در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۳۱۴۱۶۶
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۳
خبرنگاری، صرفا شغل نیست، بلکه خندیدن با دلخوشی‌های مردمی است که به آنان عشق می‌ورزیم و گریستن آرام و پنهان برای همه آلام و دردهایی است که جز اشک نمی‌توان برایشان کاری کرد.

به گزارش پایگاه خبری دانا بارها تجربه کرده‌ایم که چگونه یک خبر می‌تواند بستر جامعه‌ای را تغییر دهد. می‌توان مسؤولانه گفت و نوشت و همچون معلمی دلسوز جامعه‌ای را رشد داد و حیات بخشید و می‌شود رسالت خود را فراموش کرد و با روزمرگی‌های شغل خبرنگاری خو گرفت.

خبرنگاری صرفا شغل نیست، بلکه خندیدن با دلخوشی‌های مردمی است که به آنان عشق می‌ورزیم و گریستن آرام و پنهان برای همه آلام و دردهایی است که جز اشک نمی‌توان برایشان کاری کرد.

یک خبرنگار به خبرنگاری به عنوان شغل نگاه نمی‌کند بلکه خبرنگاری را عشق و علاقه‌ای می‌داند که در وجود خود جاری است و این عشق سبب می‌شود تا خبرنگار صدای مردم باشد برای شنیده شدن.

از آن‌جا که خبرنگاران همیشه دغدغه مردم، کشور و نظام را دارند و در حال رصد مشکلات و برجسته کردن آن‌ها برای رفع نواقص و کمک به مردم هستند ولی در این میان کمتر کسی است، تا بپرسد تویی همواره به فکر مشکلات مردم هستی، خودت چه مشکلاتی داری؟ 

عزت خبرنگاری مهم‌ترین دغدغه‌ی یک خبرنگار است، یک خبرنگار آینه‌ی تمام‌نمای یک جامعه است و عزت به او، احترام به خویشتن است.

در زیر ۳ سوال از خبرنگاران استان اردبیل مطرح شده است که ادامه این گزارش را تشکیل می‌دهد:

*یک خاطره از دوران خبرنگاری خود بازگو کنید. 

*چرا با وجود مشکلات فراوان در حوزه خبرنگاری باز به این حرفه ادامه می‌دهید.

*خبرنگاری یعنی...؟

خبری که کام همه را در سال ۷۵ تلخ کرد|نادر پرستار پیشکسوت مطبوعات استان اردبیل

خاطره تلخ دوران فعالیت خبری، مربوط به زلزله سال ۷۵ اردبیل است. پوشش خبری این حادثه تلخ در میان مشکلات ناشی از ویرانی‌ها و کشته شدن جمعی از همشهریان کاری بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود.

علی‌رغم کمبود امکانات و بارش شدید برف و برودت هوا پس از وقوع زلزله پوشش کامل خبری این رویداد و انعکاس آن در روزنامه سراسری کیهان و بیان مشکلات و نیازهای زلزله‌زدگان از جمله مواردی است که از دفتر خاطرات یک خبرنگار پاک‌شدنی نیست.

در کنار این مسأله حضور غیرقابل وصف مردم در امر کمک‌رسانی و احساس مسؤولیت در قبال آسیب‌دیدگان و خلق صحنه‌های فراموش‌نشدنی از مساعدت‌ها و کمک‌رسانی‌ها و هم‌دردی‌های مردم از جمله خاطرات خوش دوران خبری به شمار می‌رود. همچنین اعلام شادی‌های مردم پس از استان شدن اردبیل و تحقق یکی از آرزوهای دیرینه مردم از خاطرات خوش کاری است.

به نفع جامعه قلم زدن نعمتی بزرگ برای خبرنگاران است

برخورداری از عشق و علاقه به کار خبری می‌تواند فعالین این عرصه را در امر پیمودن موفقیت‌آمیز مسیر، یاری و همراهی نماید. اگر علاقه‌ای در میان نباشد پیشرفت در حوزه خبر و خبررسانی برای فعالین این عرصه امکان‌پذیر نخواهد بود. البته در کنار علاقه، بهره بردن از سواد کافی و آموزش‌های لازم می‌تواند در این راه نقش تأثیرگذاری داشته باشد و من به دلیل علاقه بیشتر، به این حرفه روی آورده و سعی کرده‌ام با مطالعه و تحصیل در رشته مرتبط با خبر برای استمرار حیات در این عرصه اقدام نمایم.

