به گزارش خبرگزاری دانا، خبرهای وحشتناک کودک آزاری در صفحه حوادث نشریات، روح هر انسانی را به درد می آورد. اخباری از مفقود شدن دخترکی معصوم و پیدا شدن جسد مورد تعرض قرارگرفته او تا تعرض و کشته شدن کودکی در چهاردیواری خانه.
به باور روانشناسان، هر نوع رفتاری که از سوی بزرگسالان نسبت به کودک بهصورت غیرتصادفی انجام شود و بهنوعی به سلامت جسمی و روانی کودک آسیب برساند کودکآزاری محسوب میشود.بر اساس این تعریف، می توان گفت امروزه کودکان تحت خشونتهای بیرحمانه از خفیفترین شکل آن یعنی نگاهی منتقد یا کلامی طعنهآمیز تا شدیدترین آن که تنبیه بدنی و آزار جنسی است، قرار دارند. حال آن که ابعاد تاثیرگذاری این آزارها متفاوت است و در جایی ممکن است که بی مهری ها آزارهای کلامی به دست فراموشی سپرده شود اما آزار جنسی، اثری ماندگار تا پایان عمر باقی می گذارد.
آزارهایی که فقر اقتصادی، فرهنگی، نبود آموزش های تربیتی مناسب، تابو بودن گفت و گو درباره مسایل جنسی میان والدین و فرزندان و نقص قوانین حمایتی برای کودکان از عوامل ایجاد آن است. به منظور بررسی راهکارهای کاهش کودک آزاری و ضرورت وضع قوانین سخت گیرانه در زمینه تجاوز به کودکان، گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا با «فریدون فریدونی» روانشناس و استاد علوم تربیتی و «گیتی پورفاضل» حقوقدان به گفت و گو پرداخته است .
** فریدونی : تغییر زیرساخت های فرهنگی و رفتاری، راهکار حذف کودک آزاری
ریشه مسایلی همچون کودک آزاری به تربیت خانواده و اقلیم بازمی گردد یعنی اگر قرار است برای درمان آسیب اجتماعی کودک آزاری، راهکاری بیاندیشیم نخست باید به سراغ تربیت فرهنگی اقلیم و خانواده برویم. چرا که هر جایی که تزلزل فرهنگی وجود داشته باشد خروجی آن جنایت کودک آزاری و غیره است حتی در کشورهای توسعه یافته.
باید دانست که هرتغییر رفتاری با آموزش شروع می شود یعنی بدون آموزش تغییررفتار مقدور نیست و رسانه ها ابزار بسیار قوی آموزشی هستند. اگر قرار است این آسیب را بچه نبیند آسیب زننده باید کم بشود. آسیب زننده چه زمانی کم می شود وقتی درست تربیت بشود. چه زمانی درست تربیت می شود زمانی که درست آموزش ببیند و آغاز آموزش، از مهد کودک و دبستان است. سپس آموزش خانواده، مربیان و نگهدارندگان کودک در راس امر قراربگیرد.
در مورد فرد خاطی باید گفت که خود بیمار است یعنی هر برخوردی نسبت به خاطی داشته باشید برخورد با یک بیمار است؛ به این معنا که این بیمار در فرایند زمان با توجه به اندوخته های گذشته به این بیماری رسیده است، پس باید معالجه شود نه تنبیه. چرا که اگر بنابر تنبیه بود این موارد و اتفاق ها دیگر تکرار نمی شد. باید آخرین حربه یک تصمیم تنبیه باشد و اگر زود دست به تنبیه می بریم یعنی در ابزارهای دیگر ضعیف هستیم که به سراغ بدترین ابزار برای جبران می رویم. مگر برای مواد مخدر، قانون اعدام و تنبیه وجود ندارد چطور هنوز ادامه دارد. پس ما باید ببینیم که اصلا مسیر این درمان درست است یا غلط. یعنی اگر درمان غلط باشد بیماری کودک آزاری بیشتر می شود و لاینحل باقی می ماند.
