به گزارش پایگاه خبری دانا ماجرای کتاب «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» به ۴ سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در رمضان سال ۱۳۵۳ شمسی باز میگردد. پس از تعطیلی جلسات حضرت آیتالله خامنهای در مسجد کرامت مشهد در اسفند سال ۱۳۵۲ بهوسیله ساواک، ایشان جسته و گریخته در میعادگاههای مختلفی به سخنرانی و تبلیغ میپرداختند. با این حال ایشان از همان روز نخست بعد از تعطیلی مسجد کرامت، اقامهی نماز جماعت در مسجد امام حسن مجتبی علیهالسلام را بهعهده گرفتند. البته هنوز امکان ارائهی یک برنامهی منسجم وجود نداشت و تنها شبهای شنبه بود که حضرت آیتالله خامنهای به سخنرانی میپرداختند.
رهبر انقلاب در مقدمه چاپ نخست بخشی از این درسها در سالهای پیش از انقلاب در خصوص این مباحث نوشته اند: «طرح اسلام به صورت مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یکآهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسانها، یکی از فوریترین ضرورتهای تفکر مذهبی است. مباحثات و تحقیقات اسلامی، پیش از این بهطور غالب، فاقد این دو ویژگی بس مهم بوده و از اینرو، در مقایسه اسلام با مکاتب و مسالک اجتماعی این روزگار، باحثان و جویندگان را چندانکه شاید و باید، به نتیجهی ثمربخش و قضاوت قاطع نرسانیده است؛ یعنی از اینکه بتواند مجموعاً طرح و نقشه یک آئین متحدالاجزا و متماسک را ارائه دهد و نسبت آن را با مکتبها و آئینهای دیگر مشخص سازد، عاجز مانده است. بهعلاوه، چون عموماً بحثها ذهنی و دور از حیطه تأثیر عملی و عینی و مخصوصاً اجتماعی، انجام گرفته، بیش از معرفتی ذهنی به بار نیاورده و نسبت به زندگی جمعی انسانها، علیالخصوص نسبت به تعیین شکل و قوارهی جامعه، تعهد و تکلیف و حتی نظریه روشن و مشخصی را ارائه نداده است. سخن دیگر آنکه قرآن -سند قاطع و تردیدناپذیر اسلام- در بیشترین موارد، سهمی در روشنگری و راهگشایی نیافته و به جای آن، دقتها و تعمقات شبهعقلی یا روایات و منقولات ظنی و گاه با اعتباری بیشتر میداندار و مسئول شناخته شده و بالنتیجه، تفکرات اعتقادی جدا از قرآن و بیاعتناء به آن، نشو و نما یافته و شکل گرفته است.»
کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، خوانشی بر دلالتهای تربیتی» به تازگی از اندیشکده مرآت چاپ و رونمایی شد. محمد رحمانی گورجی نویسنده این کتاب در ۱۲۵ صفحه سعی کرده است با مطالعه و تأویل در معارف کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» رهبر انقلاب خوانشی از آن را برای آموزگاران، دانشجویان و کنشگران پهنه فرهنگ به ویژه فعالان عرصه تعلیم و تربیت فراهم آورد.
محمد رحمانی نویسنده کتاب و پژوهشگر در حوزه سیاستگذاری تعلیم و تربیت است که از ۲ سال قبل با ۲ دغدغه نوآوری و سیاستگذاری در فضای تعلیم و تربیت به راه اندازی ۲ مجموعه کرده است. از جمله مجموعه شتاب دهنده متیس که توسعه دهنده شرکتهای دانش بنیان و خلاق و نوآور در حوزه تعلیم و تربیت است و دیگری اندیشکده مرآت که مخفف مرکز راهبردی اکو سیستم تربیت است.
از همین رو خبرنگار مهر در گفتگویی با نویسنده کتاب به جزئیاتی از نگارش، روند کار و چگونگی پرداختن به موضوع مورد بحث در کتاب پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
* آقای رحمانی به نظر میرسد مفهوم تربیت بین آنچه در کتاب آورده شده و آنچه ما در ذهن متصور هستیم تفاوتهایی دارد.
