عادت مردم تبدیل شد و این اتفاق مثبت ارزیابی میشود. به دلیل همین عادت ما دیگر نمایشگاههای استانی کتاب را به صورت حضوری برگزار نخواهیم کرد. چون تجربه خوبی نبود. برای برگذاری آن هزینههای بسیاری صرف میشد، اما خود نمایشگاه بازده لازم را نداشت و تبدیل به چیز دیگری شده بود. مشکلات این نمایشگاهها کاملاً احصا شده و به صورت گزارشهایی در دست است و همین گزارشها هم ما را مجاب به عدم برگزاری به صورت فیزیکی کرده است. من قصد ندارم با بیحاصل خواندن آن نمایشگاهها زحمات دوستان را منکر شوم.
اما برگزاری نمایشگاه مجازی استانی یک تجربه نیمه موفق برای ماست. در نمایشگاه استانی اصفهان بیش از یک میلیارد تومان کتاب به فروش رسید. نه میشود گفت اتفاق بزرگی افتاده و نه میشود گفت که کاملاً شکست خورده است. برپایی آن نمایشگاهها بیشتر به عنوان تمرینی برای برگزاری نمایشگاه در سطح ملی و توسعه نرم افزار و زیرساخت بود. یعنی تمرینی برای رفع مشکلات و پیاده کردن کار در ابعاد بزرگ.
به هر حال امکان برگزاری نمایشگاه کتاب به صورت مجازی فراهم است و اگر در هر نقطهای از کشور هم بخواهیم آن را برگزار کنیم، قطعاً هزینههای کمتری برای ناشر و برگزار کننده خواهد داشت. مهم این است که مردم استقبال و خرید کنند. برخی رویدادها با تکرار در برگزاری تبدیل به عادات و اتفاقات فرهنگی میشوند و نمایشگاه مجازی کتاب هم از همین دست است.
درباره نمایشگاه فیزیکی کتاب تهران هم باید بگویم که اگر ستاد ملی مقابله با کرونا مجوز آن را صادر کند و شرایط مطلوب باشد در دهه سوم اردیبهشت سال آینده این نمایشگاه برگزار خواهد شد. به احتمال بسیار زیاد در آن رویداد ما همزمان هم نمایشگاه مجازی و هم نمایشگاه حضوری را خواهیم داشت. در آن نمایشگاه تلاش خواهیم کرد تا مردم را به خرید از نمایشگاه مجازی ترغیب کنیم و به همین دلیل تسهیلات یعنی یارانه، تخفیفها و خدمات پست را به سمت خرید مجازی پیش خواهیم برد و البته امکان خرید حضوری را هم از مردم سلب نخواهیم کرد. یعنی ناشران در آن نمایشگاه حضور داشته و تولیدات خود را عرضه خواهند کرد، اما با توجه به اینکه مزایای خرید به سمت خرید مجازی سوق پیدا میکند، علاقهمندان میتوانند کتابهای خود را از این طریق تهیه کنند.
در کنار این کسانی که میخواند کتاب و نویسنده را ببینند یا در آئینهای رونمایی و جشن امضا شرکت کنند یا اینکه گردشی فرهنگی به همراه خانواده داشته باشند، میتوانند در فضای نمایشگاه حضور پیدا کنند. بنابراین ما فضای فروشگاهی را به طور کامل حذف نخواهیم کرد، چرا که یکی از ویژگیهای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است. شاید چندان مطلوب نباشد که نمایشگاه کتاب تهران حتماً مانند نمایشگاه فرانکفورت شود.
یعنی بخش نمایشگاهی پررنگتر از بخش فروشگاهیاش خواهد بود؟
بله. باید به سمتی برویم که در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران صرفاً اتفاقات فرهنگی رخ دهد.
یکی دیگر از معضلات نمایشگاه کتاب تهران، حضور ناشران آموزشی و کمک آموزشی است. عموم مسئولان فرهنگی کشور و مسئولان برگزاری ادوار مختلف نمایشگاه کتاب تهران متفق القولند که جراحیِ جداسازی ناشران کمک آموزشی از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ضرورت دارد، اما از این جراحی میترسند، چرا که اگر ناشران آموزشی و کمک آموزشی را به کناری بگذارند دو اتفاق میافتد؛ نخست اینکه فروش کلی پایین میآید، دوم تعداد مخاطبان و بازدیدکنندگانی که مسئولان فرهنگی مدام روی آن مانور تبلیغاتی میدهند پایین میآید. شما برنامهای برای این جراحی در دست دارید؟
من نگاه منفی به ناشران کمک آموزشی ندارم.