بنابراین هر قدمی که برمی داریم باید ببینیم خروجی آن چیست. آیا این اطلاع رسانی چیز بدی را تشدید می کند یا کم می کند. با این عمل، قبح این مطلب بالا می رود یا کاهش می یابد. تاثیر منفی می گذارد یا مثبت. خروجی این اخبار را مثبت نمی بینم چرا که اگر حتی کودک این را ببیند بخواند دچار اضطراب می شود. در میان سایر افراد هم، آن هایی که تربیت درست دارند، اعتمادشان از جامعه می رود و در میان آن هایی که تربیت غلط دارند قبح مساله از بین می رود و این روند ادامه پیدا می کند.
**پورفاضل: اصلاح قانون و همسانی آن با زمان حال
مطابق ماده 2 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد ممنوع است. در عین حال در قانون عنوان شده است که پدر و جد پدری به دلیل این که اولیای قهری کودک هستند، می توانند در بحث تربیت فرزندان از رفتارهای فیزیکی هم استفاده کنند اما قانون، حد تربیت توسط پدر و جدی پدری را مشخص نکرده است این که تا چه میزان می تواند از حملات فیزیکی برای تربیت استفاده کند.
به طور کلی در قوانین ما به خصوص در دایره های اجتماعی، درباره چگونگی رفتار با کودکان و جرم انگاری آن به درستی مطالبی ذکر نشده است در حالی که غیر از مشکلات ژنتیکی کودک، هر رفتار و کنشی که از کودکان سر می زند، به نحوه برخورد خانواده و جامعه با فرد بستگی دارد. چطور می شود که از فردی رفتاری سر می زند که در میان حیوانات هم شاهد آن نیستیم. آیا چنین رفتارهایی با کودکان و شنیدن درد و ناله آنان و اهمیت ندادن به آن انسانی است. حال آن که حیوانات هم نسبت به بچه های حیوانات دیگر احساس مسوولیت می کنند و دلرحمی دارند.
در مورد آزار بدنی کودکان، در قانون جزا، جرم انگاری شده و در تجاوز به عنف، حکم اعدام اجرا می شود اما این ها کافی نیست. باید قوانین جزا، مطابق با شرایط زمانه و با مشورت روانشناسان، جامعه شناسان و مشاوران تغییر کند. باید دانست احکامی که در یک جامعه بسته نوشته شده است بازدهی ندارد و نیازمند تغییر است. هر جامعه ای بر اساس نیازهایی که دارد، قوانینی را تدوین کند تا بتواند بر مشکلات غلبه کند.
با توجه به اظهارات مطرح شده از سوی کارشناسان به نظر می رسد به جای تشکیل دادگاه ویژه کودکان، باید مراجعه کودکان به مراکز دادرسی را تسهیل کنیم. به فرزندان بیاموزیم در شرایط احساس خطر و کودک آزاری با شماره تماسی، مراتب را اطلاع رسانی کنند و هیچوقت به خاطر این که آبروی خانواده می رود سکوت نکنند.
مطالعات صورت گرفته در زمینه کودک آزاری، نشان می دهد که اغلب افرادی که به کودک آزاری می پردازند، در دوران طفولیت خود، مورد آزار جسمی و جنسی قرار گرفته و در حالی پا به مرحله بزرگسالی نهاده اند که با مشکلات هیجانی، رفتاری و ارتباطی دست و پنجه نرم می کنند. افرادی که نه در محیط خانواده و نه در جامعه، برای مقابله با چالش های پیش رو، آموزش ندیده اند.
پس باید توجه کرد که وقتی کودکی مورد آزار، سوء استفاده جسمی و جنسی و ضربه های روحی و روانی قرار می گیرد، تا پایان عمر این لطمه ها را به دوش می کشد و در زمان بحران، به انتقال آن به کودک دیگر می پردازد. برای دور کردن سایه این شرایط بغرنج از سر جامعه، بایست به تغییر قوانین و آموزش پرداخت تا بتوان سقف امنیت و آرامش را گستراند.
