نگار خلیلی، پایگاه خبری دانا، سرویس سلامت و سبک زندگی؛ روان شناسان می گویند یکی از جذابترین چیزهایی که در مورد پدر و مادر شدن کشف شده این است که یک مادر یا پدر میتواند کاملاً در نقشش غرق شود، مضطرب باشد، مشغول انجام کارهای مناسب برای خانوادهاش باشد و در عین حال خسته باشد. به نظر من این یک تناقض بزرگ است، تناقضی که میتواند به درک نادرست دلیل ناراحتی گاهی پنهان او منجر شود.
جنبه های متعدد کسالت
تعجب آور است، اینطور نیست، چگونه مواقعی وجود دارد که کسالت خوب است؟ این چیزی است که ما نه تنها باید آن را تحمل کنیم، بلکه باید آن را بپذیریم. این میتواند دروازهای به سوی چیز شگفتانگیزی باشد مانند زمانی که فرزندتان به شما میگوید حوصلهاش سر رفته است و شما با آن مینشینید، سعی نمیکنید چیزی برای او خلق کنید و او با یک پروژه خلاقانه یا ایدهای که شروع کرده یا حتی اجرا میکند، به سراغ شما میآید. فکر میکنید پیادهروی در جنگل به تنهایی خستهکننده خواهد بود، به هر حال این کار را انجام میدهید و با تأمل در خود، ایدههای جدید و سکون زنده میشوید.
بدی می تواند زمانی باشد که متوجه می شوید فرزندتان مدام بی حوصله است. او شاکی است که مدرسه خسته کننده است. به نظر می رسد که او با دوستانش مشغول نمی شود. کودکی که مدام بی حوصله می شود ممکن است افسرده شود یا به چیزهایی روی آورد که هم هیجان انگیز و هم مضر هستند.
درک کسالت
اولین قدم این است که کسالت را برای آنچه هست تشخیص دهید. وقتی سرمان شلوغ است، هرگز فکر نمی کنیم "اوه، من خیلی سرم شلوغ است، حوصله ام سر رفته است." ما احساس نارضایتی خود را به استرس، «مشغول بودن بیش از حد» و سایر احساساتی که بیش از حد برای انجام دادن و کنترل بیش از حد با آنها مرتبط میدانیم نسبت میدهیم.
باز کردن احساس «خسته شدن» می تواند مفید باشد. احساس شما در مورد چیست؟ آیا عدم تحریک فکری است؟ یا شاید این فقدان انواع خاصی از ارتباط باشد.نظیر یک گفت و گوی عمیق (نوعی که به چیزی بیش از یک گفتگوی تاریخی نیاز دارد). قبل از اینکه مادر شوم، یا قبل از اینکه به سالهای تروما کشیده شوم، کجا بودم؟
بی حوصلگی می تواند برای یکی از والدین، به ویژه برای مادری که مراقبت روزانه از سلامت خانواده را انجام می دهد، به یک جنبه منفی بزرگ تبدیل شود. دستور بد این است: شما ممکن است در هر گوشه ای مشکل را حل کنید، با شدت و حساسیت ها کنار بیایید، به بچه هایتان کمک کنید رشد کنند تا بتوانند روزی روی پای خودشان بایستند.
پیدا کردن راه فرار
شما به اندازه کافی وقتتان را تنهایی نمی گذرانید، با خارج از خانواده خود ارتباط برقرار نمی کنید یا هر دو. آن را با مقداری کار طاقت فرسا و خسته کننده (ظروف، تکالیف، لباسشویی، پرداخت صورتحساب : آنچه برای برخی خسته کننده است می تواند برای برخی دیگر آرامش بخش و لذت بخش باشد) مخلوط کنید، سپس کمی خستگی را با کمی کم خوابی اضافه کنید. اکنون کمی خودگویی و کمی قضاوت خود را به این ترکیب اضافه کنید، مانند: «من به عنوان یک مادر شکست خوردهام و هر چیز دیگری که امیدوار بودم باشم، در حالی که به نظر میرسد بقیه به هاوایی میروند ( یا شغل موفقی دارد، یا رابطه خوبی با دیگری دارد، یا از من خوشحال تر به نظر می رسد، یا هر چیز دیگری).»
بسیاری از ما فرار می کنیم. اجازه دهید با آن روبرو شویم، برخی از فرارها سالم و ضروری هستند. فرار شما ممکن است خرید باشد، اگر پول دارید. هر از گاهی نوشیدن یک نوشیدنی، آشپزی یا غذا؛ گذراندن زمان به تنهایی یا با دوستان نیز می تواند از انواع فرار باشد همه ما چیزی داریم که «فرار کوچک ما» است و باید باشد.
گاهی اوقات ممکن است کمی به یک مسکن وابسته شویم، یا ممکن است در پایان روز زیاد نوشیدنی بخوریم، یا شایعات و اخبار را بشنویم یا نیاز به رفع مشکلات دیگران داشته باشیم.
آیا فرار شما نیاز دیگری را برطرف می کند؟ فقط ما می توانیم بفهمیم که چیزی دیگر به ما کمک نمی کند.
یک مسیر بهتر
همانطور که ما نیاز داریم راه های سالمی برای کمک به فرزندانمان پیدا کنیم تا از کسالت بیرون بیایند، ما نیز باید راه خود را پیدا کنیم. راههای مختلفی وجود دارد: حمایت از خودمان از طریق دوستیها، شغلها، پروژهها، شاید حتی داروها تا زمانی که روی پاهایمان بایستیم، تمرینهای بدن محور مانند یوگا یا دویدن، یافتن شغل یا سرگرمیای که روح ما را تغذیه میکند.
بچه هایی را به خاطر دارید که می توانند از کسالت به افسردگی یا فعالیت های هیجان انگیز و مضر برسند؟ خوب، ما مادران، ممکن است نیاز داشته باشیم تا مطمئن شویم که فرارهای ما به شکل مراقبت از خود تأیید کننده زندگی است. اینکه به خودمان اجازه دهیم آنقدر آسیب پذیر باشیم که این را به خودمان بپذیریم، قدرت ماست. فقط ما می توانیم بدانیم که راه ویژه ما برای خروج چیست و فقط ما می توانیم بفهمیم که چه زمانی برای آن مناسب است.