ما در اندیشکده مرآت سلسله نشستهای خوانش داریم که کارش نظریه پردازی حوزه تعلیم و تربیت است. در فضای تعلیم و تربیت ۲ جریان جدی داریم که یکی روی فلسفه تعلیم و تربیت تمرکز دارد و جریان دیگر معطوف به روشهای تکنیکال است. ما خلأ را در حوزه سیاستگذاری و معماری دیدیم. در این معنا وقتی از تربیت صحبت میکنیم برخلاف تفسیری که از حوزه فلسفه تعلیم و تربیت یا تکنیکال تعلیم و تربیت میشود سیاستگذاری و بررسی دیدگاهها اشتراکات لفظی ایجاد میکند.
برای مثال میگوئیم پرورش گل به چه معناست؟ پاسخ میگیریم یعنی اینکه گل غنچه بدهد و در این حالت آب و خاک و شرایط محیطی داشته باشد تا گل شکوفا بشود. در واقع ما تربیت را به مثابه پرورش یک تک گل میبینم و به معنای شکوفا شدن استعدادها تعبیر میکنیم اما در اندیشه رهبرانقلاب یک تفسیر سیستماتیک از حوزه تعلیم و تربیت وجود دارد که خودشان به عنوان کارخانه انسان سازی از آن یاد میکنند.
در همان مثال گل، وقتی از پرورش گل سوال میکنیم پاسخ این میشود که برای پرورش گل نیازمند گلخانهای هستیم که شیشههای خاص داشته باشد، نور را بتواند داخل کند، سیستم برق و مانیتورینگ دارد و الزامات دیگری که در پرورش گل به ذهنمان میرسد چرا که تربیت به مثابه سیستم دیده میشود نه رشد و توسعه فردی.
وقتی در این کتاب از زیست بوم تعلیم و تربیت و کارخانه انسان سازی صحبت میکنیم تربیت را به معنای یک بستر اجتماعی و حقیقت جمعی میدانیم که فرصتی برای شکوفا شدن انسانها در آن فراهم میشود یا به تعبیر حضرت آقا به مثابه کارخانهای میدانیم که انسانها با ورود به کارخانه و فرایندهای آن میتوانند رشد کنند و به تعالی جامعه دست پیدا کنند.
وقتی کتابهایی که نگاه رهبر انقلاب را صورت بندی میکنند مطالعه میکنیم به این جمع بندی میرسیم که رهبر در حوزه تعلیم و تربیت صاحب نظر نیست و نوآوری ندارد که این با فهم اولیه ما متفاوت بود.
* دغدغه شما از طرح این مسئله و نوشتن کتاب چه بود؟
این کار برای ما به عنوان فعال تعلیم و تربیت مهم بود که اندیشه رهبر انقلاب در این حوزه چیست. دهها کتاب را بررسی کردیم از کتاب نظریات خسرو پناه تا کتاب دکتر نظری و یا کتابهایی که دانشگاه امام حسین (ع) و آموزش پرورش چاپ کردند. وقتی این کتابها را که همه نگاه رهبر را صورت بندی میکنند مطالعه میکنیم دقیقاً متوجه نمیشویم نظریه رهبری با سایر نظریه پردازان حوزه تعلیم و تربیت چه تفاوتی دارد. میفهمیم خانواده در همه نظریات مهم است یا رسانه امر تربیت کننده است، چنانچه کسی نمیگوید تربیت کننده نیست، اما برون داد مطالعه کتابها انسان را به این جمع بندی میرساند که رهبر در حوزه تعلیم و تربیت صاحب نظر نیست و نوآوری ندارد. این با فهم اولیه ما متفاوت بود.
در این کتاب به دنبال این نیستیم همه سخنان رهبری را در حوزه تعلیم تربیت صورت بندی کنیم بلکه به دنبال این بودیم سرنخهای شناسایی نوآوری اندیشه رهبرانقلاب در حوزه تعلیم و تربیت را اکتشاف کنیم.