به باور روانشناسان، هر نوع رفتاری که از سوی بزرگسالان نسبت به کودک بهصورت غیرتصادفی انجام شود و بهنوعی به سلامت جسمی و روانی کودک آسیب برساند کودکآزاری محسوب میشود.بر اساس این تعریف، می توان گفت امروزه کودکان تحت خشونتهای بیرحمانه از خفیفترین شکل آن یعنی نگاهی منتقد یا کلامی طعنهآمیز تا شدیدترین آن که تنبیه بدنی و آزار جنسی است، قرار دارند. حال آن که ابعاد تاثیرگذاری این آزارها متفاوت است و در جایی ممکن است که بی مهری ها آزارهای کلامی به دست فراموشی سپرده شود اما آزار جنسی، اثری ماندگار تا پایان عمر باقی می گذارد.
آزارهایی که فقر اقتصادی، فرهنگی، نبود آموزش های تربیتی مناسب، تابو بودن گفت و گو درباره مسایل جنسی میان والدین و فرزندان و نقص قوانین حمایتی برای کودکان از عوامل ایجاد آن است. به منظور بررسی راهکارهای کاهش کودک آزاری و ضرورت وضع قوانین سخت گیرانه در زمینه تجاوز به کودکان، گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا با «فریدون فریدونی» روانشناس و استاد علوم تربیتی و «گیتی پورفاضل» حقوقدان به گفت و گو پرداخته است .
** فریدونی : تغییر زیرساخت های فرهنگی و رفتاری، راهکار حذف کودک آزاری
ریشه مسایلی همچون کودک آزاری به تربیت خانواده و اقلیم بازمی گردد یعنی اگر قرار است برای درمان آسیب اجتماعی کودک آزاری، راهکاری بیاندیشیم نخست باید به سراغ تربیت فرهنگی اقلیم و خانواده برویم. چرا که هر جایی که تزلزل فرهنگی وجود داشته باشد خروجی آن جنایت کودک آزاری و غیره است حتی در کشورهای توسعه یافته.
باید دانست که هرتغییر رفتاری با آموزش شروع می شود یعنی بدون آموزش تغییررفتار مقدور نیست و رسانه ها ابزار بسیار قوی آموزشی هستند. اگر قرار است این آسیب را بچه نبیند آسیب زننده باید کم بشود. آسیب زننده چه زمانی کم می شود وقتی درست تربیت بشود. چه زمانی درست تربیت می شود زمانی که درست آموزش ببیند و آغاز آموزش، از مهد کودک و دبستان است. سپس آموزش خانواده، مربیان و نگهدارندگان کودک در راس امر قراربگیرد.
در مورد فرد خاطی باید گفت که خود بیمار است یعنی هر برخوردی نسبت به خاطی داشته باشید برخورد با یک بیمار است؛ به این معنا که این بیمار در فرایند زمان با توجه به اندوخته های گذشته به این بیماری رسیده است، پس باید معالجه شود نه تنبیه. چرا که اگر بنابر تنبیه بود این موارد و اتفاق ها دیگر تکرار نمی شد. باید آخرین حربه یک تصمیم تنبیه باشد و اگر زود دست به تنبیه می بریم یعنی در ابزارهای دیگر ضعیف هستیم که به سراغ بدترین ابزار برای جبران می رویم. مگر برای مواد مخدر، قانون اعدام و تنبیه وجود ندارد چطور هنوز ادامه دارد. پس ما باید ببینیم که اصلا مسیر این درمان درست است یا غلط. یعنی اگر درمان غلط باشد بیماری کودک آزاری بیشتر می شود و لاینحل باقی می ماند.
