به گزارش خبرگزری دانا،این تازه سوت شروع یك مسابقه دوی ماراتن است كه حالا حالاها ادامه خواهد داشت. شمایی كه هوا برتان داشته است، بدانید و آگاه باشید كه خیلی كار دارید. اگر تا به حال انگشتر نداشتهاید، تمرین كنید؛ چون باید حلقه را تا آخر عمر تحمل بفرمایید. كمی آشپزی و خانهداری در حد پختن نیمرو و پاك كردن سفره و طرز راضی كردن همسر برای صرف غذا در رستوران را یاد بگیرید. كمی پول دربیاورید، كمی آشغال دم در بگذارید، كمی لباسهایتان را بشویید و اتو كنید و از دور و بریها بخواهید كمی سینجیمتان كنند تا برای آینده آماده جوابگویی باشید. باورتان بشود یا نه، داستان جدیتر از این حرفهاست؛ هوشیاری مداوم؛ به هیچكس اعتماد نكنید، هیچچیز را به هیچكس نگویید، شما حق ندارید وكیل داشته باشید اما هرچه كه میگویید ممكن است بعدا علیه خودتان در دادگاه همسر استفاده شود.
خالهبازی كنید
كسانی به شما خواهند گفت كه در دوره شیرین نامزدی از صبح تا شب بروید پارك و سینما و بازار و كافیشاپ و یك گل دستتان بگیرید و حرفهایی را كه توی فیلمها یاد گرفتهاید به هم بگویید. این آدمها یا شاعرند یا خلبان یا بچهشیر. این آدمها یقیناً تا به حال روی زمین سفت و آسفالت كار نكردهاند.
برادر من، خواهر من، اصلاً اینجوری نیست؛ دوره نامزدی را برای این گذاشتهاند كه شما وقت كافی برای سایاندن پاشنه كفشهای آهنی جهت تكمیل جهیزیه، تهیه مسكن، استحكام جایگاه شغلی، تأمین مخارج عروسی، خریدهای لازمه، انتخاب تالار و تهیه لیست مهمانها داشته باشید ولاغیر، پس وقتتان را الكی تلف نكنید.
ضمناینكه این دوره بهترین زمان برای تمرین آینده است. میتوانید تمام برنامههای زندگیتان را با هم در میان بگذارید؛ اینكه قرار است در یك دشت پُر از گل روی بالش ابر دراز بكشید و مثل قناریها چهچه بزنید و خانهای بسازید؛ در و دیوارش همه نور. با همین كارهاست كه چم و خم زندگی دستتان میآید و ابعاد پنهان همسرتان را هم خواهید شناخت.
مودب باشید
احتمالا این روزها كسانی به شما خواهند گفت دیگر كه كار تمام شده، هر كاری دلتان خواست میتوانید بكنید؛ هر وقت میروید منزل خانواده همسر با خودتان زیرشلواری ببرید؛ با همسر محترم تشریف ببرید شمال؛ 11شب برگردید خانه؛ دیگه چی؟ ما ماندهایم كه این افراد اصلاً چرا حرف میزنند؟ اصلاً چرا عین خرچنگ افتادهاند روی زندگی شما؟ یادتان باشد كه دوره بین عقد و عروسی - مثل دنیا- محلگذار است و بالاخره روزی انشاءالله شما هم بزرگ میشوید و عروسی میكنید. پس در طول این مدت هم فكر این نباشید كه با رسم و رسومات خانواده همسرتان بازی كنید. اخلاق داشته باشید. معرفت داشته باشید. اگر از بچگی از تابلوی سبقت ممنوع خوشتان نمیآمده، همسرتان چه گناهی دارد كه باید شماتت همسایه را هم بكشد. با نیروی انتظامی خوب تا كنید تا خدا با شما خوب تا كند. ممكن است همه آدمهایی كه توی خیابان هستند، تحمل این همه صفا و خلوص میان شما و نامزدتان را نداشته باشند.