برای یک خبرنگار متعهد در کنار مردم بودن و به نفع جامعه قلم زدن نعمت بزرگی محسوب می‌شود. خبرنگار متعهد باید قلم خود را وقف جامعه و مردم کند و از سوء استفاده و بهره‌برداری‌های حاشیه‌ای از آن اجتناب نماید. خبرنگار متعهد باید اخلاق را سرلوحه کارها و اقدامات خود قرار دهد و در همه موارد جز به رضایت پروردگار به چیز دیگری فکر نکند. به خاطر عشق به این ویژگی‌ها همه شکلات موجود در عرصه خبر و خبررسانی را به جان خریده و همچنان برای فعالیت در این حوزه تلاش بکند.

عکسی که پایم را به دادگاه کشاند|مالک پناهی خبرنگار و مدیر خبرگزاری مهر استان اردبیل

نشریه‌ام قرار بود فردا به چاپ برود که خبری در یکی از خبرگزاری‌های استان نظرم را جلب کرد خبر مربوط به حادثه‌ای در یکی از شهرک‌های اردبیل بود که بنده این خبر را با رعایت نکات کامل امانت‌داری منتشر کردم و حتی همان عکسی را که خبرگزاری استفاده کرده بود را انتخاب کردم با این تفاوت که زیر عکس نوشتم: «این عکس تزئینی است» اما متأسفانه چندی بعد مرا به دادگاه خواستند.

در سالن دادگاه منتظر نوبت رسیدگی بودم که متوجه شدم با اینکه شعبه ویژه رسیدگی به جرائم رسانه‌ای بود، اما پرونده افراد متهم و مجرم دیگری هم در حال رسیدگی است.

نوبت به بنده رسید دادیار محترم با همان ادبیات افراد قبلی با بنده صحبت کرد و بنده با خونسردی عرض کردم جناب دادیار بنده سارق و قاتل و ... نیستم بنده خبرنگارم و در جواب فرمودند خب باش، مجرم مجرم است چه فرق می‌کند؟ دیدم اگر ادامه بدهم باید خانواده برای ملاقاتم جایی که نباید بیایند (لبخند).

خلاصه کتابچه قانون مطبوعات را از کیفم در آوردم و عرض کردم لطفا مطابق با این قانون با من رفتار کنید. دادیار زیرچشمی مرا نگاه کرد و کتاب را از من گرفت و صفحه‌ای را که به آن اشاره کردم را دیدی زد و گفت: این کتاب بماند بعدا بیا بگیر و از شهر خارج نشید تا به شما اطلاع بدهیم.

البته چند ماهی اسم مالک پناهی سردی در جلسات محرمانه مطرح بود و به قول دوستان مشهور شده بودم تا این‌که بعد از حدود ۲ هفته منع تعقیب خوردم؛ این خاطره‌ای است که شاید هیچ‌گاه فراموش نکنم!

خبرنگاری و مشکلات تأمین نیازهای زندگی

متأسفانه برخی از فعالین رسانه‌ای با نگاه شغل و امرار معاش به حرفه خبرنگاری نگاه می‌کنند که به نظر بنده تا زمانی که استخدام رسمی یک رسانه نباشیم نباید به این دید خبرنگاری را نگاه کنیم، بلکه باید عشق به مردم و عشق به رفع محرومیت‌ها و مظلومیت را پر رنگ‌تر دید.

خبرنگاری عاشقانه به مسائل پرداختن است، برای مثال گاهی اتفاق افتاده است پیگیری مسائل به حق سرمایه‌گذاری موجب سودآوری کلان به آن شخص شده است ولی خبرنگار حتی کرایه‌اش را نیز از جیبش پرداخت کرده و سودی به غیر از معنویت و راحتی و خشنودی وجدان خویش کسب نکرده است.

