محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ گاهی آرزو میکنیم کاش فقط یک بار فرزندمان به خواسته های ما احترام میگذاشت و توجه نشان میداد و ما مجبور نبودیم برای انجام خواستههایمان به تقلا و جنگ و جدال با او متوسل شویم. فرایندی خستهکننده و فرساینده که ضربههای اساسی به رابطه پدر و مادر و فرزندان وارد میکند.
بارها پیش آمده از کودکمان توقعی داریم و او وقعی به خواسته ما نمینهد. گاهی فرزندانی را میبینیم که در موقعیتهای خاص به خوبی با پدر و مادرشان همراهی میکنند و ما حسرت میخوریم چرا جای پدر و مادر آن کودک نیستیم؟! گاهی آرزو میکنیم کاش فقط یکبار فرزندمان به خواسته ما احترام میگذاشت و توجه نشان میداد و ما مجبور نبودیم برای انجام خواستههایمان به تقلا و جنگ و جدال با او متوسل شویم؛ فرایندی خستهکننده و فرساینده که ضربههای اساسی به رابطه والد و فرزندیمان وارد میکند.
اگر مدعی شویم «حضور» و «همراهی» با کودکان، اصلیترین رمز موفقیت در اقتدار والدین است، بیراه نگفتهایم. در واقع وقتی بهشدت مشغولیم تا برای کودکانمان کاری انجام دهیم، فراموش میکنیم که فقط بودن با آنها چقدر مهم است. همراهی با کودک به زمانی مربوط است که کنار کودکمان نشستهایم و چیزی را که او دوست دارد تماشا میکنیم و لذت میببریم.
وقتی به جای اینکه کودکمان را راهنمایی کنیم، در کنار او قرار بگیریم، با او همراه شویم و او ما را با خود به درون دنیایش ببرد، با او پیوند برقرارمیکنیم. در بعضی از کشورها، در مهدکودکها و پیشدبستانیها، مربیان، حتی در طرح درس خود زمانی را به این موضوع اختصاص میدهند و به جای اینکه کودکان را راهنمایی کنند، کنارشان مینشینند و از کاری که آنها به انجامش علاقهمندند لذت میبرند.
مربیان میخواهند با این کار فرصتهایی خلق کنند تا با کودکان پیوند ایجاد کنند و همچنین عشق کودکان به یادگیری را تقویت کنند. پژوهشها نشان دادهاند برای ساختن ارتباط امن و احترامآمیز با کودکان، بدون «همراهی» راه به جایی نمیبریم.
سبک های فرزند پروری چیست؟
به طور کلی 3 سبک فرزند پروری معرفی شده اند که شامل سبک فرزند پروری مستبدانه و سهل گیرانه و سبک مقتدرانه می شود. در میان این سه روش تربیتی، سبک فرزند پروری مقتدرانه به عنوان یکی از رایج ترین سبک های فرزند پروری معرفی شده است. اگرچه خیلی از والدین تصور می کنند که سبک فرزند پروری مقتدرانه و مستبدانه یکی هستند، اما در این مطلب خواهیم آموخت که سبک مقتدرانه معادل سبک مستبدانه یا سختگیر نیست. اول یه تعریف کلی از سبک های مستبدانه و سهل گیرانه رو به شما میگم و بعد به بحث اصلی این مطلب، یعنی سبک فرزند پروری مقتدرانه می پردازیم.
چگونه والدینی مقتدر باشیم؟
به طور کلی در تربیت فرزند باید آموزشهای مستقیم کلامی را فراموش نکنیم. برای یاد دادن به فرزندمان باید در خانواده جلسه بگذاریم و بسیاری از نکات تربیتی را با کلام مستقیم به فرزندمان آموزش دهیم.
اما این موضوع به تنهایی هم کافی نیست بلکه باید با الگوها همراه کنیم. والدین الگوهای نخستین، اولیه و پایدار برای فرزندان هستند. کودکان به واسطه مشاهده کردن یاد میگیرند که این یادگیری ناخودآگاه صورت میگیرد و از والدین الگوبرداری میکنند.