ارزان باشید
كسانی به شما خواهند گفت كه در این مدت تامیتوانید خرج كنید؛ پول اصلاً مهم نیست و مهم تفاهم و عشق و صفا و اینجور مسائلی است كه كی دیده و كی داده و كی گرفته. لازم نیست این افراد را تا جایی كه جا دارد بزنید، اما گولشان را هم نخورید. این افراد از 3 حالت خارج نیستند؛ یا از اقوام و آشنایان و كارفرمایان هستند و میخواهند چیزی نصیب خودشان بشود؛ یا كتابهای ادبیات و حكمت و داستانهای پریان زیاد میخوانند؛ یا اینكه اصلاً توی باغ تشریف ندارند. تفاهم و عشق و صفا چیز خوبی است اما خداوكیلی خیلی هم خرج برمیدارد. پس شما تلاش كنید كه كم خرج كنید. مثلاً خرید یك شاخه گل به جای دستهگل روشنفكرانهتر است؛ كندن گلی از پارك و فوقفوقش شنیدن چهارتا فحش از باغبان، معمولا از خریدن گل ارزانتر تمام میشود و گفتن اینكه «شما خودتان از همه گلها بهتر هستید، رویم نشد برایتان گل بخرم» خیلی سادهتر هم هست. اگر دانشجویید، ناهار و شامتان را توی سلف بخورید یا اینكه در منزل ساندویچ درست كنید و فلاسك چای هم بردارید و بروید پارك محل تا از رستوران و كافیشاپ و دربند، یكجا خلاص شوید. ضمنا جاهای باكلاس دلتان درد بگیرد و حساسیت شدید داشته باشید و هیچی نخورید. تجربه ثابت كرده هرچه غذا ارزانتر، كثیفتر و بدقیافهتر باشد، خوشمزهتر است. ضمنا یادتان باشد بهترین نوشیدنی دنیا آب است، البته نه آب بطری كه اصلاً مطمئن نیستید چه چیزی تویش ریختهاند. همین آب شیر پارك چه عیبی دارد؟
مقتصد باشید
پول جمع كنید. تا خود شب عروسی، هم شما و هم همسر گرامیتان مواظب باشید كه پول توجیبی ابوی قطع نشود؛ حتی اگر قبلاً نمیگرفتهاید، از حالا تا شبعروسی بگیرید كه خودش كلی فرج است. پدر محترم را نسبت به سهمی از مخارج عروسی كه قرار است بپردازند آگاه فرمایید. از دوروبریها هرچه میتوانید پول بِكنید. میتوانید در منزل یا سر كار یك «صندوق كمكهای مردمی برای ازدواج اینجانب» تعبیه كنید. منزل پدری و پدربزرگ را تجدید دكوراسیون كرده، هر چیز غیرلازمِ قابل فروشی میبینید بفروشید و از قالیچه زیرپای پدربزرگ و چرخ خیاطی كهنه ننه هم نگذرید كه ظریفان گفتهاند« فقط و فقط و فقط نقدینگی خالص زوج در بدو ازدواج است كه میزان خوشبختیشان را رقم میزند.»
طولش ندهید
كسانی به شما خواهند گفت باید طرف مقابل را خوب بشناسید؛ بنابراین لااقل چند سالی برای عروسی دست نگه دارید و هی هر روز با همسرتان بحث كنید، هر شب معماهای فلسفی لاینحلتان را تلفنی از ایشان بپرسید، هرماه به یك كانون مشاوره سر بزنید و هر سال یك عكس جدید از ایشان بگیرید و ببینید بالاخره به شما میآیند یا نه و بالاخره به اندازه كافی پیر شدهاند كه ازدواج كنید یا نه. این كسان ممكن است خدایناكرده عقده چیزی داشته باشند. اینها میخواهند شما را به خاك سیاه بنشانند. میخواهند ببینند كی پشیمان میشوید.
طول این دوره یك اندازه و فرمول خاصی دارد. ولی به هر حال خیلی طولش ندهید كه بگویید دارم فكر میكنم تا فرمولش دقیقاً یادم بیاید. نتیجه كار فرسایشی و طولانیمدت همیشه عین جنگ ویتنام افتضاح از آب در میآید. از قدیم گفتهاند دندانی كه درد نمیكند، صدایش را درنیاورید؛ حالا شما بیكارید كه میخواهید صدای خانواده همسرتان را دربیاورید؟ هر چه زودتر و در سن پایینتر زندگی را تشكیل دهید تا بیشتر از عمرتان استفاده كنید. شما كه دیگر زیر بار تعهد رفتهاید، باور كنید خدا خیلی كریمتر از من و شما و صندوق وام ازدواج سر كوچه است.
