در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۲۴۳۸۵
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۸
زوجین، نه به این دلیل که یکی شده اند، بلکه به دلیل شناخت واحترام زن و مرد از لحاظ ماهیتی کاملاً با یکدیگر متفاوتند، به گونه ای که ظاهراً از دو سیاره جداگانه آمده اند.
به گزارش خبرگزاری دانا،آیا یک زوج می­توانند به یکدیگر بسیار نزدیک شوند؟ و آیا این نزدیکی بیش از حد می­تواند به جدایی آنها بی­انجامد؟ تحقیقات علمی جدید ثابت کرده است که وقوع این جدایی بسیار محتمل است. چنان چه زوجین مراحل متفاوت متغیر ازدواج را به درستی درک نکنند، امکان بروز جدایی امری دور از ذهن نیست. به علاوه، از آن جا که مغز انسان در طول زندگی زناشویی دستخوش تغییرات طبیعی می­گردد، از این رو پیش­بینی زمان جدایی نیز بسیار ساده است. درک، رویارویی و برخورد منطقی با این تغییرات طبیعی توسط زوجین، نه تنها ضامن بقای ازدواج آنهاست بلکه شکوفایی و تعالی آن را نیز به همراه خواهد داشت و عکس آن چه ذکر شد به جدایی خواهد انجامید.

 

نحوه تأثیرگذاری مغز زن و شوهر بر ازدواج چگونه است؟ طبق تحقیقات مایکل گورین که بیش از 20 سال به طول انجامید، مغز انسان در جریان مراحل مختلف ازدواج تغییرات زیادی را تجربه می­کند. همین تغییرات مغزی سبب ایجاد تغییرات رفتاری می­گردد. ادراک صحیح این تغییرات همان کلید دست­یابی به ازدواج موفق است.

 

 

مرحله اول: عشق

 

وقتی زن و شوهر احتمالی با یکدیگر آشنا می­شوند و رابطه عاطفی بین آنها برقرار می­شود، مغز آنها وارد مرحله «عاشق شدن» می­گردد. در این مرحله، بدن آنها ماده­ای موسوم به فرومونز (pheromones) تولید می­کند. به عنوان مثال، هنگامی که زن و مرد به یکدیگر نگاه می­کنند، خود را به هم بسیار نزدیک و وابسته می­بینند و احساس می­کنند که یک روح در دو جسم­اند.

 

در این میان هورمون اکسیتوسین نقش بسیار مهمی ایفا می­کند. این هورمون را "ایجاد وابستگی" نیز می­نامند. این همان هورمونی است که در بدو زایمان مادر در بدن او ترشح می­شود و عامل به وجود آمدن وابستگی عمیق مادر به نوزادش است. به همین دلیل این هورمون، زن و مردی را که عاشق یکدیگر هستند، به هم وابسته می­سازد. اکسیتوسین باعث می­شود که طرفین رابطه رفتارهای ناخوشایند یکدیگر را نبینند. درست نظیر مادری که از گریه­های نیمه شب کودک خود یا چنگ کشیدن او بر صورتش نمی­رنجد. اما این مرحله نیز پایان خواهد یافت و مراحله بعدی شروع می­شود.

 

 

مرحله دوم: دلسردی

 

چندین ماه یا حتی یک سال پس از ازدواج، هورمون­ها و شیمی مغز دچار تغییراتی می­گردند. بخش <فکر کردن> در مغز به وجود نقاط ضعف در زندگی مشترک پی می­برد. در این مقطع است که زن و شوهر به راحتی از رفتارهای یکدیگرناراحت می شوند. اگر زوجین در مرحله اول با یکدیگر ازدواج کرده باشند، در مرحله دوم نسبت به انتخاب خود دچار شک و تردیدی جدی خواهند شد.

 

در این جا به یکی از موارد رایج اشاره می­کنیم. مرد روی مبل دراز کشیده و در حال تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود است. زن به واسطه این موضوع که همسرش در حال تماشای تلویزیون بوده و به او توجهی نمی­کند، ناراحت می­شود. زن احساس طردشدگی می­کند خصوصاً آن که شوهرش مانند سابق به او محبت نمی کند.