چهارشنبه سوری خونین|محمد رضا فرض‌اللهی خبرنگار خبرگزاری تسنیم

خاطره‌ای که من می‌خواهم از دوران خبرنگاری خود برای شما تعریف کنم، برمی‌گردد به چندین سال قبل بدین شرح که ساعت ۱ بامداد انفجار مواد محترقه دست‌ساز در زیرزمین یک خانه در محله شهریار اردبیل متأسفانه منجر به کشته شدن ۹ نفر از هم‌استانی‌های عزیزمان شد.

روزهای نزدیک چهارشنبه سوری بود و انعکاس خبر این واقعه دردناک به یکی از تلخ‌ترین خاطرات من در دوران خبرنگاری تبدیل شد. ساعت ۲ بامداد به محل حادثه رفتیم و مسؤولان انتظامی و قضایی استان نیز در محل حضور داشتند. صحنه خیلی دردناکی بود. هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم و این چنین صحنه‌هایی هستند که طول دوران خبرنگاری یک خبرنگار را تشکیل می‌دهند و موجب سختی این شغل می‌شوند.

بارها گفته‌ام خبرنگاری عشق است و کسی که در این راه قدم برمی‌دارد نه برای هدف مالی و نه کسب جایگاه و مقام. بهترین دل‌خوشی خبرنگاران این است که بتوانند مشکلات مردم را منعکس کنند، البته ذکر این موضوع لازم است که متأسفانه اکثر خبرنگاران به دلیل مشکلات معیشتی ناشی از درآمد کم، به مرور زمان از این حرفه خداحافظی کرده و سعی می‌کنند به دنبال شغلی با درآمد بهتر بروند که این موضوع جای تأسف دارد.

خبرنگاری یعنی وقف زندگی

خبرنگاری یعنی وقف زندگی خود برای مردم، قطعا اگر کسی به این حرفه عشق و علاقه نداشته باشد، در سختی‌های پیش رو کم آورده و نمی‌تواند رسالت خود را به درستی انجام دهد.

اعزام جهت پوشش خبری با اتوبوس مرگ|مسعود وسیله اردیموسی خبرنگار پیشکسوت استان اردبیل

فراز و نشیب‌های زندگی گذشته برای انسان خاطره هستند. افراد در حرفه خود با رویدادهای خاصی روبه‌رو می‌شوند که پس از سال‌ها برایش به عنوان یک خاطره تلخ و یا شیرین باقی می‌مانند. البته بنده با واژه خاطره تلخ مخالفم و بر این باورم تمام رویدادهای زندگی گذشته انسان شیرین و خوشایند هستند چراکه اغلب یادآوری هر اتفاق مهم با گذشت زمان به انسان یک احساس خوب می‌بخشد و روی همین اصل پیشینیان ما گفته‌اند؛ «گئچن گونلره گون چاتماز!» (هیچ ‌روزی به خوشی روزهای گذشته نمی‌رسد).

حرفه خبرنگاری باتوجه به پرتحرک‌ بودن و حضور در مکان‌ها و برنامه‌های گوناگون و برخورد با افراد مختلف خاطره‌های زیاد و مهمی می‌آفریند. پاییز سال ۱۳۷۲ درگیری نیروهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان به اوج رسیده بود. ارتش ارمنستان با یورش به منطقه مرزی گورادیز آذربایجان را اشغال کرده بود و آذری‌های ساکن در منطقه از ترس جان با برداشتن مقداری اقلام ضروری درحالی‌که فرزندان خردسال‌شان را در آغوش داشتند به مرز ایران گریخته و با گذر از عرض ارس به شهرستان پارس‌آباد پناه آورده بودند. ایران اردوگاه‌های موقت برای اسکان پناه‌جویان در مناطق مرزی ایران در نقطه مقابل شهر ایمیشلی آذربایجان دایر کرده بود.

ایرنا مأموریت داد تا برای پوشش خبری این تحولات به مناطق مرزی اعزام بشوم. ظهر نهم آبان درحالی‌که هوا سرد بود و باران شدیدی می بارید با یک ‌اتوبوس بنز قدیمی رهسپار پارس‌آباد شدم. چند ‌کیلومتری از ورود به ابتدای جاده قدیم که به گردنه خطرناک‌ لنگان منتهی می‌شود نگذشته بود که دیدیم برف سنگینی به‌شدت در حال بارش بوده و سرتاسر منطقه را سپیدپوش کرده است.

