پول دار بودن فردی را نمیتوان سنجید. اموال افراد تحت حاکمیت قانون، محترم است. آن طور هم که دیروز دادستان کل کشور گفته، تجسس در اموال مردم مثل حسابهای بانکی آنان فقط به حکم قاضی ممکن است. با این حال از روی آمار و ارقام رسمی شاید بتوان به این قضاوت رسید که ایرانیان به عنوان یک کلیت و یک ملت، پول دار هستند یا نه.
22.5 هزار میلیارد پول دست مردم
بهتر است از اسکناس و مسکوک شروع کنیم. منظور از مسکوک همان سکههایی است که امروزه فقط به درد پول خرد تاکسی و کمک به نیازمندان میخورد. بانک مرکزی در آخرین آمار رسمی خود در سال 89 گفته 22 هزار و پانصد میلیارد تومان پول در دست مردم ایران است. اگر فرض کنیم که همه جمعیت به صورت مساوی از این پول برخوردار بودند؛ معنای این آمار این بود که هر ایرانی 300 هزار تومان پول در جیب دارد.
با این حال رقم کل نقدینگی کشور بالاتر از این حرفهاست. نقدینگی به معنای همه پولهای در دست مردم در کنار سپردههای مردم نزد بانکها. در دی ماه سال گذشته اعلام شد که این شاخص به رقم 560 هزار میلیارد تومان رسیده است. یعنی هر ایرانی حالا به هفت میلیون و 500 هزار تومان در نقدینگی سهم دارد (با فرض سهم مساوی)
40 میلیون سکه بهار آزادی در اقتصاد است
اما بحران ارز و طلا در سالهای گذشته باعث شده که مردم به
سمت کالاهای بهادار دیگری هم بروند. مثلا سکه بهار آزادی. در سال 1386، وزیر
اقتصاد در یک نشست اعلام کرد که تا آن زمان 70 میلیون سکه طلا شامل 40 میلیون سکه
بهار آزادی ضرب شده است. این رقم در حال حاضر مطمئنا افزایش یافته است اما با فرض
عدم افزایش و نیز با احتساب قیمت امروز میتوان گفت که ایرانیان نزدیک به چهل هزار میلیارد تومان سکه بهار آزادی دارند.با فرض سهم مساوی میتوان مدعی شد که هر کدام از ایرانیان تقریبا یک نیم سکه بهار آزادی یعنی 500 هزار تومان در اختیار دارند.
این مردم دلار دوست!
ارز هم یکی دیگر از کالاهایی است که مورد توجه مردم قرار
گرفته است. رقمهای مختلفی در مورد میزان ارز در دستان مردم وجود دارد که هیچ کدام
نمیتواند رقم دقیقی باشد چون امکان آمارگیری دقیق در این زمینه وجود ندارد. برخی
از رقم 18 میلیارد دلار سخن گفتهاند و برخی این مبلغ را تا 30 میلیارد دلار بالا
بردهاند. با احتساب حداقل این ارقام و قیمت دلار امروز میتوان گفت که ایرانیان نزدیک
به 30 هزار میلیارد تومان هم ارز در دست دارند. سهم هر یک از ایرانیان از این میزان ارز، 240 دلار سهم دارند؛ نزدیک به 750 هزار تومان.
به این ترتیب میتوان مدعی شد که با فرض سهم مساوی، هر ایرانی 7 میلیون و 500 هزار تومان اسکناس و مسکوک، یک نیم سکه و 250 دلار ارز دارد. این ارقام را باید در کنار رقمهای سرمایهگذاری گذاشت که در بورس و البته کسبوکارهای خرد و درشت اطراف ما وجود دارد. به این رقمها باید سرمایههایی چون ملک و خودرو را هم اضافه کرد و در این صورت میتوان نتیجه گرفت که ایرانیان به عنوان یک کل ثروتمند هستند. کار اما از جایی خراب میشود که به توزیع ثروت در جامعه نگاهی کنیم. آخرین آمار رسمی که در سال 1391 منتشر شده نشان میدهد 10 درصد ثروتمند جامعه ایرانی، 10 برابر، 10 درصد فقیر ثروت دارند. اگر فقیری در هر ماه یکی پانصد هزار تومان درآمد دارد و سالانه با 6 میلیون تومان سر میکند؛ ثروتمندان 60 میلیون سالانه دارند و 5 میلیون ماهانه. کار، البته برای طبقه متوسط هم سخت است. افراد دهک ششم که نزدیک به ثروتمندان هم هستند 3.5 برابر کمتر از 10 درصد ثروتمند، از ثروت ملی سهم دارند. حالا باید امید داشت که شاید نگاهی به حجم ثروتی که در جامعه است و البته میزان نابرابری در توزیع آن، برخی را قانع کند که این پول را کمک هزینه دولت به اقشار نیازمند بدانند.