 

از طرف دیگر، شوهر نیز از این شرایط راضی نیست. او نیز نمی­داند چرا همسرش دائماً او را به خاطر موضوع کوچکی سرزنش می­کند. آنها سال­هاست که با هم زندگی می­کنند، ممکن است که بچه­دار نیز شده باشند. شوهر با خود فکر می­کند «دیگه به چی احتیاج داره؟» او می­داند که مشکلی در رابطه وجود دارد. اما نمی­داند چگونه آن را حل و فصل کند. شیمی مغز مربوط به مرحله اول به تدریج دچار تغییراتی شده است. در این مرحله، زوجین به سادگی در می­یابند که ازدواج آنها با مشکلی روبه­رو شده است و با خود می­گویند که «این آدمی نیست که من باهاش ازدواج کردم». اما به یاد داشته باشید که این مرحله کاملاً طبیعی است و این دلسردی ناشی از تغییرات شیمیایی بدن است. مضافاً آن که گذر از این مرحله، به منظور همگام کردن دو دیدگاه متفاوت، الزامی است.

 


مرحله سوم: قدرت نمایی

 

زن و شوهری که مرحله دلسردی را پشت سر می­گذارند معمولاً وارد مرحله سوم می­شوند.این مرحله قدرت­نمایی نام دارد. به منظور مقابله با دلسردی، زوجین تلاش می­کنند تا با تغییر درفردمقابل او را به مرحله اول بازگردانند؛ اما این کار بیهوده است. به همین دلیل، تلاش زوجین درتغییریکدیگر، به پیچیدگی مشکل آنان دامن می­زند. اما آن چه مسلم است این است که شیوه تفکر، عملکرد و رفتار زن و مرد متفاوت است.

 

این بخش دردناک­ترین قسمت ازدواج است. اما زوجین که در این مرحله باقی می­مانند باید بدانند که تفاوت های مغزی آنان خود کلیدی در رسیدن به ازدواج موفق است. باید به خاطر داشت که مرد،مرد است و زن، زن. آنها دو روح در دو جسم کاملاً جدا از یکدیگر هستند.

 

پس از تضعیف عشق، شوهر به فعالیت­های مستقل بیشتری احتیاج پیدا می­کند و زن نیز به تقویت ارتباط با دوستان خود روی می­آورد. بر اساس تحقیق گورین، یکی از دلایل که مردان و زنان در مرحله قدرت نمایی یکدیگر را سرزنش می­کنند، عدم درک و تعریف مشترک از مفهوم استقلال در زندگی زناشویی است.

 

بسیاری از طلاق­ها در هفتمین یا هشتمین سال پس از ازدواج روی می­دهند. درست زمانی که زوجین سعی در «تغییر» یکدیگر دارند. اما، طبیعت به ما اجازه بازگشت نمی­دهد، طبیعت رو به جلو حرکت می­کند و ما هم ناگزیر به حرکت با او هستیم. مرحله دیگری در انتظار زوجین است اما برای رسیدن به آن، آنها باید بیدار شوند.

 


مرحله چهارم: بیداری

 

طی مراحل عشق، دلسردی و قدرت­نمایی، زن و مرد به یکدیگر بسیار نزدیک می­شوند. حال آن که غالب زوج­ها به این موضوع توجهی ندارند. در حقیقت، که به حدی به یکدیگر نزدیک می­شوند که هر یک فردیت فرد مقابل را نادیده می­گیرند. مرد نیازهای عاطفی، هیجانی و توجه زن به کارهای خانه بیهوده تلقی می­کند. از سوی دیگر، زن نیز عادات، سرگرمی­ها، پرکاری و استقلال خواهی مرد را خودخواهانه و زنگ خطری برای ازدواج ارزیابی می­کند.

 

در این مرحله، زوجین بیدار می­شوند. آنها در می­یابند که نزدیکی آنها بسیار غیرمنطقی و خارج از چارچوب بوده است و این که باید از نظر روان­شناختی از یکدیگر جدا شوند. به عنوان مثال، مرد ممکن است در قبال رفتار ناراحت کننده همسرش سکوت اختیار کند. زن نیز ممکن است به دلیل انجام کارهای خانه، از رفتن به میهمانی شام صرف نظر کند.

 

در نهایت، مرد متوجه می­شود که حق با زن است. اگر زن و مردی در ارتباط خود همدیگر را یاری نکنند، ارتباط به شکست می­انجامد. از سوی دیگر زن نیز حق را به جانب خود می­بیند، اگر استقلال کافی در رابطه وجودنداشته باشد، ارتباط با مشکل مواجه خواهد شد.

