در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۳۱۲۹۶۶
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۹
دوران نوجوانی با این پرسش اساسی همراه است که نوجوان از خود می پرسد"من کیستم" این پرسش را که چند سال ادامه خواهد داشت "جستجوی هویت"می نامند. در نوجوانی فرد با مشکلات تازه‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند. این مشکلات که انواع مختلفی دارد و برای نوجوان جدی و تازه محسوب می‌شود. علت این مشکلات می‌تواند محیطی و زیستی باشد به همین خاطر این دوره‌ سنی، به حساس‌ترین دوران زندگی هر انسانی تبدیل شده است.

محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ دوران نوجوانی یکی از چالش ‌برانگیزترین، تنش ‌زاترین، جذاب‌ ترین و درعین‌ حال مشکل ‌سازترین روزهای زندگی هم برای نوجوانان، هم برای والدین، هم معلمان و متخصصان است. نوجوانی دوره میانی بین کودکی و جوانی است. این دوره اگرچه گذرا بوده ولی دوره حساسی است که فرد در آن با بحران‌های جسمانی و روانی مختلفی روبه‌رو می‌شود. یکی از این بحران‌ها، بحران هویت است که اثرات گوناگونی را در فرد بر جای می‌گذارد.

یکی از مشکلاتی نوجوان در این دوران با آن دست و پنجه نرم می‌کند، بحران هویت است. بحران هویت در نوجوان می‌تواند سازنده و مخرب باشد اما تمام این‌ها بستگی به شیوه عملکرد نوجوان و اطرافیان او دارد. بحران هویت باید به شیوه درستی به پایان برسد، در غیر این صورت عواقب و مضرات جبران‌ ناپذیری را برای انسان به جای خواهد گذاشت.

مفهوم بحران هویت برای نخستین بار توسط روانشناس رشد اریک اریکسون بیان شد. این روانشناس معتقد بود که شکل‌گیری هویت یکی از مهمترین قسمت‌های زندگی هر فرد است و یکی از تعارضاتی که مردم در رشد شخصی خود با آن روبه‌رو هستند بحران هویت است.

به گفته اریکسون، دوره بحران هویت، زمان بررسی و تحلیل شیوه‌های مختلف نگاه به خود است. اگر دچار بحران هویت هستید ممکن است به طور مداوم احساسات و یا هویت خود را زیر سوال ببرید. این امر اغلب می‌تواند به دلیل تغییرات بزرگ یا عوامل استرس‌زا در زندگی و یا به دلیل عواملی مانند سن یا پیشرفت در مرحله‌ای خاص از زندگی (به عنوان مثال، مدرسه، محل کار) رخ دهد.

گفتنی است بخش عمده‌ای از هویت در دوران کودکی و نوجوانی در خانواده شکل می‌گیرد. افراد برای آنکه در دوران نوجوانی هویت مستقلی کسب کنند باید دوران کودکی خوبی را در کنار خانواده پشت سر گذاشته باشند تا ورود او به نوجوانی با آسیب کمتری همراه باشد.

زمانیکه یک نوجوان احساس صلاحیت، عزت، اعتماد و شایستگی خواهد کرد که در کودکی چنین احساسی را از خانواده دریافت کرده باشد. اگر این اتفاق نیفتد، ورود به دوران نوجوانی با آسیب همراه است یعنی نوجوان مضطرب است و به خود اعتماد ندارد.

هویت یابی زودرس و مشکلات ناشی از آن

هویت یابی زودرس وقفه ای درفرایندشکل گیری هویت است. تثبیت زودرس تصور فرد ازخودش می باشد که این تثبیت در سایر امکانات وتوانایی هایی که شخص برای توصیف خوددارد تأثیر می گذارد.

نوجوانانی که هویت شان پیش ازموعد تثبیت می شود تأییددیگران برایشان اهمیتی اساسی دارد،عزت نفس آنان تا حدودزیادی بستگی به تأیید دیگران دارد،معمولاًبرای مراجع قدرت اهمیت زیادی قائل اند وبیشتر بانوجوانان دیگرهمنوایی می کنند وکمتر استقلال رأی دارند.

 درضمن این دسته به ارزشهای سنتی مذهبی بیشتر علاقمند اند وکمتر تأملی وبافکرعمل می کنند، مضطرب اندو افکارشان قالبی و سطحی است وبا دیگران کمتر روابط نزدیک برقرار می کنند.

هر چند که ازلحاظ هوش کلی تفاوتی باهمسالان ندارند،ولی به دشواری می توانند انعطاف ازخود نشان دهند وبه هنگام مواجهه با تکالیف شناختی وتنش زا نمی توانندواکنش مساعد ازخود نشان دهند؛معمولاً ازنظم وساخت درزندگی شان استقبال می کنند.باوالدینشان روابط نزدیکی دارند و ارزشهای والدین رامی پذیرند.