ما هم نداریم، مسئله این است که حضور آنها در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران چندان مناسب نیست.
ناشران کمک آموزشی بخش خوبی از صنعت نشر کشور هستند. آنها در این صنعت ثروت آفرینی، اشتغال و گردش مالی ایجاد میکنند و همینطور خدمات آموزشی را به نقاط بدون امکانات در کشور و مناطق دورافتاده از مرکز میرسانند. این موارد محاسن ناشران کمک آموزشی است که البته معایبی هم بر آنها وارد است و ما بعضاً از کیفیت کتابها یا از قیمت بالای آنها گلهمند هستیم. هرچند این مشکلات هم در رقابتی که بین این دست از ناشران افتاده، به تدریج رفع خواهند شد. در جلساتی که با ناشران آموزشی و کمک آموزشی داشتم از آنها خواهش کردم که به سمت ناشران علمی حرکت کنند. به آنها گفتم که خوب است در کشور ناشران علمی و دانش محور داشته باشیم، نه صرفاً ناشران کمک آموزشی. اکنون نیز برخی از این ناشران مشغول تولید کتابهایی با همین مبنا هستند و قصد دارند در حوزه توسعه دانش برای نوجوانان کار کنند و در این فضا بیشتر فعال شوند.
اگر ستاد ملی مقابله با کرونا مجوز آن را صادر کند و شرایط مطلوب باشد در دهه سوم اردیبهشت سال آینده این نمایشگاه برگزار خواهد شد. به احتمال بسیار زیاد در آن رویداد ما همزمان هم نمایشگاه مجازی و هم نمایشگاه حضوری را خواهیم داشتمعاونت فرهنگی نیز تصمیم گرفته تا با همکاری این ناشران یک جایزه علمی را برای این کتابها طراحی کند تا فضای تولیدات کمک آموزشی به سمت تولید علم برود. این یک گزاره برای مواجهه ما با ناشران کتابهای کمک آموزشی است. بنابراین به نظر من حضور آنها در نمایشگاه کتاب امری منفی نیست.
اما مهم این است که این ناشران به دلیل درآمد بالایشان نیازی به حمایت ندارند و میتوان حمایتها از این ناشران را به سمت ناشران عمومی سوق داد که معمولاً درآمد کمتری دارند.
بودن در نمایشگاه معنای حمایت را نمیدهد. حضور این ناشران در نمایشگاه کتاب بیشتر مسئله حمایت از مصرف کننده است. با این حضور مشتریان این امکان را مییابند که کتابهای خود را یکجا و با تخفیف خریداری کنند.
اتفاقاً امکان حضور در نمایشگاه برای این ناشران یک حمایت بزرگ است، چرا که دیگر نیاز به حضور در چرخه توزیع و دادن ۴۰ درصد قیمت پشت جلد کتاب به توزیع کننده را ندارند و میتوانند حجم عمدهای از موجودی انبارهای خود را بی هیچ دردسری بفروشند. همچنین آنها میتوانند از سیستم بن کتاب هم بهره ببرند. اگر حضور در نمایشگاه برای آنها حمایت به حساب نمیآید، چه اشکالی دارد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران را صرفاً با حضور ناشران عمومی برگزار کند؟ اگر هم هدف حمایت از این ناشران است چه اشکالی دارد که یک نمایشگاه اختصاصی برای آنها برگزار شود؟ در این صورت مصرف کننده هم به راحتی میتواند از آنها خرید کند.
این را که این ناشران در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از یک حمایتهای حداقلی برخوردارند، در راستای حمایت دولت از همه تولیدکنندهها بگذارید. به هر حال هر از تولید کنندهای در این کشور با برگزاری نمایشگاههای فصلی حمایت میشود تا تولیدات داخلی رونق بگیرند. ما در کشور نمایشگاههای لوازم خانگی، تولیدات چوبی و… را داریم، چرا برای تولید این کتابها نداشته باشیم؟ اتفاقاً ناشر کمک آموزشی پولش در حوزه ترجمه مصرف نمیشود و ساختار مالی خود را در حوزه داخلی تعریف میکند.