ریشتان سفید شود
كسانی به شما خواهند گفت اصلاً در برابر زور كوتاه نیایید و ضعیف نباشید و منتكشی نكنید و اگر دیدید طرف دارد بیمحلی میكند، شما بدترش را انجام دهید. این افراد آگاه نیستند. این افراد یا كتك خوردنهای خودشان یادشان رفته یا میخواهند شما را بدبخت كرده، بعداً مسخرهتان كنند. اصلاً گوش نكنید. فوقفوقش همسرتان قدری با كمربند، سیاه و كبودتان كرده یا ناخنهایش را كرده توی چشمتان و ... اینها نمك زندگی هستند. بعداً بهتر از اینهایش هم پیش میآید. یك آدمِ بزرگِ فهمیده كه با این شوخیها از میدان به در نمیرود و ناراحت نمیشود. الان وقتش شده كه خلاف جریان تاریخ شنا كنید؛ تمرین ضددمكراسی و تحمل استبداد، تمرین منتكشی، تحمل توسریخوردن آرام، عدممقاومت و گریهكردنهای ساكت شبانه زیر لحاف. مردها با زنها خیلی فرق دارند و همسرها با ایدهآلها خیلیخیلی. سقراط میگوید:« ازدواج كنید؛ اگر زد و همسرتان خوب درآمد كه خوشبخت میشوید و اگر بد بود هم عیبی ندارد، سرطان كه نگرفتهاید، عین من، فیلسوف میشوید.» سعی كنید هرچه بیشتر هم را بشناسید. اگر همسرتان خصوصیت بدی دارد، حقتان است و اگر احیاناً و تصادفاً خصوصیت خوبی از وی سر زد، شانس آوردهاید. خیلی تغییر خواهید كرد اما روی تغییردادن طرف مقابلتان خیلی حساب نكنید. فوقفوقش اگر اوضاع خیلی غیرقابلتحمل بود و همسرتان نمیتوانست حاصلضرب 6358در 3687را ذهنی در 3 ثانیه حساب كند هم كه هنوز چیزی نشده، تلاش كنید در آینده خودتان نتیجه را با دست حسابكنید.
پاچه بخارانید
كسانی به شما خواهند گفت در رابطه با فامیل همسرتان سعی كنید خودتان باشید، نیازی به تظاهر و دورویی نیست و حق مسلم شماست كه از ته دل دوستشان داشته باشید. افرادی كه این حرفها را میزنند خیر شما را نمیخواهند. این افراد اصلاً چه میفهمند؟! ولی حواستان باشد لااقل در مرحله فعلی در شرایطی نیستید كه بخواهید ماهیت واقعیتان را نشان بدهید و دعوای قدیمی عروس- مادرشوهر یا داماد- مادرزن را یكسره كنید. برای این كار وقت زیاد است و تازه اگر اندكی مثلاً 6ماه صبر كنید، آنوقت خوراك لازم برای یك دعوای جانانه را در اختیار خواهید داشت.
سعی كنید با نخستین (و آخرین) هدایایی كه برای خانواده محترم همسر میخرید، دلشان را تا اطلاع ثانوی بهدست آورید. هیچ هدیهای جای كریستال و طلا (البته حتماً همراه گل) برای مادر و جوراب و زیرپوش و پیچگوشتی و فوقفوقش كیف پول (حتماً بدون گل) برای پدر همسرتان را نمیگیرد. از خریدن خوراكی مثل بستنی، میوههای نوبرانه و شیرینی غفلت نكنید. همه آدمها از ناحیه شكم آسیبپذیر هستند؛ مخصوصاً اگر قبلاً فهمیده باشید كه چه هلههولههایی دوست دارند. برادران و خواهران همسرتان، بهخصوص اگر كمسن و سالتر باشند، بهترین و امنترین محل برای سرمایهگذاری بلندمدت در این راستا هستند.
به پدر و مادر همسرتان زیاد سر بزنید. فكر نكنید با یك «مامان» و «بابا» گفتن ساده، كار حل است. این كلمات در امتحان سطحبندی حتی در سطح مقدماتی هم قرار نمیگیرند. «مامان جون» و «باباجون» كمی بهترند. دست و صورتشان را زیاد ماچ كنید. از آنها هی الكی تشكر كنید. به مصایبی كه حین بزرگ كردن همسرتان كشیدهاند، به دقت گوش كنید و حتی گاهی سری بهنشان تأسف تكان بدهید. الكی به آنها تلقین كنید مریضند و بعد برایشان وقت دكتر بگیرید. میز شام را بچینید و جمع كنید و ظرفها را هم بشویید. آن تنها غذا یا دسر یا سالادی را كه بلدید، برایشان درست كنید و هزارتا پاچهخاری دیگر كه ندای قلبتان خودش به شما یاد خواهد داد. از داییجان، عموجان، خالهجان و داییزادهجان همسرتان كه بهترتیب فاضلترین، مهربانترین، شیرینترین و گرم و دوستداشتنیترین موجوداتی هستند كه حتی نمیتوانستهاید خوابش را دیده باشید، مدام تعریف كنید.