بنابراین هر قدمی که برمی داریم باید ببینیم خروجی آن چیست. آیا این اطلاع رسانی چیز بدی را تشدید می کند یا کم می کند. با این عمل، قبح این مطلب بالا می رود یا کاهش می یابد. تاثیر منفی می گذارد یا مثبت. خروجی این اخبار را مثبت نمی بینم چرا که اگر حتی کودک این را ببیند بخواند دچار اضطراب می شود. در میان سایر افراد هم، آن هایی که تربیت درست دارند، اعتمادشان از جامعه می رود و در میان آن هایی که تربیت غلط دارند قبح مساله از بین می رود و این روند ادامه پیدا می کند.
**پورفاضل: اصلاح قانون و همسانی آن با زمان حال
مطابق ماده 2 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد ممنوع است. در عین حال در قانون عنوان شده است که پدر و جد پدری به دلیل این که اولیای قهری کودک هستند، می توانند در بحث تربیت فرزندان از رفتارهای فیزیکی هم استفاده کنند اما قانون، حد تربیت توسط پدر و جدی پدری را مشخص نکرده است این که تا چه میزان می تواند از حملات فیزیکی برای تربیت استفاده کند.
به طور کلی در قوانین ما به خصوص در دایره های اجتماعی، درباره چگونگی رفتار با کودکان و جرم انگاری آن به درستی مطالبی ذکر نشده است در حالی که غیر از مشکلات ژنتیکی کودک، هر رفتار و کنشی که از کودکان سر می زند، به نحوه برخورد خانواده و جامعه با فرد بستگی دارد. چطور می شود که از فردی رفتاری سر می زند که در میان حیوانات هم شاهد آن نیستیم. آیا چنین رفتارهایی با کودکان و شنیدن درد و ناله آنان و اهمیت ندادن به آن انسانی است. حال آن که حیوانات هم نسبت به بچه های حیوانات دیگر احساس مسوولیت می کنند و دلرحمی دارند.
در مورد آزار بدنی کودکان، در قانون جزا، جرم انگاری شده و در تجاوز به عنف، حکم اعدام اجرا می شود اما این ها کافی نیست. باید قوانین جزا، مطابق با شرایط زمانه و با مشورت روانشناسان، جامعه شناسان و مشاوران تغییر کند. باید دانست احکامی که در یک جامعه بسته نوشته شده است بازدهی ندارد و نیازمند تغییر است. هر جامعه ای بر اساس نیازهایی که دارد، قوانینی را تدوین کند تا بتواند بر مشکلات غلبه کند.
با توجه به اظهارات مطرح شده از سوی کارشناسان به نظر می رسد به جای تشکیل دادگاه ویژه کودکان، باید مراجعه کودکان به مراکز دادرسی را تسهیل کنیم. به فرزندان بیاموزیم در شرایط احساس خطر و کودک آزاری با شماره تماسی، مراتب را اطلاع رسانی کنند و هیچوقت به خاطر این که آبروی خانواده می رود سکوت نکنند.
مطالعات صورت گرفته در زمینه کودک آزاری، نشان می دهد که اغلب افرادی که به کودک آزاری می پردازند، در دوران طفولیت خود، مورد آزار جسمی و جنسی قرار گرفته و در حالی پا به مرحله بزرگسالی نهاده اند که با مشکلات هیجانی، رفتاری و ارتباطی دست و پنجه نرم می کنند. افرادی که نه در محیط خانواده و نه در جامعه، برای مقابله با چالش های پیش رو، آموزش ندیده اند.
پس باید توجه کرد که وقتی کودکی مورد آزار، سوء استفاده جسمی و جنسی و ضربه های روحی و روانی قرار می گیرد، تا پایان عمر این لطمه ها را به دوش می کشد و در زمان بحران، به انتقال آن به کودک دیگر می پردازد. برای دور کردن سایه این شرایط بغرنج از سر جامعه، بایست به تغییر قوانین و آموزش پرداخت تا بتوان سقف امنیت و آرامش را گستراند.