محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ اولین نگرانی که بعد از تولد فرزندان برای والدین به وجود می آید این است که چگونه فرزند خود را تربیت کنند تا در آینده فرد مثبتی برای خود، خانواده و جامعه باشد. دختر ها و پسرها از نظر ویژگی های اخلاقی متفاوت هستند و همین موضوع باعث می شود که نوع تربیت و رفتار با آن ها نیز در برخی موارد متفاوت باشد.
جایگاه دختر در تمدن های امروزی
در بسیاری از جوامع بشری، دختر از جایگاه فروتر و پست تری برخوردار بوده و هست. در گذشته، زن و دختر، از جایگاه شایسته ای برخوردار نبوده و در تمدن کنونی نیز هر چند به ظاهر سخن از تساوی مرد و زن به دور از همه تفاوت های واقعی میان مرد و زن، بسیار شنیده می شود؛ ولی هنوز هم به شکل برده داری مدرن و جدید از زنان و دختران به اشکال مختلف بهره برداری می شود و زن و دختر جایگاه واقعی خود را نیافته اند.
هنوز نیز در بسیاری از کشورهای جهان، فرزند دختر به روش جدید زنده به گور می شود. در آمارهای منتشر شده درباره سقط جنین در چین آمده است که بیش از هفتاد درصد دختران پس از شناسایی، در زهدان مادر سقط می شوند.
در اروپای متمدن نیز دختران، مورد انواع سوء استفاده ها حتی از سوی بستگان بسیار نزدیک قرار می گیرند و از نظر جنسیتی، میان زن و مرد تفاوت می گذارند و در مشاغل کمتر به کار گرفته می شوند و از نظر عدم امنیت شغلی در مرتبه بسیار بالاتری از مردان قرار می گیرند.
احترام و ارزشگذاری به زن تنها برای سوء استفاده می باشد و در واقعیت زن و دختر از نظر جایگاه در مرتبه ای پست تر از انسان به معنای مرد و برتر از جانوران و حیوانات فرض می شوند.
قرآن چه نگاهی به دختر دارد؟
نگاه اسلام و قرآن به زن، به عنوان موجودی از نظر آفرینش و خلقت همسان از مرد می باشد و خداوند می فرماید: هو الذی خلق لکم من نفس واحده و جعل لکم منها ازواجا؛(نساء آیه۱)
هر چند که قرآن تفاوت هایی میان زن و مرد قایل است و از نظر جسمی، آنان را ناتوان و سست تر از مردان و در مجادله و گفتگوهای جدلی ضعیف تر از ایشان می شمارد. آنان را آفریده هایی می شمارد که در زیورآلات و زینت، رشد و پرورش می یابند و از احساسات و عواطف قوی تر از مردان برخوردارند.
همین عواطف قوی به گونه ای عمل می کند که گاه احکام عقلی را زیر پا می گذارند و این توهم پدید می آید که ایشان از نظر عنصر عقل، ناقص هستند؛ در حالی که قوت و قدرت عواطف و احساسات موجب می شود تا عقل، عقب نشینی کند و فرصت بیشتری به عواطف و احساسات بدهد.
این مسئله ای است که برای بقای نوع بشر بدان نیاز است؛ زیرا عواطف و احساسات قوی زن، موجب می شود که مسئولیت بار سنگین نه ماهه آبستنی را تحمل کند و پس از تولد، از فرزندش چون گرامی تر از مایه جانش محافظت و مراقبت کند.
از این رو دیده می شود که بسیاری از زنان حتی جان خویش را برای محافظت و مراقبت از فرزند می دهند که حکم عقل مقتضی آن است که چنین نکنند و جان خویش را به سلامت دارند نه آن که برای دیگری به خطر افکنند و یا حتی از دست بدهند.
این گونه است که چیرگی عواطف و احساسات در زن، به عنوان نقص عقل دانسته می شود که به معنا و مفهوم کنارگذاری عقل در هنگام قوت احساسات و عواطف است نه فقدان وجودی و یا نقص ذاتی آن در زن؛ زیرا که قرآن بیان می دارد که ماهیت زن آن است که برگرفته از همان نفس حضرت آدم (علیه السلام) می باشد.
بنابراین تفاوتی میان مرد و زن از این لحاظ نیست و همان گونه که از ویژگی های نفس برخوردار می باشد، زن نیز این گونه است با تفاوت های جزیی که موجب نمی شود تا حکم کلی میان زن و مرد متفاوت باشد؛ هر چند که در جزئیات، به دلایل پیش گفته، تفاوتی ها و اختلافاتی پدید می آید.
هر چند که دختر و زن، از یک جنس به شمار می آیند ولی تفاوت هایی است که بیان آن، می تواند در تبیین نگرش قرآن به دختر و جنس زن به طور کلی مفید باشد. دختر، همان فرزند مادینه انسان است که با نگاه به مسئله فرزندی، مورد تحقیق و پژوهش قرار می گیرد نه از جهت جنس آن.
روش های موثر در تربیت فرزند دختر کدام است؟
مهم ترین نکته در تربیت فرزند دختر این است که او را همانطور که هست و با ویژگی هایی که دارد بپذیریم و دوست داشته باشیم. در ادامه باقی روش های موثر در این موضوع شرح داده شده است.