منبع : همشهری آنلاین
خالهبازی كنید
كسانی به شما خواهند گفت كه در دوره شیرین نامزدی از صبح تا شب بروید پارك و سینما و بازار و كافیشاپ و یك گل دستتان بگیرید و حرفهایی را كه توی فیلمها یاد گرفتهاید به هم بگویید. این آدمها یا شاعرند یا خلبان یا بچهشیر. این آدمها یقیناً تا به حال روی زمین سفت و آسفالت كار نكردهاند.
برادر من، خواهر من، اصلاً اینجوری نیست؛ دوره نامزدی را برای این گذاشتهاند كه شما وقت كافی برای سایاندن پاشنه كفشهای آهنی جهت تكمیل جهیزیه، تهیه مسكن، استحكام جایگاه شغلی، تأمین مخارج عروسی، خریدهای لازمه، انتخاب تالار و تهیه لیست مهمانها داشته باشید ولاغیر، پس وقتتان را الكی تلف نكنید.
ضمناینكه این دوره بهترین زمان برای تمرین آینده است. میتوانید تمام برنامههای زندگیتان را با هم در میان بگذارید؛ اینكه قرار است در یك دشت پُر از گل روی بالش ابر دراز بكشید و مثل قناریها چهچه بزنید و خانهای بسازید؛ در و دیوارش همه نور. با همین كارهاست كه چم و خم زندگی دستتان میآید و ابعاد پنهان همسرتان را هم خواهید شناخت.
مودب باشید
احتمالا این روزها كسانی به شما خواهند گفت دیگر كه كار تمام شده، هر كاری دلتان خواست میتوانید بكنید؛ هر وقت میروید منزل خانواده همسر با خودتان زیرشلواری ببرید؛ با همسر محترم تشریف ببرید شمال؛ 11شب برگردید خانه؛ دیگه چی؟ ما ماندهایم كه این افراد اصلاً چرا حرف میزنند؟ اصلاً چرا عین خرچنگ افتادهاند روی زندگی شما؟ یادتان باشد كه دوره بین عقد و عروسی - مثل دنیا- محلگذار است و بالاخره روزی انشاءالله شما هم بزرگ میشوید و عروسی میكنید. پس در طول این مدت هم فكر این نباشید كه با رسم و رسومات خانواده همسرتان بازی كنید. اخلاق داشته باشید. معرفت داشته باشید. اگر از بچگی از تابلوی سبقت ممنوع خوشتان نمیآمده، همسرتان چه گناهی دارد كه باید شماتت همسایه را هم بكشد. با نیروی انتظامی خوب تا كنید تا خدا با شما خوب تا كند. ممكن است همه آدمهایی كه توی خیابان هستند، تحمل این همه صفا و خلوص میان شما و نامزدتان را نداشته باشند.
