وی افزود: مدیریت آموزش عالی در کشور در دست افرادی بود که به مبانی و بنیادهای معرفتی اسلام چندان عقیده نداشتند و شیفته فرهنگ و تمدن سکولار و مادی غرب بودند و این مدیریت همواره به عنوان یک مانع در مسیر استقلال دانشگاهها نقشآفرینی میکرد، این شیفتگی نسبت به غرب دانشگاهها را با نوعی گسست از مبانی معرفتی اسلام روبرو کرد و هرچند تلاشهایی مانند تاسیس دانشکده معقول و منقول که بعدا به دانشکده الهیات تغییر نام یافت، صورت گرفت اما گسست در مبانی معرفتی موجب عدم موفقیت این پروژه شد.
رئیس شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به دلیل نیاز به وحدت حوزه و دانشگاه گفت: یکی از دلایلی که شورای عالی انقلاب فرهنگی شورای تخصصی حوزوی را تشکیل داد، استقلال حوزههای علمیه از نهاد دانشگاه است. شورای عالی انقلاب فرهنگی که متعاقب انقلاب فرهنگی شکل گرفت، هدف اصلی خود را نوسازی و بازسازی آموش عالی در کشور تعریف کرد و به همین دلیل بعضی این تصور را داشتند که شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به حوزههای علمیه بیتفاوت است.
حجت الاسلام پارسا نیا اظهار داشت: برای رفع این شبهه بود که در دوره مدیریت اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ابتدا کمیسیون حوزوی تشکیل و سپس با ارتقای جایگاه این کمیسیون، شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شد.
وی افزود: نظام آموزشی مدرن به علت فقدان یک راهبرد مناسب برای ارتباط با حوزههای علمیه نتوانست یک تعامل علمی و فعال را بین این خود و مبانی معرفت دینی برقرار کند، بنا براین در نظام برآمده از انقلاب اسلامی باید برای رفع این مشکل یک تدبیر جامع اندیشیده میشد و شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی بخی از این تدبیر است.
رئیس شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه وحدت حوزه و دانشگاه به معنای ایجاد وحدت بین علم مدرن و علم سنتی نیست گفت: اگر اینطور باشد، نه علم اسلامی میتواند در جوامع مدرن حضور داشته باشد و نه علم مدرن میتواند در محیط اسلامی حیات خود را ادامه دهد، علم مدرن، به جهان سنت و فرآوردههای آن به شکل یک سوژه مطالعاتی مینگرد و با استفاده از نتایج این مطالع سعی میکند ایرادات خود را برطرف کند.
حجت الاسلام پارسانیا اظهار داشت: تمدن مدرن غرب در این ۴ قرن از منظر و نگاه خود تاریخ جوامع سنتی را مورد مطالعه قرار داده است و کشور ما هم مشمول این قاعده بوده است، البته در این روند گزینشی عمل شد و به عنوان مثال غرب به سراغ کتاب قانون ابن سینا رفت نه شفا و به نظر بنده باید این تجربه در دانشگاههای ما بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
وی افزود: بنابراین مساله ما نه یکی کردن حوزه و دانشگاه است و نه حذف یکی از این ۲؛ مساله فرهنگ و تاریخ ما بازخوانی جهان مدرن است. تکنولوژی، صنعت، فلسفه و ... مدرن همه مبتنی بر فرهنگ مدرن و جهان بینی مدرن است و ما باید تمدن مدرن را به عنوان بخشی از تجربه زیست بشر مورد بازخوانی انتقادی قرار دهیم.
رئیس شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به مبانی علوم انسانی و اهمیت آن گفت: در علوم انسانی ما با سوژه انسان مواجه هستیم، اگر شما انسان را موجودی صرفا مادی بدانید و حیات او را محدود به این جهان، تعریف شما از اقتصاد، روانشناسی، حقوق و ... بر این نگاه شکل میگیرد، اما اگر انسان را طبق انسان شناسی مکتب اسلام و اهل بیت«ع» موجودی ابدی بدانید که این حیات دنیوی تنها بخش کوچکی از زندگی ابدی و فناناپذیر است، در آن صورت تعاریف ۱۸۰ درجه تفاوت خواهد کرد.
وی افزود: در تعریف اسلام از روانشناسی ما اخلاق را هم باید لحاظ کنیم، در تعریف از حقوق تکلیف را هم باید مد نظر قرار دهیم، در تعریف از اقتصاد باید ارزشهایی مانند ایثار، قناعت و ... مورد توجه باشد و این نگاه را میتوان در همه علوم به کار بست، با توجه به اینکه حوزه تخصصی شما علوم اجتماعی است، فکر میکنید که چگونه میتوان از درون فلسفه ملاصدرا نوسازی جامعه را استخراج کرد؟