در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۳۱۳۰۵۲
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۶
همه ما می دانیم خانواده مهمترین و اولین نهاد اجتماعی انسانی است، تمایل جنسی زن و مرد و محبت فطری که پدر ومادر نسبت به فرزندانشان دارند موجب شده خانواده به عنوان نهاد طبیعی و محترم از قدیم الایام به وجود آید. همانگونه که تشکیل اجتماع از ضرورت های طبیعت انسان و تامین سعادت اوست، خانواده نیز به حکم نیاز های غریزی و فطری انسانی ایجاد شده است.

محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ با آنکه خانواده در قوانین تعریف نشده و برای آن شخصیت حقوقی قائل نیستند، قدیمیترین ومهمترین گروه اجتماعی است، چرا که یک گروه طبیعی و ذاتی است که از آغاز زندگی بشر وجود داشته است.

خانواده مهمترین گروه اجتماعی است برای اینکه زندگی بدون آن در اجتماع متصور نیست. خانواده هسته مرکزی اجتماع است و نخستین اجتماعی است که شخص در آن گام می گذارد و آداب زندگی و اصول و رسوم اجتماعی و تعاون واز خودگذشتگی را درآن فرا می گیرد.

خانواده کانون حفظ سنن ملی، اخلاقی و مرکز رشد عواطف و احساسات است. خانواده نه تنها مکتب آموزش تعاون و فداکاری است بلکه کانونی برای حمایت از انسان است. خانواده از زن، شوهر و کودکانی ناشی از ازدواج حمایت می کند.

کسانیکه از حمایت خانواده برخوردار نیستند، بی پناهند و در معرض فساد وتباهی و بیهودگی قرار می گیرند، کودکانی که بدون خانواده بزرگ می شوند اغلب دارای کمبود های اخلاقی و عاطفیی فراوانی هستند، زن ومردی که از کانون خانواده بی بهره اند، اغلب با فساد وتیره روزی هم آغوشند.

بدیهی است که هدف اصلی از تشکیل خانواده بقای نسل تشکیل جامعه سالم و تامین سلامت روانی افراد است. در مرحله بعد یکی از اهداف زندگی خانوادگی، تامین نیازهای افراد خانواده در سایه زندگی مشترک است و هر کاری به نسبت مقدار تاثیری که در بر آوردن این هدف داشته باشد ارزشمند خواهد بود.

اهمیت ازدواج در احکام اسلامی

در یکی از روایات آمده است که پیامبر گرامی اسلامْ به پیروان خود در زمینه ازدواج فرمودند.

تَزَوَّجُوا... أما علمتُمْ أنّی أباهی بِکُمُ الاُمَمَ حَتّی بِالسِقْطِ؛.

ازدواج کنید، زیرا من حتی به جنین های سقط شده شما بر امت های دیگر در روز قیامت مباهات می کنم.

مسلماً در این سفارش حکیمانه، به یکی از ثمرات گران بهای زناشویی اشاره شده است، ولی دلیل بر این نیست که فقط فلسفه زناشویی همین است و بس! همچنان که در روایت دیگری آمده است که:.

مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ.

هر کس ازدواج کند، نصف دین خود را حفظ کرده است.

این هم کاملاً حکیمانه است، زیرا ازدواج، جوانان را از لغزش و انحراف و بی عفتی حفظ می کند و آنها را در مقابل نیمی از چیزهایی که دین را به خطر می اندازد، بیمه می نماید.

ولی دیدیم که این هم علة العلل ازدواج و پیمان زناشویی نیست؛ در عین حال، عامل رفعِ نیازِ جنسی و فرزنددار شدن، از عامل قدرت، مال، مقام و زیبایی، اهمیت بیشتری دارد و حتی ازدواج هایی که به خاطر این امور، صورت می گیرد، بیشتر و بهتر قابل دوام است تا ازدواج هایی که به خاطر مال و مقام و قدرت و زیبایی.

تشکیل خانواده، فایده دیگری نیز دارد که ممکن است گفته شود: علت این که زنان و مردان به تشکیل خانواده می پردازند، همان است.

