به گزارش پایگاه خبری دانا، روزنامه شرق نوشت: «جدال و رقابت سیاسی میان احزاب و گروههای سیاسی یکی از مشخصههای بارز در دوران مشروطه است. این رقابتها که گاه رنگوبوی کشمکش و مبارزه نیز مییافت، عمدتا میان گروههای طرفدار مشروطه و مخالفان آن بود اما علاوه بر نیروهای داخلی، بازیگران خارجی و عمده آن روزگار یعنی انگلیس و روسیه نیز بر حسب منافع سیاسی خود از جریان خاصی حمایت یا طرفداری میکردند. این موضوع گاه باعث دامنزدن به برخی اختلافات داخلی و شعلهورشدن جنگ در بعضی شهرها میشد. در این میان روسها همیشه از استبداد طرفداری میکردند و زمینهساز حوادث تلخی در ایران بودهاند. از این حوادث میتوان به سه حادثه مهم به توپ بستهشدن مجلس، گلولهباران شهر تبریز و به توپ بستهشدن حرم مطهر امام رضا(ع) اشاره کرد که در پی اختلافات سیاسی و نیز دخالت روسیه، دورهای از جنگ و اختناق را بر کشور حاکم کرد.
روسها از مخالفت با مشروطیت تا به توپ بستن مجلس
در دوره مشروطه، دو کشور روسیه و انگلیس مهمترین بازیگران خارجی در صحنه سیاسی و اقتصادی ایران به شمار میآمدند. این دو کشور، نقش مهمی در تغییر بازی قدرت در ایران داشتند که متأثر از روابط و منافع آنها بود. چنانچه در آستانه انقلاب مشروطه، رقابت سیاسی حاکم بر دو کشور باعث شد تا مواضع متفاوتی نسبت به انقلاب مشروطه از سوی آنها اتخاذ شود. سیاست انگلیس در آن دوره، حمایت از جنبش مشروطه بود اما روسها بالعکس انگلستان، بنا بر ماهیت نظام دیکتاتوری خود مخالف هرگونه جنبش آزادیخواهی بودند. این سیاست روسها در مواردی مانند استبداد صغیر یا محاصره تبریز در سال۱۲۹۰ و کشمکش مشروطهخواهان و طرفداران محمدعلی شاه در مشهد، تا حدود زیادی باعث تغییر مسیر جریان مشروطیت شد که اولین مورد آن در به توپ بستن مجلس شورای ملی عینیت یافت.
به توپ بستن مجلس
مخالفت با انقلاب مشروطه، نقطه مشترک روسها و پادشاه ایران بود و هر دو طرف به دنبال فرصتی برای سرکوب ارکان نظام مشروطه بودند. سلطنتطلبان مستبد خواهان نابودی نهضت مشروطه و بازگشت به استبداد سابق بودند. از این رو در برههای از زمان استبداد صغیر را بر پا کردند و مجلس شورای ملی را به توپ بستند. این اتفاق به دنبال ترور نافرجام شاه صورت گرفت که پیرو آن به دستور محمدعلی شاه، قزاقها به رهبری لیاخوف روسی، به گلولهباران مجلس شورای ملی در ۲۷ تیر ۱۲۸۷ مبادرت کردند. در رابطه با دلایل این حادثه میتوان به کینه محمدعلی شاه از مشروطهطلبان و استفاده از هر اقدامی جهت تضعیف مشروطیت اشاره کرد که سرانجام با برکناری صدراعظم مشروطهخواه، مشیرالدوله، از صدارت و جایگزینی امینالسلطان (اتابک)، از مخالفان مشروطه، باعث آغاز دوران استبداد صغیر میشد. در واقع محمدعلی شاه به کمک روسیه تزاری تصمیم گرفت برای برخورد جدی با مجلسیان از امینالسلطان دعوت کند تا شاید بتواند ریشه مشروطه و مشروطهخواهی را از بیخ و بن برکند. به عبارتی میتوان گفت سلطنتطلبان یکی از وفادارترین گروهها به نظام استبدادی بودند و از این رو تمام تلاش خود را در جهت حفظ قدرت به کار میبردند اما علاوه بر نیروهای داخلی، نقش روسیه و نیروهای قزاق به رهبری لیاخوف روسی نیز بسیار تعیینکننده بود. این نیرو که در واقع حاصل سفر دوم ناصرالدین شاه به اروپا بود، با کمک روسیه تشکیل شده و نقش مهمی در سرکوب آزادیخواهان داشت. بیشتر افراد این بریگاد دستور کار خود را از مرکز فرماندهی قزاق [در روسیه] میگرفتند. بودجه این سازمان از طرف بانک استقراضی روس به حساب دولت ایران مستقیما به فرماندهی این بریگاد پرداخت میشد و دولت ایران بر آن نظارت نداشت. غائلهای که با به توپ بستن مجلس ادامه یافت، در نهایت با فتح تهران و برکناری محمدعلی شاه از سلطنت پایان گرفت اما به فاصله کمی بعد از این جریان، روسیه در اقدامی مشابه این بار از سپاه شاه در حمله به تبریز حمایت کرد که در نهایت باعث اشغال تبریز توسط روسیه شد.