ارزان باشید
كسانی به شما خواهند گفت كه در این مدت تامیتوانید خرج كنید؛ پول اصلاً مهم نیست و مهم تفاهم و عشق و صفا و اینجور مسائلی است كه كی دیده و كی داده و كی گرفته. لازم نیست این افراد را تا جایی كه جا دارد بزنید، اما گولشان را هم نخورید. این افراد از 3 حالت خارج نیستند؛ یا از اقوام و آشنایان و كارفرمایان هستند و میخواهند چیزی نصیب خودشان بشود؛ یا كتابهای ادبیات و حكمت و داستانهای پریان زیاد میخوانند؛ یا اینكه اصلاً توی باغ تشریف ندارند. تفاهم و عشق و صفا چیز خوبی است اما خداوكیلی خیلی هم خرج برمیدارد. پس شما تلاش كنید كه كم خرج كنید. مثلاً خرید یك شاخه گل به جای دستهگل روشنفكرانهتر است؛ كندن گلی از پارك و فوقفوقش شنیدن چهارتا فحش از باغبان، معمولا از خریدن گل ارزانتر تمام میشود و گفتن اینكه «شما خودتان از همه گلها بهتر هستید، رویم نشد برایتان گل بخرم» خیلی سادهتر هم هست. اگر دانشجویید، ناهار و شامتان را توی سلف بخورید یا اینكه در منزل ساندویچ درست كنید و فلاسك چای هم بردارید و بروید پارك محل تا از رستوران و كافیشاپ و دربند، یكجا خلاص شوید. ضمنا جاهای باكلاس دلتان درد بگیرد و حساسیت شدید داشته باشید و هیچی نخورید. تجربه ثابت كرده هرچه غذا ارزانتر، كثیفتر و بدقیافهتر باشد، خوشمزهتر است. ضمنا یادتان باشد بهترین نوشیدنی دنیا آب است، البته نه آب بطری كه اصلاً مطمئن نیستید چه چیزی تویش ریختهاند. همین آب شیر پارك چه عیبی دارد؟
مقتصد باشید
پول جمع كنید. تا خود شب عروسی، هم شما و هم همسر گرامیتان مواظب باشید كه پول توجیبی ابوی قطع نشود؛ حتی اگر قبلاً نمیگرفتهاید، از حالا تا شبعروسی بگیرید كه خودش كلی فرج است. پدر محترم را نسبت به سهمی از مخارج عروسی كه قرار است بپردازند آگاه فرمایید. از دوروبریها هرچه میتوانید پول بِكنید. میتوانید در منزل یا سر كار یك «صندوق كمكهای مردمی برای ازدواج اینجانب» تعبیه كنید. منزل پدری و پدربزرگ را تجدید دكوراسیون كرده، هر چیز غیرلازمِ قابل فروشی میبینید بفروشید و از قالیچه زیرپای پدربزرگ و چرخ خیاطی كهنه ننه هم نگذرید كه ظریفان گفتهاند« فقط و فقط و فقط نقدینگی خالص زوج در بدو ازدواج است كه میزان خوشبختیشان را رقم میزند.»
طولش ندهید
كسانی به شما خواهند گفت باید طرف مقابل را خوب بشناسید؛ بنابراین لااقل چند سالی برای عروسی دست نگه دارید و هی هر روز با همسرتان بحث كنید، هر شب معماهای فلسفی لاینحلتان را تلفنی از ایشان بپرسید، هرماه به یك كانون مشاوره سر بزنید و هر سال یك عكس جدید از ایشان بگیرید و ببینید بالاخره به شما میآیند یا نه و بالاخره به اندازه كافی پیر شدهاند كه ازدواج كنید یا نه. این كسان ممكن است خدایناكرده عقده چیزی داشته باشند. اینها میخواهند شما را به خاك سیاه بنشانند. میخواهند ببینند كی پشیمان میشوید.
طول این دوره یك اندازه و فرمول خاصی دارد. ولی به هر حال خیلی طولش ندهید كه بگویید دارم فكر میكنم تا فرمولش دقیقاً یادم بیاید. نتیجه كار فرسایشی و طولانیمدت همیشه عین جنگ ویتنام افتضاح از آب در میآید. از قدیم گفتهاند دندانی كه درد نمیكند، صدایش را درنیاورید؛ حالا شما بیكارید كه میخواهید صدای خانواده همسرتان را دربیاورید؟ هر چه زودتر و در سن پایینتر زندگی را تشكیل دهید تا بیشتر از عمرتان استفاده كنید. شما كه دیگر زیر بار تعهد رفتهاید، باور كنید خدا خیلی كریمتر از من و شما و صندوق وام ازدواج سر كوچه است.