انسان یک موجود اجتماعی است و نیاز به تعاون و معاضدت دارد. در محیط خانواده، برنامه تعاون و معاضدت، به طور بسیار مطلوبی اجرا می شود. اگر یکی بیمار شود، دیگری از او پرستاری می کند واگر یکی دچار فتور و ضعف گردد، دیگری زیر بازوی او را می گیرد و اگر یکی از نظر مالی ناتوان شود، دیگری به او کمک می کند و حتی گاهی عواطف خانوادگی آنچنان قدرت پیدا می کند که اعضای خانواده، در قبال یکدیگر احساس مالکیت شخصی نمی کنند.

وظایف اعضای خانواده در نگاه اسلام

بر اساس احکام دینی کارهایی که اعضای خانواده در مسیر تامین این هدف انجام می‌دهند به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود.

الف) کارهایی که وظیفه همه اعضای خانواده است و همه به طور یکسان می‌توانند با انجام آن‌ها در تامین این هدف مؤثر باشند.

ب) کارهایی که از عهده همه اعضاء بر نمی آید بلکه به تناسب ویژگی‌ها و خصوصیات جسمی و روانی اعضا هر یک از آن‌ها از فرد خاصی ساخته است و انجام آن از توان اعضای دیگر خارج خواهد بود و بر همین اساس به طور طبیعی نوعی تقسیم کار در بین اعضای خانواده تشکیل می‌گیرد.

برای مثال ایفای نقشی که زن در محیط خانواده می‌تواند داشته باشد هیچ‌گاه در توان مرد نیست زن با توجه به ویژگی ساختمان طبیعی و جسمانی‌اش می‌توان باردار شود و پس از وضع حمل قادر است کودک خود را با شیری که در سینه دارد تغذیه کند و با توجه به خصوصیات روانی مادرانه او را پرورش دهد اما این‌گونه کارها از مرد که دارای ویژگی‌های جسمانی و روانی دیگری است بر نمی‌آید.

متقابلاً مرد نیز با توجه به خصوصیات جسمانی و روانی خود می‌تواند وظایفی را در مسیر تامین اهداف خانواده بر عهده بگیرد که زن قادر به انجام آن‌ها نیست.

پس تفاوت ارزش مرد و زن در تامین اهداف خانواده به تفاوت ویژگی‌های روحی و جسمی آنان مربوط می‌شود و در یک سنجش کلی می‌توان گفت که زن از نظر احساسات و عواطف معمولا قوی‌تر است و مرد از نظر تدبیر و تعقل.

و از آن‌جا که محیط خانواده هم به تدبیر نیاز دارد و هم به پرورش و تربیت این تقسیم کار به شکل طبیعی به وجود می‌آید که مرد به اداره خانواده و تامین نیازهای اقتصادی آن بپردازد و زن که از عشق و احساس به فرزندان خود لبریز است و بیش‌تر می‌تواند آنها را تحمل کند، پرورش فرزندان را بر عهده گیرد.

بنابراین، بررسی دقیق اخلاق در خانواده و شناخت احکام و ارزش‌هایی که اسلام در این زمینه مطرح کرده است تا حد بسیاری به شناخت خصوصیت‌های جسمی و روحی هر یک از اعضای خانواده و نقش‌های ویژه‌ای که می‌توانند ایفا کنند بستگی دارد.

اساس زندگی خانوادگی بر چه اصولی پاربرجاست؟

بر اساس متون دینی از دید اسلام اساس زندگی خانوادگی بر محبت است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة

یکی از نشانه‌های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان بیارامید و میان شما و همسرانتان مودت و رحمت برقرار ساخت».

البته منظور این نیست که خداوند به طور جبری و تکوینی و بدون وجود اسباب اختیاری چنین محبتی را در میان دو همسر ایجاد می‌کند و همین که صیغه عقد جاری شد خود به خود و به صورت جبری آن دو دلباخته یکدیگر می‌شوند چنان‌که گویی کلمات و صیغه عقد، افسونی است که ایجاد محبت می‌کند، بلکه منظور این است که وقتی زن و مرد عقد همسری بستند و قرار گذاشتند یک عمر با هم و در کنار هم زندگی کنند، به تدریج، عواطف خاص، نسبت به یکدیگر در آن دو به وجود می‌آید و رشد می‌کند.