در نمایشگاه فیزیکی کتاب در سال آینده تلاش خواهیم کرد تا مردم را به خرید از نمایشگاه مجازی ترغیب کنیم و به همین دلیل تسهیلات یعنی یارانه، تخفیفها و خدمات پست را به سمت خرید مجازی پیش خواهیم برد و البته امکان خرید حضوری را هم از مردم سلب نخواهیم کردبنابراین نباید به طور یکسویه گفت که ناشر کمک آموزشی احتیاج به کمک ندارد. چرا احتیاج به حمایت ندارد؟ به هر حال آنها هم ذیل صنعت نشر کشور تعریف میشوند. ولی من به عنوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید حمایت فرهنگی را از ناشر فرهنگی انجام دهم. مثلاً کاغذ دولتی به ناشر کمک آموزشی نمیدهم. به همین دلیل هم آنها از وزارت ارشاد گله هم دارند و دلخور هستند. پاسخ ما این است که تا وقتی که کاغذ به مقدار کفایت در کشور نیست و ما مجبوریم که به تعدادی از ناشران بدهیم جسارتا به آنها کاغذ نمیدهیم و ناچاریم این سهمیه را به ناشران عمومی اختصاص بدهیم. حتی در این زمینه هم ممکن است کسی استدلال کند که حال که شما سهمیه کاغذ دولتی به کتابهای کمک آموزشی نمیدهید خریداران دور از مرکز و مناطق روستایی ناچار هستند که کتابها را به قیمتهای نجومی بخرند اما اگر شما به آنها کاغذ بدهید ممکن است با قیمتهای کمتری خریداری کنند. این استدلال منطقی است، اما به هر حال ما کاغذ دولتی به ناشر کتابهای کمک آموزشی نمیدهیم.
به طور کل من با این استدلال که ناشران کمک آموزشی کلاً از نمایشگاه کتاب تهران حذف شوند، فعلاً موافق نیستم و حداقل این ایده برای سال پیش رو امکان عملیاتی شدن نخواهد داشت. چند ایده دیگر هم درباره نمایشگاه وجود دارد که هرکدام موافقان و مخالفانی دارند. یک ایده این است که نمایشگاه تبدیل شود به چند نمایشگاه تخصصی یا موضوعی. مثلاً نمایشگاه کتابهای کودک، کمک آموزشی، کتابهای دانشگاهی و بخش بینالملل هرکدام به صورت نمایشگاههایی مستقل در طول سال برگزار شوند. آیا این تجربه موفقی خواهد بود؟ برخی میگویند هست و برخی میگویند خیر.
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران یک جایگاهی در دنیا دارد و آن را با ویژگیهایی میشناسند. این نمایشگاه با تمام ویژگیهایش یعنی رستورانش، کتاب کول کردن باربرهایش، شلوغی و نداشتن تهویه و گرما و… تعریف شده و کلیتش نشان دهنده علاقه ایرانیان به موضوع کتاب است. نمایشگاه کتاب تهران میتواند اثبات کند که مردم کشور به کتاب علاقه دارند. نکته دیگر این است که نمایشگاه کتاب تهران تنها اتفاق فرهنگی ملی کشور است که در آن از همه جای کشور جمع میشوند و اجتماعی شکل میگیرد. یعنی ناشر و خریدار از همه جای کشور جمع شده و به این نمایشگاه میآیند. شما در نمایشگاه اقوام مختلف را با لباسها و لهجههای متنوع میبینید که آن را بدل به نمایشگاهی از فرهنگ ایرانیان میکند.
اینها ویژگیهای مثبت نمایشگاه کتاب تهران است. اگر ما نمایشگاه را به چند قسمت تقسیم کنیم، ویژگیهای مثبتش حذف خواهند شد. به نظر من باید نمایشگاه کتاب تهران را با این ترکیب که بخش فروش و نمایشگاهیاش کاهش پیدا کند و مزیتهای فروشش حداقلی شود، برگزار کنیم. این کار باعث میشود تا از حجم سوداگری، کتابسازیها و هجوم کتابسازها و گرفتن غرفههای کم محتوا کم شود و نمایشگاه به سمت یک اتفاق فرهنگی پررنگ پیش برود. هرچند که اعتقاد دارم نباید بخش فروش به طور کامل حذف شود و نمایشگاه باید هر دوی این اتفاقات را پوشش دهد. پس از برگزاری بدین صورت، در طول سال هم تعدادی نمایشگاه موضوعی و تخصصی داشته باشیم. این نوید را به شما میدهیم که احتمالاً در آینده یک نمایشگاه مستقل کتاب کودک را به همراه یک جایزه منطقهای کتاب کودک در حوزههای نویسندگی و تصویرگری خواهیم داشت که ممکن است در تهران برگزار نشود.
در کنار این ما از انجمنهای فرهنگی و تشکلهای نشر هم خواهش کردیم که اگر ویترینهای خاص خودشان را در فضای مجازی داشته باشند، از آنها حمایت خواهیم کرد. درست مانند کاری که مدتی پیش در حمایت از ناشران دانشگاهی و مجموعه پند انجام دادیم.