ریشتان سفید شود
كسانی به شما خواهند گفت اصلاً در برابر زور كوتاه نیایید و ضعیف نباشید و منتكشی نكنید و اگر دیدید طرف دارد بیمحلی میكند، شما بدترش را انجام دهید. این افراد آگاه نیستند. این افراد یا كتك خوردنهای خودشان یادشان رفته یا میخواهند شما را بدبخت كرده، بعداً مسخرهتان كنند. اصلاً گوش نكنید. فوقفوقش همسرتان قدری با كمربند، سیاه و كبودتان كرده یا ناخنهایش را كرده توی چشمتان و ... اینها نمك زندگی هستند. بعداً بهتر از اینهایش هم پیش میآید. یك آدمِ بزرگِ فهمیده كه با این شوخیها از میدان به در نمیرود و ناراحت نمیشود. الان وقتش شده كه خلاف جریان تاریخ شنا كنید؛ تمرین ضددمكراسی و تحمل استبداد، تمرین منتكشی، تحمل توسریخوردن آرام، عدممقاومت و گریهكردنهای ساكت شبانه زیر لحاف. مردها با زنها خیلی فرق دارند و همسرها با ایدهآلها خیلیخیلی. سقراط میگوید:« ازدواج كنید؛ اگر زد و همسرتان خوب درآمد كه خوشبخت میشوید و اگر بد بود هم عیبی ندارد، سرطان كه نگرفتهاید، عین من، فیلسوف میشوید.» سعی كنید هرچه بیشتر هم را بشناسید. اگر همسرتان خصوصیت بدی دارد، حقتان است و اگر احیاناً و تصادفاً خصوصیت خوبی از وی سر زد، شانس آوردهاید. خیلی تغییر خواهید كرد اما روی تغییردادن طرف مقابلتان خیلی حساب نكنید. فوقفوقش اگر اوضاع خیلی غیرقابلتحمل بود و همسرتان نمیتوانست حاصلضرب 6358در 3687را ذهنی در 3 ثانیه حساب كند هم كه هنوز چیزی نشده، تلاش كنید در آینده خودتان نتیجه را با دست حسابكنید.
پاچه بخارانید
كسانی به شما خواهند گفت در رابطه با فامیل همسرتان سعی كنید خودتان باشید، نیازی به تظاهر و دورویی نیست و حق مسلم شماست كه از ته دل دوستشان داشته باشید. افرادی كه این حرفها را میزنند خیر شما را نمیخواهند. این افراد اصلاً چه میفهمند؟! ولی حواستان باشد لااقل در مرحله فعلی در شرایطی نیستید كه بخواهید ماهیت واقعیتان را نشان بدهید و دعوای قدیمی عروس- مادرشوهر یا داماد- مادرزن را یكسره كنید. برای این كار وقت زیاد است و تازه اگر اندكی مثلاً 6ماه صبر كنید، آنوقت خوراك لازم برای یك دعوای جانانه را در اختیار خواهید داشت.
سعی كنید با نخستین (و آخرین) هدایایی كه برای خانواده محترم همسر میخرید، دلشان را تا اطلاع ثانوی بهدست آورید. هیچ هدیهای جای كریستال و طلا (البته حتماً همراه گل) برای مادر و جوراب و زیرپوش و پیچگوشتی و فوقفوقش كیف پول (حتماً بدون گل) برای پدر همسرتان را نمیگیرد. از خریدن خوراكی مثل بستنی، میوههای نوبرانه و شیرینی غفلت نكنید. همه آدمها از ناحیه شكم آسیبپذیر هستند؛ مخصوصاً اگر قبلاً فهمیده باشید كه چه هلههولههایی دوست دارند. برادران و خواهران همسرتان، بهخصوص اگر كمسن و سالتر باشند، بهترین و امنترین محل برای سرمایهگذاری بلندمدت در این راستا هستند.
به پدر و مادر همسرتان زیاد سر بزنید. فكر نكنید با یك «مامان» و «بابا» گفتن ساده، كار حل است. این كلمات در امتحان سطحبندی حتی در سطح مقدماتی هم قرار نمیگیرند. «مامان جون» و «باباجون» كمی بهترند. دست و صورتشان را زیاد ماچ كنید. از آنها هی الكی تشكر كنید. به مصایبی كه حین بزرگ كردن همسرتان كشیدهاند، به دقت گوش كنید و حتی گاهی سری بهنشان تأسف تكان بدهید. الكی به آنها تلقین كنید مریضند و بعد برایشان وقت دكتر بگیرید. میز شام را بچینید و جمع كنید و ظرفها را هم بشویید. آن تنها غذا یا دسر یا سالادی را كه بلدید، برایشان درست كنید و هزارتا پاچهخاری دیگر كه ندای قلبتان خودش به شما یاد خواهد داد. از داییجان، عموجان، خالهجان و داییزادهجان همسرتان كه بهترتیب فاضلترین، مهربانترین، شیرینترین و گرم و دوستداشتنیترین موجوداتی هستند كه حتی نمیتوانستهاید خوابش را دیده باشید، مدام تعریف كنید.
منبع : همشهری آنلاین