* نگارش کتاب به چه صورت و با چه دیدگاهی انجام شد؟
یافتهها را در ۴ موضوع صورت بندی کردیم. یکی در لایه اهداف تربیتی که نامش خوانش اسلام ناب شد. ذکر کردیم که چه تفاوتهایی در معنای واژگانی که در حوزه تعلیم و تربیت استفاده میکنیم وجود دارد و قطعاً محصول نظام تعلیم و تربیت ما را متفاوت میکند. مثلاً فرض کنیم در همه نظامات و در پارادایم سنتی تعلیم و تربیت همه میخواهند بچه متقی تربیت کنند، وقتی در پارادایم سنتی تقوا را خود نگهداری و پرهیزکاری معنا میکنیم طبیعتاً بچهای تربیت میکنید که نسبت به فضای اجتماعی فقط گلیم خود را از آب بیرون میکشد ولی وقتی تقوا را به معنای زره میدان نبرد تفسیر میکنیم نه تنها خود نگهداری میکند بلکه مسئله اجتماعی نیز برای او مهم میشود، لذا دیدیم این تمایز در خوانش و معنا میتواند نظام تعلیم و تربیت را در تأثیر محصول نهایی متفاوت کند.
خوانش دوم روی حوزه سنن الهی بود. در علم فیزیک وقتی بخواهیم محصولی تولید کنیم میگوئیم باید مبتنی بر قواعد شیمی، فیزیک و دانشهای تجربی باشد سوال این بود آیا در حوزه تعلیم و تربیت قوانین جهان شمولی وجود دارد که اگر آن را رعایت کنیم نتایج قطعی بگیریم؟ دیدیم رهبر انقلاب در این حوزه ایستادگی دارد و در قالب سنتهای الهی ناظر بر حوزه تعلیم و تربیت به آن پرداختهاند.
رهبر انقلاب معتقد است انسان برای امر تربیت برخلاف تلقی حاکم در پارادایم سنتی، لزوماً فقط به خودسازی یا فرایند بین مربی و متربی قائل نیست بلکه نیازمند نهاد اجتماعی حقیقی و اصیل هستیم که در آن اثر تکوینی رشد و اعتلای مخاطب وجود داشته باشد.
سوم نظریه کارخانه انسان سازی بود که در حقیقت ایشان بحث جدی در رابطه اینکه تربیت امری فردی نیست و جمعی است، دارد. رهبر انقلاب معتقد است انسان برای امر تربیت برخلاف تلقی حاکم در پارادایم سنتی، لزوماً فقط به خودسازی یا فرایند بین مربی و متربی متکی نیست بلکه نیازمند نهاد اجتماعی حقیقی و اصیل هستیم که در آن اثر تکوینی رشد و اعتلای مخاطب وجود داشته باشد. ایشان مفصل در قالب کارخانه انسان سازی در این خصوص بحث کردند.
در آخر وقتی کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی را مطالعه میکنیم میفهمیم سبک ورود و خروج به مباحث با بسیاری از اندیشمندانی که در حوزه نظری کار اندیشهای کردند متمایز است. شاید تنها کتاب شبیه به نظریات ایشان کتاب انسان و ایمان شهید مطهری باشد. دیدیم رهبر انقلاب در حوزه معرفت افزایی مطالعات جدی دارد که به عنوان ملاحظاتی در پایان کتاب به آن پرداختیم.
این ۴ موضوع، سرنخ و کلید واژه است که بر امتداد نوآوری اندیشههای رهبری تمرکز کرده و اجازه نداده سخنان نوآورانه ایشان در حوزه تعلیم و تربیت گم نشود. ویژگی دیگر اینکه امتداد این مباحث میتواند بسیاری از مسائل امروزی را رفع کند. امروز در چالشهای اجتماعی نحوه برخورد با افرادی که دچار خطاهای زیستی هستند و یا رعایت مناسک نمیکنند نگاه صفر و صدی داریم که علتش این است مقوله تربیت را فردی میدانیم و سعادت را در گرو عاقبت بخیری فردی میدانیم. ایشان وقتی نگاه جمعی ایجاد میکند سعادت را لزوماً در مسئله رشد فردی نمیبینید بلکه سعادت را در این می بیند که فرد در جبهه حق یا جبهه باطل قرار گرفته. واضح اینکه خانم بد حجابی که در جریان حق قرار گرفته سعادتمند میشود ولی خانم چادری متشرعی که در جریان باطل قرار گرفته سعادتمندیاش جای سوال دارد.
* البته شما در جایی از کتاب متفاوت از این گفته را آوردهاید
این بحث را در ولایت عرضی اشاره کردم. در ولایت عرضی مهم است با جریان حق ولایت برقرار کنی یا با جریان باطل. ولی جایی که به مفهوم ایمان در ساحت نظری میپردازم نگاه مفهومی و انتزاعی از آن میشود که در نگرش فردی بیشتر مصداق دارد ولی بروز و ظهور اصلی ایمان این است که شما در کدام لایه حق و باطل قرار بگیرید.