در اوج پیچ‌وخم‌های گردنه ناگهان دیدیم کنترل اتوبوس که فاقد زنحیر چرخ بود از دست راننده خارج شده و در عین حرکت به جلو گاهی به چپ و زمانی به راست در این جاده خلوت منحرف می‌شود‌.

راننده با دستپاچگی و ‌با وجود سعی زیاد در کنترل اتوبوس ناتوان بود. یک جوان به عنوان کمک‌راننده فریاد زد: بزن به کوه بزن به کوه! در همین حال خیلی فرز در پشت فرمان قرار گرفت و‌ با مهارت،‌ بی‌باکی و آرامش خاصی اتوبوس را به شانه خاکی سمت چپ جاده که حدود نیم‌متر از سطح جاده پایین‌تر بود هدایت کرد و اتوبوس درحالی‌که فریاد یا حسین و یا ابوالفضل‌(ع) مسافران بلند بود با تکان و ضربه شدیدی در‌ کنار جاده آرام ‌گرفت.

همه از اتوبوس پیاده شدیم‌ و آن‌گاه خواستیم تا آن ‌را هل داده و از این شانه خاکی پست بیرون کشیده در جاده قرار دهیم اما این ‌کاری بسیار سخت و غیرممکن می‌نمود. شگفتا‌ با یک ‌فریاد یا علی و یا حسین(ع) اتوبوس به آسانی در جاده قرار گرفت! راننده به مسافران گفت: شما پیاده بیایید تا من این‌ چند ‌پیج‌ خطرناک و لغزنده‌ را رد بکنم ‌و ‌اگر دیدم‌ ماشین به‌ دره می‌رود در نهایت ‌خود را به بیرون پرت می‌کنم و‌ اتوبوس به دره هم ‌برود اشکال ندارد!

وقتی پیاده حدود ۵۰ متری از محل به جلو رفتیم با دیدن یک ‌پیچ بسیار خطرناک، وحشت تمام ‌وجودمان را فرا گرفت چرا که اگر اتوبوس را آن کمک‌راننده جوان‌کنترل نمی‌کرد،‌ به دره‌ای که بیش از  ۷۰۰ متر عمق داشت و انسان با نگاه کردن به ته آن سرگیجه می‌گرفت سقوط می‌کردیم.

اتوبوس خیلی به‌کندی پشت سر ما‌ روانه شد و ما در برف و ‌کولاک پس از پیمایش حدود 3 کیلومتر و‌ رسیدن به جاده بدون شیب با خیال راحت سوار شده و راه پارس‌آباد را پیش گرفتیم و شامگاه بارانی به آن شهر رسیدیم.

پس از یک‌ هفته اقامت در منطقه و تهیه چندین خبر و گزارش از اسکان پناهجویان، بازدید مقام‌های بین‌المللی و‌ نشست‌های ترتیب یافته در شهرهای مرزی ایران و ‌آذربایجان به اردبیل بازگشتم.

خبرنگاری یعنی فریادرسی

انسان به حرفه‌ای که برگزیده باید علاقه داشته باشد. بعضی جاذبه‌های به ظاهر شیرین مانند درآمد بیشتر، مقام و ... نباید شرط اصلی را که همان علاقه فرد به شغل خود است به حاشیه براند، چون ادامه فعالیت در حرفه‌ای که هیچ جذبه معنوی برای انسان ندارد به‌طور یقین در آینده نه چندان دور پیامدهای منفی فراوان برایش خواهد داشت و سلسله زیان‌های آن به مردم جامعه نیز تمام‌نشدنی خواهد بود.

خبرنگاری نیز با آن‌که در ظاهر یک حرفه بی‌دردسر و پرجذبه به نظر می‌رسد ولی سختی‌ها و مشکلاتی دارد که در حین انجام این رسالت خطیر و فقط برای خود خبرنگار قابل درک‌ و لمس می‌شود.

