همگام با اسب چموش نوجوانی
«درساژ» جدای از تمام نقاط ضعف و قوت محتوایی و فنی خود، بهخاطر سوژهی اصلیاش حائز اهمیت و قابلاحترام است. پویا بادکوبه در اولین تجربهی نشستن خود بر صندلی کارگردانی، سراغ موضوعی رفتهاست که مدتهاست در سینمای ایران به دست فراموشی سپرده شدهاست: نوجوان!
«دِرِساژ» فیلمی محصول سال 1396 و اولین تجربهی کارگردانی پویا بادکوبه است. در این فیلم بازیگرانی چون علی مصفا، شبنم مقدمی، نگار مقدم و یسنا میرطهماسب نقشآفرینی کرده و نویسندگی آن را نیز حامد رجبی برعهده داشتهاست. این فیلم همچنین جوایز متعددی در جشنوارههای داخلی و بینالمللی – از جمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول سی و ششمین جشنوارهی جهانی فیلم فجر در سال 1397 – کسب کردهاست.
داستان فیلم دربارهی دختری شانزده ساله بهنام گلسا (نگار مقدم) است که همراه با پدر و مادر خود (علی مصفا و شبنم مقدمی) در مهرشهر کرج زندگی میکند. از همان صحنهی نخستین فیلم با گلسا و دوستان هم سن و سالش مواجه میشویم که در یک اقدام هیجانانگیز و از سر ماجراجوییهای نوجوانانه اقدام به سرقت از یک سوپرمارکت کوچک میکنند که در ادامه باعث چالشبرانگیز شدن روابط بین این گروه دوستی و به وجود آمدن مسائل و مشکلات مختلف میشود.
«درساژ» جدای از تمام نقاط ضعف و قوت محتوایی و فنی خود، بهخاطر سوژهی اصلیاش حائز اهمیت و قابلاحترام است. پویا بادکوبه در اولین تجربهی نشستن خود بر صندلی کارگردانی، سراغ موضوعی رفتهاست که مدتهاست در سینمای ایران به دست فراموشی سپرده شدهاست: نوجوان! واژهی «درساژ» بهمعنای خَرامِش و رشتهای در ورزش سوارکاری است که در آن سوارکار اسب خود را بهگونهای تربیت کرده و حرکت میدهد که اجرای هماهنگ و دقیق و متناسبی با حرکات سوارکار داشته باشد و بهگونهای هنرمندانه بتواند حرکات ظریف و متنوعی را به نمایش بگذارد. از سوی دیگر در فیلم «درساژ» نیز با دختری نوجوان مواجهیم که مدتهاست در باشگاه سوارکاری با اسبهای درساژ کار میکند و هرگاه که دچار آشفتگی یا مشکلی میشود، به همین تاخت و تازهای اسبان در باشگاه سوارکاری پناه میبرد.
در جای جای فیلم مشاهده میکنیم که نوعی اینهمانی میان شخصیت اصلی داستان (گلسا) و اسب درساژ ایجاد میشود. گویا نوجوان نیز همچون یک اسب درساژ در مسیر شکلگیری رفتار خود و دست و پنجه نرم کردن و حتی گلاویز شدن و زد و خورد داشتن با جهان پیرامون خود قرار دارد و گاهی در این میدان پر فراز و نشیب، طاقتش طاق شده و در عرصهی زندگی چهار نعل بهسوی مقصدی نامعلوم میتازد. دوران نوجوانی و بلوغ دورانی بسیار حساس و سرشار از ملاحظات گوناگون روانی، عاطفی، ارتباطی، شخصیتی و اجتماعی است؛ بهگونهای که گویا نوجوان در برزخی میان بهشت پوشالین و رویامانند کودکی و جهنم زمختیها و ناهمواریها و واقعیتهای تلخ دوران بزرگسالی گیر کرده و با پایهایی نابلد و سرد و گرم نچشیده، بر آغاز راه جامعهپذیری و استقلال و رشد عقلی و شخصیتی گام مینهد.
نکتهی مضمونی قابلتوجه دیگری که در «درساژ» به چشم میخورد، مسائل جدید و نوظهور نسل نوجوان کنونی و شکاف نسلی فاجعهباری است که میان والدین و فرزندان در بسیاری از خانوادههای امروزین، بهخصوص در کلانشهرها یا محیطهای شهری بیهویت و مهاجرپذیر، وجود دارد. در جهانی که توسط تحولات سرسامآور هزارهی سوم بلعیده شدهاست، پیامدها و اقتضائات این دگرگونیها را میتوان در آینهی آسیبهای و معضلات خانوادگی و اجتماعی، روزبهروز شفافتر و صریحتر دید و از نزدیک لمس کرد. در فضایی که ایجاد شدهاست، میتوان گفت گروه سنی نوجوان بیشترین آسیبپذیری را نسبت به دیگر ردههای سنی و اقشار داشته و اگر حمایت و توجه همدلانه و عاقلانهی والدین نباشد، معلوم نیست که تا رسیدن درساژ نوجوانی به جادهی بزرگسالی، چه خط و خشهایی که بر پیکرهی او نیفتد و در چه چاه و چالههایی که گرفتار نشود!
مطالب مرتبط
نظر شما

آخرین اخبار
کرسی اندیشه

کتاب من پناهنده نیستم توسط خانم رضوی عاشور اهل کشور مصر که همسرش مرید برغوثی شاعر فلسطینی بوده است، در سال 2010 نوشته شده. این کتاب در ایران توسط اسماء خواجه زاده ترجمه و انتشارات شهرستان ادب آن را منتشر کرده است.