رفتارهای ما به صورت ناخودآگاه وارد درون فرزند ما میشود که به آن درون فکنی میگویند و ارزشهای درونی فرزند ما را تشکیل میدهد که به نوعی در وجود او نهادینه میشود.
به طوری که حتی اگر از رفتار ما شاکی بوده باشد اما در موقعیت دیگری همان رفتار را نشان میدهد که به آن همانند سازی میگویند. البته در سنین بزرگتر هم با قرار گیری در محیطهای مختلف از دیگر افراد چیزهایی را میآموزند اما در بحث همانندسازی فقط از پدر و مادر بوده و از شخص دیگری همانندسازی نمیکنند.
فرهنگی که کودک در آن جا بزرگ میشود را نمی توانیم تاثیرش بر روی فرزند را نادیده بگیریم اما خانواده میتوانند فرهنگ خود را در خانواده زنده نگهدارند.
آداب و رسوم و آیینها عناصر فرهنگی ما را تشکیل میدهند و این عناصر فرهنگی هویت فرهنگی و ملی ما را تشکیل میدهند و نباید خانوادهها به خاطر زندگی در خارج از کشور به فرهنگ و هویت خود بی توجه باشند.
اگر خانواده برای نگهداشتن این آیینها و مراسمها ارزش قائل شود باعث اعتماد به نفس برای افراد شده و آن اعتماد به نفس باعث کمال و رشد شخصیت او میشود.
نمیتوانیم صد درصد بگوییم که فرزند هیچ فرهنگی از فرهنگ بیگانه را دریافت نکند اما اگر والدین به صورت منطقی فلسفه باورها و فرهنگ خود را برای فرزند توضیح دهند میتوانند این باورها را در او هم نهادینه کنند.
کسی که با منطق آن باور را بپذیرد در برابر باورهای مقابل آن مصون میشود. این روزها به بچهها بومیان دیجیتالی گفته میشود و در عصر دیجیتال نمیتوان به فرزند گفت که هر چه من میگویم را باور کن چون تا بوده همین بوده، بلکه باید با منطق دلیل یک موضوع را برای فرزند تبیین کرد.
چه زمانی باید راهبر فرزندانمان باشیم؟
راهبری مربوط به لحظاتی است که برای کودک خود ساختار تعریف میکنیم، مثل زمانی که کودکمان را به پارک میبریم یا از او میخواهیم اسباببازیهایش را جمع کند. راهبری همچنین شامل زمانیهایی است که کاری میکنیم تا کودکمان را ایمن نگه داریم یا به او کمک میکنیم یاد بگیرد نسبت به دیگران با احترام رفتار و با آنها همکاری کند. شاید گاهی نیز دخالت کنیم تا به کودکمان کمک کنیم اختلافی را حل کند و در نتیجه او را از رفتار منفی یا خطرناک در آن موقعیت بازداریم یا به او کمک کنیم احساساتش را ساماندهی کند.
خردسالان ممکن است در مدیریت هیجانات نیرومند خود با مشکل مواجه شوند. بیایید ببینیم چگونه والدین و کودکان میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند تا این ارتباط به کودکان ساختاری را که لازم دارند بدهد و به والدین هم امکان دهد در عین اینکه پیوند خود را با کودکشان حفظ میکنند، او را راهبری کنند. وقتی کودک را راهبری میکنیم، اگر کار موردنظرمان را به شکلی مطرح کنیم که او احساس کند برای رهنمود ما آماده است و همچنین احساس احترام کند، تأثیر شگرفی بر ساختن روابط محترمانه با کودک گذاشتهایم.
ساختار دادن و صبر کردن کاری محترمانه است. خوب است وقتی رهنمودی میدهیم، صبر کنیم و ببینیم آیا کودکمان آن را دریافت کرده است یا نه. گاهی ممکن است این صبر بیش از حد انتظار ما طول بکشد. از طرفی وقتی صبر میکنیم میفهمیم قدم بعدی او چیست و آیا در مسیر چیزی که از او خواستهایم حرکت میکند یا خیر. اگر حرکت کند که از او تشکر میکنیم و اگر نه، شاید لازم باشد توضیح بیشتری برایش بدهیم.