درعین حال والدین این گروه به طورکلی پذیرا ومشوق هستند و نوجوانان راتحت فشار می گذارند که با ارزشهای خانواده همنوایی کنند.

دلایل شکل‌گیری بحران هویت در نوجوانان

تغییر ناگهانی محیط: در دوره نوجوانی انسان به طور ناگهانی از کودکی خود جدا می‌شود. ورود به اجتماع و جدی شدن مسائل و مشکلات، نوجوان را با چالش مواجه می‌کند که چرا باید این مشکلات باشد، مشکل از چیست؟ شاید راه را اشتباه آمدم؟ اینجا متعلق به من است!؟ در نتیجه این مشکلات، سوالاتی از این قبیل در ذهن نوجوان شکل می‌گیرد و در نهایت در طول مدت بحران هویت را در نوجوانان ایجاد می‌کند.

تغییر سطح هورمون‌ها: در این سن ترشح و تولید هورمون‌ها کاملاً از برنامه خارج می‌شود و در سطح تولید آن بی‌نظمی صورت می‌گیرد. این ترشح هورمونی در مغز تغییرات شیمیایی ایجاد می‌کند که تأثیر مستقیم بر اخلاق و رفتار می‌گذارد. این ترشح هورمونی احساساتی مانند غم، ناراحتی، عصبانیت را در فرد ایجاد می‌کند. در نتیجه‌ی ایجاد این احساسات فرد به دنبال راهکاری برای درمان غم خود می‌گردد ولی چون این احساسات یک علت زیستی دارد، به راحتی کنترل نمی‌شود که در نتیجه آن بحران هویت در نوجوانان ایجاد می‌شود. شایان ذکر است احساسات ناشی از هورمون‌ها با روش‌های درست قابل کنترل است.

استرس: در نتیجه موجه فرد با موقعیت‌های جدید و همچنین تغییر سطح هورمون‌ها، نوجوان سطح بسیار زیادی از استرس را تجربه می‌کند. در نتیجه استرس نوجوان تمرکز خود را از دست می‌دهد، خود را ناتوان می‌بیند و در مورد کارهایی که توانایی انجام آن را دارد شک می‌کند. این شک در استعدادها، در هوش و توانایی و در تمامی ویژگی‌های مثبت فرد تأثیر می‌گذارد که در نهایت موجب ایجاد بحران هویت در نوجوانان می‌شود. با کاهش استرس می‌توان بحران هویت نوجوان را تا حد خوبی کنترل کرد.

کاهش اعتماد به نفس: همانطور که ذکر شد نوجوان در این دوران احساسات متناقضی را تجربه می‌کند. ممکن است اتفاقی در زندگی یا رفتار اطرافیان اعتماد به نفس نوجوان را تا حد زیادی کاهش دهد. این کاهش اعتماد به نفس باعث می‌شود که نسبت به تمام ویژگی‌ها خود بی‌علاقه و بی‌میل باشد و به دنبال تغییر ویژگی‌های رفتاری و حتی ظاهری خود باشد. این میل به تغییر، ناشی از بحران هویت در نوجوانان است که از کمبود اعتماد به نفس نشئت می‌گیرد و به علاقه به تغییر منجر می‌شود. حتی رفتار بسیاری از بزرگسالان نیز که علاقه به تغییر دارند ناشی از همین بحران هویت مدیریت نشده است.

عدم ورود به دنیای بزرگسالی: در این دوران، نوجوانان به طور کامل از کودکی خارج می‌شوند اما به دنیای بزرگسالی نیز وارد نمی‌شوند. اینکه انسان در میان گروه معلق بماند می‌تواند موجبات ایجاد بحران هویت در نوجوانان باشد. انسان نمی‌تواند به کودکی بازگردد زیرا این دوره او را نمی‌پذیرد و بزرگسالان نیز او را مورد انتقاد قرار می‌دهند. او به دنیای بزرگسالی نیز راه داده نمی‌شود زیرا یک بزرگسال دیده نمی‌شود. همین موارد باعث می‌شود که نوجوان نداند واقعاً کیست، در این حین برای اینکه بتواند به دنیای بزرگسالی ورود کند ممکن است به رفتارهای مخرب و پر خطر گرایش پیدا کند که نتایج جبران ناپذیری را بر روی او می‌گذارد.

انتخاب ارزشی: در این دوران از نوجوان خواسته می‌شود تا عقاید و ارزش‌های خود را، مسیر مورد علاقه، شغل مورد و تمامی این موارد را تعیین و مشخص کند. ولی به این علت که هنوز خود را به درستی نشناخته است و نمی‌تواند انتخاب‌های قاطعانه را انجام دهد دچار سردرگمی می‌شود. این سردرگمی در نهایت موجب افزایش بحران هویت در نوجوانان می‌شود.