به هر صورت دیدیم ضرورتهایی در جامعه وجود دارد که این خوانش از نظامات تعلیم و تربیتی در مدیریت اجتماعی و فرهنگی میتواند برای آن مفید باشد. اینکه اعمال ولایت ما در حاکمیت وقتی با اعمال ولایتهای طولی تعارض پیدا میکند چگونه میشود؟! مثل تدبیری که پدر و مادر برای بچه خود دارد، حاکمیت تا چه حدی اجازه مداخله در امور را دارد و چه اتفاقی میافتد یک خانواده مذهبی بچهاش دچار از هم پاشیدگی تربیتی میشود. چه اتفاقی میافتد که وقتی ما از ۸۰ درصد فعالین میپرسیم جمهوری اسلامی در ۴۰ سال گذشته در حوزه تعلیم و تربیت چه روندی داشته است درصد زیادی میگویند نزولی بوده و درصدی دیگر میگویند صعودی آن هم چون آقا نظرش مثبت بوده، این یعنی دستگاه نظری ای که بتواند جریان برون داد موفقیت آمیز زیست ۴۰ ساله ما را نشان دهد نداریم. این موضوع میتواند فهم بهتری برای بازآرایی اندیشهای حوزه تعلیم و تربیت پدید آورد.
* این نتیجه گیری البته در کتاب نیامده است
بله، چرا که کار بعدی ما در اندیشکده به طور دقیق درباره به قله رسیدن است.
* یعنی قرار است وضعیت تعلیم و تربیت در ۴۰ سال اخیر را بررسی کنید؟
همینطور است و در کتابی با عنوان نیمه پناه تربیت قرار است به این موضوع بپردازیم که اگر ما به قله نزدیک میشویم با چه منطقی است؟ و این دیدگاه رهبر انقلاب بن مایه نظریهای است که میتواند فضای اجتماعی را توصیف و تحلیل کند.
*در کتاب شما به برخی از آرای اندیشمندان دیگر انقلاب اسلامی مثل شهید مطهری، شهید بهشتی هم پرداخته شده است. علت آنچه بوده است؟
یک علت اینکه کتاب ناظر بر طرح کلی اندیشه اسلامی رهبر انقلاب است این بوده که کتاب زیاد خوانده شده و کتاب ما میتواند به فهم دقیق آن کمک کند، اگرچه در مقام تبیین همه ابعاد حوزه تعلیم و تربیت نبوده. با این حال برای اینکه بتوانیم موضوعات را بهتر توصیف کنیم از آرای اندیشمندانی که در مشرب تربیتی ایشان حرفشان را زدند استفاده کردیم. افرادی مثل آیت الله شاه ابادی، آیت الله مطهری و یا حضرت امام که در عین تمایزاتی که دارند اما میتوان چهارچوب کلی تعلیم و تربیتشان را در جریان اندیشههای رهبری دید.
* بنا دارید در مورد اندیشه این افراد هم تحقیق و پژوهش داشته باشید؟
یکی از کار ویژههای اصلی اندیشکده صورت بندی نظری تربیت اکوسیستمی است که در همان کارخانه انسان سازی صورت میگیرد. در نظریه تربیت اکوسیستمی اندیشه اندیشمندان بررسی و از تولیدات آنان استفاده میشود به امتداد سخنان هم میپردازیم. در فرض اینکه نظریهای را پذیرفتیم اگر بخواهیم مسئلهای را در نظام آموزش و پرورش حل کنیم براساس نظریه چه پاسخی بدهیم؟ این را لزوماً شاید حضرت آقا پاسخ نداده باشند اما در اندیشکده در قالب نظریه تربیت اکوسیستمی روی آن کار میکنیم.
* پس بنا این است که این خوانشها به حل مشکلات تعلیم و تربیت کمک کند
اصلاً اندیشکده تفاوتش با پژوهشگاه همین است که پژوهشگاه فقط کار نظری میکند و ما اگر کار نظری میکنیم برای این است که عملیاتی بشود. اینکه چطور نظریه در امتداد سیاستگذاریهای خود حل مسائل نظام تعلیم و تربیت و حل چالشهای حوزه جوانان و نوجوانان را داشته باشد.