نباید فرزندانمان را به خاطر جنسیتشان تشویق کنیم. باید حواسمان به این نکته باشد که دخترانمان به خاطر جنسیتشان سرخورده نشوند. درحالیکه پسر و دختر هیچ برتری نسبت به هم ندارند.
باید برای دخترمان ارزش قائل باشیم و آن را هم در گفتار و هم در رفتار نشان دهیم.
اگر دخترمان برادر بزرگ تر داشته باشد نباید اجازه دهیم که بر او سلطه پیدا کند و او را آزار دهد. تربیت فرزند تنها بر عهده پدر و مادر می باشد و فرزندان بزرگ خانواده نباید در آن دخالت کنند.
یک روش تربیتی دختران این است که استعداد هایشان را جست و جو کنیم و آن ها را پرورش دهیم در زندگی و آینده آن ها تاثیر و کارایی داشته باشد. اما اگر مشاهده کردیم که فرزندمان علاقه ای به یادگیری یک مهارت ندارد نباید به او اصرار کنیم.
یکی از مهم ترین نکاتی که در تربیت دختر اهمیت دارد آموزش حیا می باشد. این نکته ربطی به اینکه فرد پیرو چه دین مذهبی می باشد ندارد.
بلوغ عقلانی دختران زودتر از پسران صورت می گیرد اما ممکن است بعد از آن به حد زیادی درگیر مسائل مختلف شوند. برای جلوگیری از این حالت باید تشویق به کتابخوانی کودکان را در تربیت فرزند دختر لحاظ کرد.
دختران به مادران خود نزدیک تر هستند در نتیجه بیشتر به ارتباط و حمایت عاطفی با مادران نیاز دارند. این موضوع با شروع بلوغ بیشتر می شود. البته مادران باید توجه کنند که با تندخویی و بدزبانی این ارتباط را خراب نکنند.
وقتی دختران وارد سنین 12 تا 18 سالگی می شوند تفاوت های فکری آن ها با پدر و مادر شروع می شود. اگر این مشکلات و تفاوت ها از همان ابتدا حل نشود و درباره آن ها صحبت نشود به مشکلات بزرگ تری تبدیل می شود که در سنین بزرگسالی هم همراه فرزند خواهد بود. در این مواقع باید والدین با دختر گفت و گو کنند و با رفتارشان نشان دهند که دخترشان می تواند روی آن ها مانند یک دوست حساب کند. خانواده و جامعه در رفع این تعارضات نقش پررنگی دارد. بعد از خانواده دوستان در حل این مشکلات نقش مهمی دارند.
اگر پدر و مادر در تربیت کودک دختر کوتاهی کنند و تعارضات و اختلاف نظرها را حل نکنند در آینده دخترشان هم با فرزند خود به همین شکل رفتار می کند و این آسیب به نسل آینده منتقل می شود.
مهمترین خلأهای موجود بر سر راه تربیت درست و اسلامی دختران ما در جامعه چیست؟
مشکل ما این است که الان پدر و مادرها میخواهند به بچههایشان محبت کنند، میخواهند بچههایشان را هدایت کنند، نمیدانند چه کار کنند. یک اتفاق بدی که افتاده، نسلهای گذشته میدانستند به دو دلیل چه کار کنند. یک، طبیعت مرد به او میگفت مردانگی کن، طبیعت زن هم میگفت زنانگی کن. دوم، نسل گذشتهی ما، پدر و مادرهای ما، آنهایی که عاقل بودند، این آموزشها را سینه به سینه منتقل میکردند. مثلاً زنی بود میخواست دخترش را نصیحت کند میگفت مادر جان! اگر شوهرت از در میآید و حال ندارد، با او کلکل نکنی. خب یک بحث روانشناسی مهمی است.
امروزه ما آمدهایم تلقین کردیم به زن و مرد که زنانگی و مردانگی بر ساخت اجتماع است، واقعیت خارجی ندارد، دروغ است. باورت نشود که زنی، باورت نشود که مردی. دوم اینکه خانواده هم اقتدار گذشته را ندارد. پدر و مادر چیزی یاد نگرفتهاند که به نسل بعد منتقل کنند. حالا دختر من بزرگ شده، موقعی که میخواهد بچهداری کند بلد نیست. نظام تربیتی ما در مدرسه یاد نداده که چگونه تربیت کند. رسانهی ما هم که رسانهی تربیتی نیست. اینجا میبینید همهاش مشکل است.
باید نخبگان، روحانیت، نخبگان حوزه، نخبگان دانشگاه و آنهایی که جزو مصلحان اجتماعی هستند بیایند و از چند شاخه حرکت کنند. یک شاخه بهسمت نظام تربیت رسمی آموزش و پرورش حرکت کند. آموزش و پرورش را اصلاح کنند بهسمتی که وظایف خودش را درست انجام دهد. مدیریت رسانهها را اصلاح کنند که مسئولیت تربیتی خودش را بهتر انجام دهد. از جهت دیگری بیایند مداخلهگران اجتماعی مثل حوزویان، دانشگاهیان، پدر و مادرها را آموزش دهند و بستههای آموزشی مهارتی، تربیتی، اخلاقی به ایشان بدهند، اینها برای تربیت درست فرزندانشان آماده شوند. اینها بخشی از راهکارهایی است که بهطور خلاصه میشود به آن توجه کرد.