کمابیش تمام نوجوانان در این دوران بحران هویت را تجربه می‌کنند. اگر بحران هویت در مسیر درستی هدایت نشده و پایان نپذیرد، تأثیرات بسیار مخربی بر فرد گذاشته می‌شود و ممکن است هویتی که فرد از خود می‌سازد غلط و اشتباه باشد. به همین علت است شما باید بحران هویت را تشخیص دهید و به هدایت و پایان دادن به آن بپردازید.

والدین چگونه این دوره را مدیریت کنند؟

لازم است خانواده‌ها درباره تغییرات جسمانی فرزندانشان آگاهی کافی داشته باشند و اطلاعات خود را در این زمینه به خوبی به آنان منتقل کنند، علاوه بر آن باید فرزند خود را به علت تغییرات فیزیکی سرزنش و مسخره نکنند تا آنان بتوانند هویت جسمانی خود را که بخشی از هویت یک انسان است، بپذیرند. در حال حاضر نوجوانان و جوانان گرایش زیادی به جراحی‌های بینی و برخی دیگر از اعضای بدن دارند اگرچه این گرایش کاملا از خانواده نشات نمی‌گیرد ولی بخش عمده‌ای از آن تحت تاثیر خانواده است.

نوجوانان ممکن است پرسش‌هایی درباره فرهنگ و مذهب خود داشته باشند اما برخی خانواده‌ها با تحکم و اجبار سعی می‌کنند این موارد را به فرزندان خود تحمیل کنند که نتیجه آن نپذیرفتن مذهب است این در حالیست که نوجوانان قصد دارند که حتی خداوند را با عقل و منطق بپذیرند.

هویت تحصیلی در سال‌های پس از اتمام تحصیل تبدیل به هویت شغلی می‌شود. برخی خانواده‌ها فرزندان خود را مجبور می‌کنند که در رشته‌های تجربی و ریاضی تحصیل کنند تا در آینده مهندس یا پزشک شوند. این اجبار در پذیرش رشته تجربی بیشتر است. این در حالیست که خانواده‌ها باید به انگیزه‌ها و علایق فرزندان خود توجه کنند، اما آنان به دلایلی مانند پرکردن خلاء وجودی خود، فرزندانشان را مجبور به تحصیل در رشته‌هایی می‌کنند که به آن علاقه ندارند و همین امر موجب می‌شود که نوجوان و جوان موفقیت تحصیلی و رضایت شغلی نداشته باشد.

یک بحث بسیار مهم در دوره نوجوانی روابط با همسالان است، این ارتباطات پیش زمینه‌ای برای موفقیت ارتباطی در آینده و پیشرفت شغلی خواهد بود اما برخی خانواده‌ها ارتباط فرزندشان را با همسالان کم و حتی قطع می‌کنند. این کار باعث کاهش اعتماد به نفس فرزندان، فاصله گرفتن از اجتماع و اضطراب اجتماعی در نوجوانان می‌شود که در سالهای آینده به اضطراب در روابط شغلی و زناشویی می‌انجامد. خانواده‌ها باید بدانند که ارتباط بیشتر فرزندانشان نشان دهنده سلامت روانی آنهاست. البته این ارتباطات باید مدیریت و چهارچوبی برای آن در نظر گرفته شود. علاوه بر آن لازم است مسائل اخلاقی فرزندان کنترل شود.

خانواده‌هایی که حمایت عاطفی خود را از فرزندان دریغ می‌کنند موجب از هم گسیختگی روحی و روانی آنان می‌شوند. فرزندان ممکن است دوستانی داشته باشند که خانواده‌ها آنها را تایید نمی‌کنند، با همدلی و همراهی با فرزندان رفته رفته آنان به این نتیجه می‌رسند که باید دوستان نامناسب خود را کنار بگذارند. برخورداری از حمایت عاطفی والدین به شدت در شکل گیری هویت عاطفی صمیمانه فرزندان تاثیر گذار است.

روابط والدین با یکدیگر در شکل گیری هویت فرزندان موثر است. والدینی که مدام با یکدیگر درگیری دارند و تنش و استرس در خانه آنها حاکم است نمی‌توانند به خوبی با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند و نوجوانان به تدریج در دستیابی به هویت خانوادگی و حتی هویت فردی دچار مشکل می‌شوند و احساس ناشایستگی و کاهش اعتماد به نفس می‌کنند . با توجه به آنکه در چنین خانواده‌هایی حمایت عاطفی و محبت وجود ندارد روابط کلامی بین والدین و حتی بین والدین با فرزندان وجود ندارد و این موضوع باعث آشفتگی خاطر کودکان و نوجوانان می‌شود.

در چنین شرایطی فرزندان مستعد برقراری روابط ناسالم در خارج از محیط خانواده می‌شوند و ممکن است حتی با گروه‌های بزهکاری ارتباط برقرار کنند، چنین ارتباط‌هایی نوجوانان و جوانان را مستعد ابتلا به آشفتگی می‌کند و آنان پیشرفت شغلی و تحصیلی ندارند. هویت فرزندان به طور کامل تحت تاثیر قرار می‌گیرد و از بین می‌رود.

ارسال نظر