یک فرد اگر به کاری علاقه فراوان دارد تمام سختی‌های آن را به جان می‌خرد و عاشقانه ادامه فعالیت می‌دهد؛ در اصل آن کار محاسنی داشته که فرد را به خود علاقه‌مند کرده است و به قول معروف سودش بر زیانش می‌چربد. وجود همین سختی‌ها است که به یک کار، گیرایی فراوان می‌دهد و آن حرفه را به اندازه‌ای برای افراد شیرین می‌کند که با جان و دل از ادامه فعالیت در آن خرسند می‌شوند. نحوه مواجهه افراد با حرفه خود، آن‌ها را از هم متمایز می‌کند، یک فرد ثروت و قدرت و منزلت اجتماعی ظاهری را ملاک علاقه و ادامه فعالیت می‌داند و دیگری از منافعی که در سایه کارش نصیب مردم جامعه‌‌ می‌شود شادمان است.

در دیگر موارد زندگی نیز اگر سختی‌ها نباشند خوشی‌ها مفهوم نمی‌یابند و سختی‌های حرفه خبرنگاری زمانی شیرین‌تر و پذیرفتنی‌تر می‌شوند که خبرنگار بداند به واسطه ادامه فعالیت حرفه‌ای او زمینه رفع بخشی از مشکلات جامعه فراهم و گرهی از مشکلات حتی یک نفر از هم‌نوعان گشوده می‌شود. پس خبرنگاری یعنی فریادرسی! و این فریادرسی خبرنگاران نه فقط انسان‌ها بلکه تمام موجودات زنده و غیرزنده از آدمیزاده گرفته تا گونه‌های مختلف جانداران و طبیعت بی‌جان از کوه و ‌رودخانه و دریا و اقیانوس و ... را شامل است! چرا که آفرینش به عنوان یک ‌مجموعه پیچیده، به هم مربوط است.

دغدغه کار خبری|ونوس بهنود خبرنگار خبرگزاری تسنیم

 

خبرنگاری بعد از یک مدت از شغل به دغدغه تبدیل شده و نمی‌توان این شغل را رها کرد، حتی اگر شغل‌های دیگری داشته باشیم.

خبرنگاری یعنی دیدن و فهم آن‌چه که مردم غرق در روزمرگی توجهی به آن ندارند و در ادامه رنج غیرقابل وصف از طرح آن برای همان مردم.

جاماندن باتری و سیم خراب!|علی اعتباری خبرنگار خبرگزاری صداوسیما

سه سال قبل داشتیم یک گزارش تولیدی برای منابع طبیعی کار می‌کردیم، فروردین‌ماه سال ۹۶ بود که با اکیپ سازمان منابع طبیعی و اکیپ صداوسیما رفتیم به ارتفاعات سردابه، وقتی رسیدیم متوجه شدیم که باطری دوربین جامانده، دوباره با خجالت و شرمندگی به اکیپ منابع طبیعی گفتیم شما بروید و ما برمی‌گردیم تا باطری را برداریم و دوباره به شما ملحق خواهیم شد.

سپس برگشتیم به باشگاه خبرنگاران تا باطری را برداریم، باطری را برداشتیم و با هزار شرمندگی و خجالت خودمان را رساندیم به اکیپ منابع طبیعی در ارتفاعات سردابه، این‌بار در زمان ضبط مصاحبه متوجه شدیم کابل میکروفون قطعی داشته و صدا را ضبط نمی‌کند!

من این‌بار ترجیح دادم صدایش را درنیاوردم و با میکروفون سرخود ضبط کردیم و برگشتیم پایین. صدای گزارشمان هم به‌درد نمی‌خورد ولی با یک بهانه‌ای روز دیگر با تجهیزات بهتر رفتیم و اون گزارش را به‌خوبی ضبط کردیم.

خبرنگار ۳۶۴ روز از معظلات و مشکلات بنویسد و یک روز هم برای خود، اما نمی‌شود و همین یک روز هم نمی‌تواند برای خودش باشد. انگار عشق او برداشتن مشکلات از پیش پای جامعه و مردم است، نگاشتن ماجراهای یک رویداد، اطلاع‌رسانی خدمات، پوشش خبری یک رخداد، تهیه عکس و فیلم از یک موضوع خبری و ... است.