به توپ بستن تبریز
بعد از سقوط محمدعلی شاه مجلس دوم تشکیل شد و جهت سامان امور سیاسی و اقتصادی اقدام به استخدام مورگان شوستر آمریکایی کرد. حضور شوستر در صحنه اقتصادی و سیاسی کشور موجب تحولاتی شد که گاه به ضرر منافع روسیه بود. از این رو روسیه با اولتیماتومی ۴۸ساعته خواستار برکناری شوستر شد. مجلس در ابتدا این طرح را رد کرد اما در نهایت با تهدید روسیه مبنی بر پیشروی به سمت تبریز و اشغال تهران مجبور به عقبنشینی در برابر خواست روسیه شد اما با وجود تمکین ایران از خواست روسیه، این کشور قوای خود را در ۲۸ آذر ۱۲۹۰ به مناطقی از ایران ازجمله تبریز اعزام کرد و دست به جنایات و خرابکاریهایی در این شهر زد. بهانه روسها برای حمله به تبریز، خلع سلاح شدن مجاهدین تبریز بود. چنانچه در مواردی مجاهدین همواره در بازار روسیان را میپاییدند و آمادگی خود را به رخ ایشان میکشیدند. در این دوره فرقه دموکرات تا حد زیادی سخنگوی طبقه روشنفکر بود و نیروهای رادیکال را جذب میکرد. دموکراتها با حزب ارمنی داشناک نیز متحد شده بودند. این گروه بعد از طرح اولتیماتوم روسیه، به تشویق داشناکها آن را رد کرده و بعد از آن در جریان حوادث بعد از اولتیماتوم همراه با سایر معترضان به چندین تراموای روسی حمله کردند. میتوان گفت این تحرکات در تجاوز روسیه به تبریز بیتأثیر نبود و حداقل بهانه حمله را فراهم کرد. حمله روسها به تبریز در روزهای اول و دوم با مقاومت مردم شهر همراه بود و حتی باعث کشتهشدن تعدادی از نیروهای متجاوز شد. یکی از رهبران اصلی مردم در این جریان، میرزا علی ثقهالاسلام تبریزی بود که کتبا به امیرحشمت نیساری، رئیس شهربانی تبریز، نامه نوشت و اجازه دفاع داد. این امر موجب شد که تبریز یکباره بسیج شود و با روسها سخت درگیر شد. روسها که در ابتدا انتظار چنین مقاومتی را نداشتند، با نفرات و تجهیزات بیشتری به شهر حمله و در روز سوم تجاوز و بخشهایی را اشغال کردند. تعداد و امکانات روسها در این حمله به حدی بود که کسروی عنوان میکند هر کس میدانست دولت روس چند صد هزار سپاه دارد و این جنگ با او به جایی نخواهد رسید و هر کس آینده بیمناکی را با چشم میدید. سرانجام روسها به کمک تجهیزات نظامی خود توانستند بر مقاومت مردم غلبه کرده و از روز پنجم دی ماه ۱۲۹۰ بر شهر چیره شدند و دستگاه آزادی از آنجا برچیده شد و چند سال تبریز بدترین حال را داشت.
