به گزارش خبرگزاری دانا یلدا ابتهاج فرزند هوشنگ ابتهاج (سایه) بامداد امروز چهارشنبه ۱۹ مردادماه ۱۴۰۱ در صفحهی اینستاگرام خود از درگذشتِ این شاعر نامدار ایرانی خبر داد.
ابتهاج متولد ۱۳۰۶ شمسی در رشت بود. «سراب»، «سیاهمشق»، «تا صبح شب یلدا»، «یادگار خون سرو» و «تاسیان» از جمله آثار او هستند.
خاطره ای از هوشنگ ابتهاج درباره محرم
هوشنگ ابتهاج در کتاب «پیر پرنیاناندیش» به بیان عقاید و نظرات خود درباره بسیاری از چهرههای بنام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود میپردازد.
در بخشی از این کتاب خواننده با روایتی روبهرو میشود که در روز هشتم محرم روی داده است و سایه با روضههایی که از تلویزیون پخش میشود، اشک ریخته است.
این زمینهای شده تا او شعری با عنوان «اربعین» که برای سیدالشهدا سروده را بخواند.
در ادامه این روایت را میخوانید:
«امروز هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشمهایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: «بازم شیطونی کردین؟» سایه خندید. پرسیدم «اتفاقی افتاده؟»
- نه! شما میدونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که میزنم داره روضه و نوحه نشون میده. من هم گوش میکنم و خب گریهام میگیره. میشینم با اینها گریه میکنم. (لبخند میزند.)
پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه میگوید:
«سالها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم.»
با تعجب اصرار میکنم شعر را بخواند و میخواند:
«یا حسین بن علی
خون گرم تو هنوز
از زمین میجوشد
هرکجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه خون مینوشد.
کربلایی است دلم»
شعری که هوشنگ ابتهاج درباره امام خمینی سرود
مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مناسبت درگذشت زندهیاد هوشنگ ابتهاج به بازنشر یکی از اشعار او اقدام کرد که در مناسبتی خاص در روزنامه کیهان منتشر شده بود.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره این شعر چنین روایت کرده است:
روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همزمان با ورود امام خمینی به میهن، روزنامه کیهان در صفحه نخست خود شعری از هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) درج کرد که در قالب شعر نو سروده شده بود. کیهان این شعر را در شماره ۱۰۶۲۷ با تصویری از نقشه ایران که به صورت مشتی گره کرده برآمده و تبدیل به علامت پیروزی شده و شاخه گلی نیز در میان داشت چاپ کرد.
شعری که هوشنگ ابتهاج به مناسبت بازگشت امام خمینی به کشور در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ سرود بدین شرح است:
در بگشایید
شمع بیارید
عود بسوزید
پرده به یکسو زنید از رخ مهتاب
شاید این از غبار راه رسیده
آن سفری همنشین گمشده باشد
ه ا سایه