خبرنگاری شغل نیست عشق است

خبرنگاری شغل نیست بلکه عشق و علاقه است. بیشتر کسانی که در این امر مهم فعالند و مطالبی به رشته تحریر درمی‌آورند، همگی از عاشقان و فرهنگیان و دلسوزان این خطه هستند. دغدغه خبرنگاران دغدغه مردم است و بس. یاد همه پیشکسوتان و پیشگامان عرصه خبر و خصوصاً شهدای خبرنگار و شهید خبرنگار محمود صارمی که ۱۷ مرداد به نام این شهید عزیز، روز خبرنگار نام گرفت گرامی و راهشان پر رهرو باد.

حضور در مناطق عملیاتی جنوب کشور در اولین نوروز نامزدی|نسیم دانشور و پیمان معصومی، زوج خبرنگار خبرگزاری فارس

بهترین خاطره مشترک ما، حضور در مناطق عملیاتی جنوب در نوروز سال ۱۳۹۶ بود، زمانی‌که من و آقای معصومی که به‌عنوان تصویربردار حضور داشت اولین عید نامزدیمان بود و این مناطق را برای سفر انتخاب کردیم و حضور در این مناطق به خصوص در مناطق شلمچه و اروندکنار، واقعاً حال و هوای خاصی داشت.

ما برای تهیه گزارش‌های خبری به این مناطق اعزام شدیم و با وجود سختی‌هایی که برای من داشت و به‌خاطر گردوغبار شدید، تنگی نفس گرفته و مجبور شدم در همان شهر اهواز به دکتر مراجعه کنم، ولی تهیه گزارش از حال و هوای این مناطق بسیار لذت‌بخش بود و هنوز هم با دیدن عکس‌ها و فیلم‌های آن دوران حس بسیار خوبی داریم و خدا را شکر یکی از گزارش‌هایی که در مناطق عملیاتی جنوب کار کردیم توانست طی سال ۹۶ در جشنواره ابوذر مقام اول را کسب کند.

خبرنگاری یعنی تلاش و تلاش و تلاش برای حل مشکلات مردم

من از سال ۸۸ یعنی وقتی که ۱۴ سالم بود وارد عرصه خبرنگاری شدم و در واقع علاقه و عشق من از همان زمان شکل گرفته بود و هر روز که جلوتر می‌رود نه تنها از این علاقه کم نمی‌شود بلکه بیشتر هم می‌شود و به نظر من این‌که در عرصه خبر نمی‌دانی در طول یک روز کاری چه اتفاقاتی قرار است برایت بیافتد و این پیش‌بینی ناپذیر بودن کار خبر برای من جذاب بوده و هست.

خبرنگاری یعنی تلاش و تلاش و تلاش برای حل مشکلات مردم و رساندن صدای مردم به گوش مسؤولین.

«عشق» مفهوم یک کلمه‌ای برای خبرنگاری

با وجود مشکلات متعدد در حوزه خبرنگاری، خبرنگاران با عشق و علاقه ایستاده‌اند و برای مردم می‌نویسند و به امید روزی می‌نویسند که کشورمان عاری از تمام مشکلات و کاستی‌ها باشد و این عشق است که باعث شده تا خبرنگاران به کار خود ادامه دهند و اگر عشق از خبرنگاری گرفته شود هیچ چیز باقی نمی‌ماند.

خبرنگاری بیشتر از این که یک شغل باشد رسالتی است که اگر درست و به‌جا هدایت شود به جامعه خود هویت می‌بخشد. می‌توان دقت نظر و دغدغه‌های تک تک اهالی رسانه را لمس کرد. خبرنگاران با وجود تمام مشکلات همچنان با عشق و علاقه رسالت قلم‌ را فراموش نمی‌کنند.

در هر شغلی پس از پایان ساعت کاری فرصتی برای استراحت شاغلین فراهم است اما خبرنگاری نه ساعت کاری مشخصی دارد، نه پس از پایان یک نشست و روز کاری زمانی برای استراحت می‌ماند، خبرها بلافاصله و در هر شرایط مکانی و زمانی باید مخابره شود. گاهی ساعت‌ها باید در باران و آفتاب شدید منتظر شروع یک رویداد بمانید و گاهی با دویدن باید خود را برای جواب نیم‌خطی، به سوژه رسانده و تلاش کنید جای مناسبی پیدا کنید.

برچسب ها: روز خبرنگار
ارسال نظر