روسها پس از اشغال شهر، به گلولهباران و کشتار مردم دست زدند. چنانچه در این حملات شمار زیادی از مردم کشته و مجروح شدند. بسیاری از منابع تعداد واقعی کشتهها را حدود ۸۰۰ تا هزار و ۵۰۰ نفر برآورد میکنند. با این حال مردم شهر تا سومین روز تجاوز روسها، دلیرانه از شهر دفاع کردند اما در نهایت با قطعشدن خطوط تلگرافی شهر توسط روسها و رسیدن قوای تازهنفس روسی، مبارزان مجبور به قبول آتشبس شدند. با این حال روسها بعد از گلولهباران شهر، اقدام به دستگیری مشروطهخواهانی همچون ثقهالاسلام نیز کردند. در این عملیات علاوه بر ثقهالاسلام و کسانی مانند شیخ سلیم، دو نفر از برادرزادههای ستارخان و تعدادی دیگر از آزادیخواهان نیز دستگیر و به مقر روسها در باغشمال برده شدند. بعد از این دستگیریها، بازداشتشدگان ازجمله ثقهالاسلام در دادگاهی نمایشی به اعدام محکوم شدند. به این ترتیب او در ۱۰ دی ۱۲۹۰ مصادف با روز عاشورا به دار آویخته شد و آن گونه که کسروی شرح میدهد: «با کشتن سران آزادی ایران جشن میگرفتند و تیرها را با پارچههای سهرنگ بیرق روسی میآراستند.»
یرواند آبراهامیان تعداد مشروطهخواهان اعدامی را ۴۴ نفر عنوان میکند. به این ترتیب تجاوز روسها به تبریز با کشتار مردم، دستگیری آزادیخواهان و ویرانی گسترده شهر پایان یافت اما تاریخ جنایات روسها و گلولهباران ایران تنها به مجلس و شهر تبریز ختم نشد، بلکه نیروهای تزاری با حمله به مشهد، حرم امام رضا(ع) را نیز گلولهباران کردند.
به توپ بستن مشهد
حمله روسها به شهر مشهد به ۱۰ فروردین ۱۲۹۱ بازمیگردد اما نیروهای قزاق روسی پیش از آن و در جریان پیشروی به تبریز، در مشهد مستقر شده بودند. بهانه روسها در این تجاوز، از درگیری میان نیروهای هوادار محمدعلی شاه و پلیس آغاز میشود که در آن برخی از مردم برای حفظ جان خود به حرم پناه میبرند اما روسیه بعد از آگاهشدن از درگیری در این شهر، به بهانه کشتهشدن یکی از افسران خود، حرم را پناهگاه مشروطهخواهان دانسته، آن را مورد تجاوز و حملات خود قرار میدهد. این حملات در حالی صورت میگرفت که دولت ایران در شرایط بحرانی قرار داشت و والی خراسان از اداره امور عاجز شده بود. در چنین شرایطی روسها از فرصت استفاده کرده و به بهانه ایجاد نظم و سرکوب شورشیان متحصن در اماکن متبرکه، حرم رضوی را به توپ بستند و به تصرف درآوردند. حربه روسها در این حملات استفاده از نیروهای مخالف مشروطه بود، چنان که کسانی همچون یوسفخان هراتی که از مخالفان سرسخت مشروطه بود، مورد حمایت سرسختانه روسیه قرار گرفته و با تحریک روسیه در کنار سایر شورشیان به سمت حرم حرکت کردند و پس از تصرف حرم به غارت اموال و دارایی آن پرداختند.
این حملات باعث شد از این تاریخ تا شروع جنگ جهانی اول، ایران در حالت تشنج و بحران به سر ببرد. از سویی اتباع روسیه علاوه بر آن که مانند یک دولت فاتح و اشغالگر رفتار میکردند، با جمعآوری مالیات و عوارض متعلق به دولت ایران و اقداماتی از این دست به نفوذ خود میافزودند. به این ترتیب روسها توانستند بهراحتی در مناطق نفوذ خود به مانور قدرت و دستاندازیهای خود پرداخته و با شروع جنگ جهانی اول موجبات تسهیل در رفتوآمد خود را در آذربایجان و سایر مناطق تحت نفوذ خود را فراهم کنند.»