فاطمه ترکاشوند-پایگاه خبرگزاری دانا(گروه سلامت و سبک زندگی):با گسترش زندگی شهری و پیچیدگیهای دنیای مدرن، محیطهای کاری نیز به طور روزافزون تحت فشار قرار گرفتهاند. حجم بالای کار، انتظارات بیپایان و نبود توازن میان زندگی شخصی و حرفهای، بسیاری از کارکنان را به سمت **فرسودگی شغلی** سوق میدهد. این پدیده نه تنها بر عملکرد کاری افراد تأثیر میگذارد، بلکه سلامت روان آنها را نیز به شدت تهدید میکند. فرسودگی شغلی، اغلب به عنوان یک نوع خستگی مزمن ناشی از استرسهای شغلی مداوم تعریف میشود، شامل احساس خستگی شدید جسمی، عاطفی و ذهنی است که به مرور زمان بر اثر فشارهای مداوم کاری به وجود میآید. فرد مبتلا به فرسودگی شغلی ممکن است احساس کند توانایی ادامه کار را ندارد، انگیزههایش کمرنگ شده و حتی در زندگی شخصی و اجتماعی نیز تحتالشعاع این وضعیت قرار گیرد.
علائم فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی با علائم متعددی همراه است که شناخت آنها میتواند به جلوگیری از بروز یا تشدید این وضعیت کمک کند. برخی از مهمترین علائم عبارتاند از:
1. خستگی مزمن: فرد احساس میکند حتی پس از استراحت نیز همچنان خسته است و توان بازگشت به کار را ندارد.
2. بیتفاوتی و کاهش انگیزه: کاری که پیشتر با اشتیاق انجام میشد، حالا به باری سنگین تبدیل شده و فرد دیگر تمایلی به انجام آن ندارد.
3. کاهش کارآیی: فرد دچار فرسودگی شغلی به دلیل افت انگیزه و انرژی، کارآیی و کیفیت کارش نیز کاهش مییابد.
4. احساس ناتوانی و ناامیدی: افراد دچار فرسودگی ممکن است به تدریج به این باور برسند که هر تلاشی بیفایده است و کنترل شرایط از دست آنها خارج است.
5. کنارهگیری اجتماعی: فرسودگی شغلی میتواند باعث دوری از همکاران و حتی دوستان و خانواده شود. این کنارهگیری بیشتر به دلیل خستگی عاطفی و نیاز به تنهایی اتفاق میافتد.
علل فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی ممکن است به دلایل مختلفی بروز کند که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
1. فشار کاری بالا: وظایف زیاد، ساعات کاری طولانی و فشارهای مداوم از سوی مدیران یا مشتریان میتوانند بهسرعت فرد را به سمت فرسودگی سوق دهند.
2. نبود حمایت: زمانی که فرد احساس کند در محیط کار از حمایت لازم برخوردار نیست، فشارها بیشتر میشود. نبود همدلی یا حمایت از سوی مدیران یا همکاران به افزایش استرس منجر میشود.
3. عدم توازن بین کار و زندگی شخصی: فرسودگی شغلی زمانی بیشتر رخ میدهد که فرد نتواند میان کار و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کند و همواره درگیر مسئولیتهای شغلی باشد.
4. عدم کنترل بر وظایف: وقتی فرد احساس کند که کنترلی بر تصمیمات و وظایف خود ندارد و نمیتواند در نحوه انجام کارها دخالت کند، استرس بیشتری را تجربه میکند.
پیامدهای فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی تنها به کاهش کارآیی در محیط کار محدود نمیشود. این وضعیت میتواند پیامدهای بسیار گستردهتری بر سلامت فرد و جامعه داشته باشد:
1. مشکلات جسمی: استرس مداوم ناشی از فرسودگی شغلی میتواند به بروز مشکلات جسمی مانند سردرد، مشکلات قلبی، اختلالات خواب و ضعف سیستم ایمنی منجر شود.
2. اختلالات روانی: افسردگی، اضطراب و کاهش اعتماد به نفس از جمله پیامدهای شایع فرسودگی شغلی هستند که بر سلامت روانی فرد تأثیر میگذارند.
3. کاهش کیفیت زندگی: فرسودگی شغلی میتواند بر روابط اجتماعی و خانوادگی فرد تأثیر بگذارد و موجب کاهش رضایت از زندگی شود.
راهکارهای پیشگیری و مقابله
هرچند فرسودگی شغلی یک مسئله پیچیده است، اما با انجام برخی اقدامات میتوان از بروز آن جلوگیری کرد یا از شدت آن کاست. در اینجا به برخی از راهکارهای مؤثر اشاره میکنیم:
1. ایجاد توازن بین کار و زندگی شخصی: یکی از مهمترین راهها برای جلوگیری از فرسودگی شغلی، ایجاد تعادل مناسب میان زمان کاری و زمانی برای استراحت و تفریح است. کارمندان باید یاد بگیرند که مرزهای مشخصی برای خود تعیین کنند و زمان کافی برای بازسازی انرژی خود اختصاص دهند.
2. مدیریت استرس: تمرینات ذهنآگاهی، یوگا، مدیتیشن و ورزش منظم میتوانند به کاهش استرس و افزایش توانایی مدیریت فشارهای کاری کمک کنند.
3. استفاده از مرخصیها: استفاده از مرخصیهای کاری برای استراحت و تجدید قوا بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از افراد به دلیل فشارهای کاری این مرخصیها را به تأخیر میاندازند، در حالی که استراحت کافی به بازگشت به کار با انرژی بیشتر کمک میکند.
4. تقویت حمایت اجتماعی: ایجاد شبکهای از حمایتهای اجتماعی، چه از سوی همکاران و چه از سوی خانواده ودوستان، میتواند در کاهش استرس کاری بسیار مؤثر باشد.
5. مشاوره روانشناسی: در مواردی که فرسودگی شغلی به مرحلهای جدی میرسد، مراجعه به مشاوره یا روانشناس میتواند به فرد کمک کند تا از این وضعیت خارج شود و راههای جدیدی برای مقابله با استرس بیابد.
در نتیجه فرسودگی شغلی یکی از جدیترین مشکلات روانی مرتبط با کار در دنیای امروز است که میتواند سلامت جسمی و روانی افراد را بهطور جدی تحتالشعاع قرار دهد. آگاهی از علائم و علل این پدیده و اتخاذ راهکارهای مناسب برای پیشگیری و مقابله با آن، نه تنها به بهبود کیفیت زندگی کاری کمک میکند، بلکه از آسیبهای جدیتر به سلامت روانی نیز جلوگیری میکند.