پیدایش این‌گونه روابط عاطفی در میان دو همسر هم در تکوین و هم در تشریع مورد نظر پروردگار متعال است. هدف خداوند این است که میان دو همسر مودت و مهر و محبت بر‌قرار باشد و در کنار هم احساس آرامش کنند. بنابراین اصل در زندگی خانوادگی وجود فضایی آرام و محبت‌آمیز است و زن و شوهر باید سعی کنند که در محیط خانواده میان اعضا آرامش به وجود آید و روز به روز عواطف و محبتشان به هم بیش‌تر شود. این دومین اصل حاکم بر خانواده است.

البته در زندگی اجتماعی گاهی مشکلات و اختلاف‌هایی پیش می‌آید که اگر ادامه پیدا کند فضای آرامش و آسایش در خانواده تیره شده و پایه‌های مهر و محبت همسران فرو خواهد ریخت یعنی عواطف حاکم بر خانواده با همه قدرتش نمی‌تواند از بروز این مشکلات و اختلافات‌ها پیشگیری کند از این رو لازم است اصول و راه‌های دیگری برای حل این اختلاف‌ها و پیشگیری از متلاشی شدن زندگی خانوادگی مطرح شود.

اسلام برای پیشگیری از این مشکلات و حل این اختلاف‌ها اصول دیگری را ارائه می‌دهد. در این‌جا ما چهار اصل دیگر از این اصول را بیان می‌کنیم اصل مشاوره اصل سرپرستی مرد در خانواده اصل حکمیت و اصل انعطاف‌پذیری و چشم‌پوشی.

کلام آخر

ازدواج و زناشویی به معنی غریزی آن امری است میان همه جاندارن وجود و رواج دارد و بین انسان وحیوان امر قابل ملاحظه ای است. راز آفرینش زن ومرد وسر گرایش این دو به هم و انگیزه تأسیس خانواده وتربیت انسان کامل همانا گرایش جنسی است. مسایل غریزه جنسی از مسایل منفور وکره حیات نبوده و وجود آن امر زشت و نا پسند نیست. اسلام وجود آن را مایه یِ رشد و کمال ودوام وبقای نسل انسان میداند و پیروان خود را به ازدواج دعوت می نماید. ازدواج اسلامی تعقیب کننده مقاصد عظیم و مهمی است؛ بخشی از آن مقاصد عبارت اند از: پاسخ به ندای فطرت، صیانت نفس از خطرات گوناگون آرامش و سکون و وصول به زمینه محبت، تکمیل و تکامل وتعاون وهمدلی و تولید نسل.

 از گرایش های فطری در انسان گرایش به تشکیل خانواده است. زندگی خانوادگی بشر صد در صد طبیعی است نه قراردادی یعنی در آفرینش انسان تدابیری بکار رفته است که طبیعتاً بهسوی تشکیل کانون خانودگی و داشتن فرزندان گرایش دارد. شواهد تاریخی نشان میدهد که انسان ر تمام دوره های تاریخی بوده وزن ومزد به صورت جدا از هم زندگی نمی کرده اند. پس فطرت بشری مایل به زناشویی است و با گرایش های دیگری که انسان را به محبتِ به اولاد و پذیرفنتن حکم طبیعت واردار می سازند، لزوم تشکیل خانواده را ضروری می سازند.

بهداشت روانی مستلزم دانستن و ارزش دادن به احتیاجات اولیه افراد بشر است. بعضی ازین احتیاجات جسمانی است مانند احتیاج به غذا و آب و استراحت و ازدواج، وگروهی از آنها روانی است. بشر دایماً زیر تأثیر این نیاز هاست و به نسبت محرومیت وارضای آنها رفتار می کند. پس میل به ازدواج در نهاد آدمی وجود دارد و انسان برای رسیدن به بهداشت روانی این میل خود را در جهت صحیح هدایت نموده ازدواج نماید.

ارسال نظر