 

وقتی زوجین از یکدیگر فاصله می­گیرند، رابطه قوی که در ابتدا وجود داشت، کمرنگ می­شود. ضمناً نزدیک بیش از اندازه به گونه­ای که هر یک فردیت دیگری نادیده بگیرد، پیامدی مشابه را به همراه خواهد داشت.

 


مرحله پنجم: ازدواج مادام­العمر

 

با ایجاد توازن در نحوه ارتباط زن و مرد ازدواج نیز به توازن خواهد رسید. قدرت­نمایی از بین می­رود و یک ارتباط رشد یافته و بالغ، زن و مرد را به یکدیگر پیوند می­دهد. در این شرایط، آنها ضمن آن که به هم نزدیکند، از هم جدا هستند؛ به همین دلیل آن را ارتباط متوازن می­نامند. دراین حالت، زوجین نه به این دلیل که یکی شده­اند، بلکه به دلیل شناخت و احترام به فردیت یکدیگر، در کنار هم زندگی می­کنند.

 


چگونگی رشد صمیمیت و نزدیکی

 

زن و شوهر خوشبخت به منظور در کنار یکدیگر ماند، کارهای عادی و روزمره انجام می­دهند. مانند رفتن به میهمانی­های خانوادگی، مکالمه تلفنی یا ارسال ایمیل در مواقعی که یکی از آنها در سفر است. این فعالیت­ها در استوار نگهداشتن ستون ازدواج بسیار مؤثر است.

 

زن و شوهر باید به نسبت به همدیگر مهربان و مبادی آداب باشند. هیچ کس به اندازه همسر شایسته مهربانی و احترام نیست. افراد بالغ می­دانند که یک ازدواج موفق مرهون مهربانی متقابل است.

 

زوجین باید در حل اختلافات خود بکوشند و از رشد این اختلافات جلوگیری کنند. قطعاً در مقاطعی عصبانی شده و بحث می­کنند اما نهایتاً باید ضمن عذرخواهی به حل مشکل بپردازند.

 

 

چگونه جدایی روان­شناختی راحفظ کنیم؟

 

زوجین باید این واقعیت را بپذیرند که زن و مرد از نظر ماهیت متفاوتند. شاید مرد از این که همسرش کانال تلویزیون را هنگامی که در حال دیدن برنامه مورد علاقه­اش می­باشد، عوض کند، ناراحت شود. به جای عصبانی شدن، زن باید اهمیت تماشای تلویزیون را توسط همسرش درک کند. زن نیز دوست دارد تا راجع به احساسات خود با همسرش صحبت کند. پس مرد هم باید زمانی را به این خواسته زنش اختصاص می­دهد.

 

ممکن است زوجین دوستانی داشته باشند. عموماً زن و مرد دوستان مختص خودشان را دارند. آنها باید یکدیگر را در حفظ روابط با دوستانشان تشویق و ترغیب کنند. شوهر باید بداند که اگر چه بهترین دوست همسرش است، اما زن او هنوز برخی از نیازهای احساسی خود را از طریق دوستان خود تأمین می­کند. هم چنین زن نیز باید به روابط همسرش با دوستان خود احترام متقابل بگذارد. زوجین باید به یکدیگر اجازه داشتن تفریحات و سرگرمی­های خود را بدهند و هر یک برای مکان، زمان و نوع فعالیت یکدیگر ارزش و احترام قائل شوند. در سایه همین فعالیت­هاست که شادی و استحکام ازدواج تضمین می­شود.

 

باید بدانیم که با گذشت زمان، احساسات ما نسبت به همدیگر تغییر می­کند و این تغییر کاملاً طبیعت است مغز انسان مسئول این تغییرات است و مقابله با این تغییرات کاری بیهوده است. در عوض، هر کس باید با شناخت صحیح این تغییرات، روش دست­یابی به ازدواج موفق را بیاموزد. باید بدانیم که انسان مخلوق طبیعت است و طبیعت نیز قانون­مند و خردمندانه عمل می­کند.

منبع: محقق، صدیقه.کلیدهای ازدواج موفق.1384. روزنامه همشهری. سال چهارم، شماره 3897.
ارسال نظر