برون دادهای اجتماعی که خلاف جریان اصلی است را با ادبیات قرآنی میتوان معنا کرد اینکه هرچه جامعه به سمت تعالی پیش میرود غلیان جریان حق باعث پدیدار شدن بیشتر جریان باطل میشود. بخشی از بزرگ شدن کج رویها هم به خاطر نگاه فرد گرایانه ماست. گاهی روی جزئیات عمیق میشویم و نگاه کل نگر را از دست میدهیم.
* خود شما وضعیت امروز تعلیم و تربیت را چطور میبینید؟
به شدت معتقدم روند جمهوری اسلامی و روند جریان تشییع به خصوص در طول ۴۰ سال روند صعودی بوده است. برای این امر مثالی می زنیم تا موضوع تدقیق شود. در دوی ماراتن ۲ هزار نفر شرکت میکنند اما تنها چند نفر از خط پایان رد میشوند، شاید سه چهار نفر، خیلی افراد از دور مسابقات خارج میشوند و توان رسیدن به پایان را ندارند اما در مسابقه شرکت میکنند چون میگوید همینکه من میدوم و بر اساس توان خودم در این مسیر هستم با کسی که بیرون ایستاده و تشویق کرده تفاوت دارم. مثل کارخانه انسان سازی مثل دوی ماراتن است، میگوید ظرفیتی را فراهم میکنم که همه انسانها فضای رشد و کمال را داشته باشند حال در این فضا کسی مثل حاج قاسم یا شهید رئیسی از خط پایان عبور میکند عدهای هم عبور نمیکنند، اما بستری که محیا شده کسی که تا قبل از این تنها تماشاچی بوده را به میدان آورده و فرد میتواند ۱۰ قدم بود. این فرد در اوج خود نیست ولی روندش در روند صعودی است. ما از حیث شاخصهای بستر پرورش نوجوانان روز به روز در حال توسعه هستیم. این برون دادهایی هم که خلاف جریان است را با ادبیات قرآنی میتوان معنا کرد اینکه هرچه جامعه به سمت تعالی پیش میرود غلیان جریان حق باعث پدیدار شدن بیشتر جریان باطل میشود. بخشی از بزرگ شدن کج رویها هم به خاطر نگاه فرد گرایانه ماست. گاهی روی جزئیات عمیق میشویم و نگاه کل نگر را از دست میدهیم.
* چه کاری در دست اقدام دارید؟
اولین کتاب اندیشکده از سلسله نشستهای خوانش به چاپ رسیده و فصل دوم خوانش با عنوان الگوهای ساز و کاری در نظام تعلیم و تربیت با مورد کاوی ۵۰ حوزه نهاد تعلیم و تربیت و با مدل سازی به ۱۰ گونه پیاده سازی نهاد تعلیم و تربیت در حال ویراستاری و آماده سازی است. فصل سوم خوانش که در تابستان شروع میشود با موضوع الهیات تربیت و تکمیل کننده مبادی نظری است.
فصل چهارم با عنوان نیمه پنهان تربیت است که با ۱۰ استدلال از بحث جامعه شناسی علوم تربیتی فلسفه و قرآنی مسیر به قله رسیدن و علتش را تبیین و توصیف میکنیم. فصلهای بعدی هم در حوزه خطاهای شناختی تعلیم و تربیت و آزمایش تعلیم و است که هر گام روی یک موضوع تمرکز پیدا میکند و بعد از فصل مطالب جمع بندی، ویرایش علمی میشود.
* در تورقی که به کتاب داشتم آن را روان و خوب دسته بندی شده دیدم
تلاش بر این بود کتاب برای لایه مربیان، معلمان و کنشگران میدانی نگارش پیدا کند تا لایه صاحبنظران و اساتید و افراد خبره. لذا اگر بخواهیم در آن لایه بحث کنیم ادبیات واژگانی، مبادی فلسفی و قرآنی متمایز میشود حرف همان است اما شیوه نگارش متفاوت خواهد شد. این هم که کتاب را مبتنی بر طرح کلی آماده کردیم به این دلیل است که بسیاری از جریانات تعلیم و تربیت آن را مطالعه کردند و این کتاب پیوستی بر آن است و خلاصه نیست بلکه خوانشی است که به دنبال این است نویسنده آن کتاب چگونه میاندیشید که آن حرفها را زده است.