به گزارش خبرگزاری دانا، اکنون بیش از سه ماه از زمین لرزه ۷.۳ ریشتری کرمانشاه می گذرد، زلزله ای که خسارت های جانی و مالی بسیار سنگین و وسیعی داشته است. در این زلزله به ۱۰ شهرستان و هزار و ۹۳۰ روستای استان کرمانشاه خسارت وارد شده است و ۶۲۰ نفر فوتی و ۱۲ هزار و ۳۸۶ مصدوم داشته است.
براساس ارزیابی صورت گرفته از ۸۴ هزار واحد مسکونی شهری و روستایی آسیب دیده، حدود ۱۸ هزار واحد مسکونی کاملا تخریب شده و ۵۰ هزار واحد نیز خسارت جدی دیده اند.
جدا از آسیب های مالی قابل توجه که به مردم استان کرمانشاه وارد شد، یکی از موضوعاتی که با حضور در منطقه کاملا مشهود است، بحث های مربوط به روان افراد، فشارهای روانی باقی مانده ناشی از ترس و استرس دائمی و همچنین بحث های مربوط به تغذیه مادران باردار و شیرده است.
جدا از بحث اسکان و در اختیار قرار دادن چادر و کانکس که البته اهمیت بسیاری دارد، برخی از نهادها در حوزه روان خانواده ورود کرده اند که یکی از آن ها بنیاد ملی خانواده است. بنیاد ملی خانواده با تقویت و شبکه کردن مجموعه های مردمی به دنبال اثرگذاری هرچه بیشتر در حوزه خانواده است و از لحظه وقوع زلزله در سرپل ذهاب، با ایجاد قرارگاه تخصصی خانواده در منطقه تلاش کرده است با همکاری گروه های مردم نهاد علاوه بر تغذیه و درمان زنان شیرده و باردار، فضایی را برای روان کاوی، مشاوره و درمان افراد و خانواده های نیازمند ایجاد کند.
حجت الاسلام رضا رویت در گفتگو با خبرنگار مهر درباره مهمترین اقدامات این بنیاد و دلایل حضور در سرپل ذهاب سخن گفته است که می خوانید.
بنیاد ملی خانواده در سرپل ذهاب با ایجاد قرارگاه تخصصی خانواده اقدام به مشاوره به کودکان، ایجاد فضا برای بازی آن ها و تغذیه زنان شیرده و باردار کرده است. در کنار این اقدامات، خدمات بهداشتی و درمانی رایگان با حضور گروه های مردم نهاد ارائه می دهد. این ایده از کجا نشات گرفته است.
بنیاد ملی خانواده بر اساس مسئولیتی که دارد هر کجا اتفاقی بیفتد و خانواده درگیر آن شود، ورود می کند. اما نکته قابل توجه این است که که ابعاد حوادث با هم متفاوت است و این موضوع باید حتما لحاظ شود. قطعا آسیب ها ابعاد مختلفی را در بر می گیرد؛ یکی از ابعادی که شاید در گذشته زیاد به آن پرداخته نمی شد، مسائلی است که حاکم بر خانواده می شود، و او را دچار مشکلاتی می کند که می تواند آثار آن تا سالیان سال ادامه داشته باشد. برای مصداق، می توان زلزله کرمانشاه را مثال زد که علاوه بر مسائل اقتصادی، یک سری حاشیه های روانی بر فرد و خانواده وارد می کند که چه بسا برخی مواقع آثار و نتایج آن بیش از مسائل اقتصادی باشد. به عنوان مثال در زلزله زنی که باردار است وقتی منزلش را از دست می دهد علاوه بر دغدغه سرپناه و خانه، دغدغه کودک درون رحمش را هم دارد، که آیا آن کودک دچار شوک شده، نشده، آینده او چه می شود و او با وجود اینکه هنوز به دنیا نیامده چه گناهی کرده است. او از یکسو به بی خانمانی می اندیشد و از سوی دیگر مسائل تغذیه و موضوعات مربوط به روان برای او در اولویت اصلی است. این شوک روانی می تواند بسیار اثر منفی بر فرزندی باشد که تا سال های سال حتی اگر اثرات اقتصادی آن رفع شود، باقی بماند.
در حوادث مشابه آن چه بیش از همه مورد توجه قرار می گرفت، بحث اسکان بود و تغذیه ابتدایی. چه شد که اکنون بحث های مربوط به روان و ایجاد مراکز مشاوره نیز در کنار اولویت های دیگر قرار گرفته است؟
وقتی می بینیم زلزله ای اتفاق می افتد، خانه ای خراب می شود، این یک غم است، وقتی فردی می میرد یک اندوه بسیار بزرگ ایجاد می شود. ما در سالیان گذشته از کنار این مسائل و بحران های روانی گذشتیم و زیاد برنامه برای آن نداشتیم. زلزله کرمانشاه بهانه ای شد برای ورود اولین بار به صورت جدی و با نگاه تخصصی در این حوزه. البته دستگاه های دیگر هم در بحران های قبل ورودهایی در موارد مشابه داشتند. مثلا بهزیستی طرح محب را دارد که از چندین سال پیش طراحی و آزمایش شده یا هلال احمر بحث امنیت اجتماعی و طرح های مشابه دارد، وزارت بهداشت هم همین طور. اما در مقایسه با این اتفاق بزرگ شاید آن میزان که باید و شاید تاثیرگذار نبوده است.
استفاده از ظرفیت های مردمی و گروه های مردم نهاد در قرارگاه قابل توجه بوده است، چطور این گروه ها پای کار آمدند؟
باید تاکید کنم همان طور که در مسائل اقتصادی، با وجود اینکه دستگاه های مختلف برای حل این موضوع و حمایت ها وجود دارند و مامور هستند مانند هلال احمر و اداره کل بحران، اما مردم هم به میدان می آیند. همه دستگاه ها هم که پای کار بیایند، باز هم کم می آورند و ورود مردم الزامی است. بنیاد ملی خانواده هم در این حوزه ماموریت هایی داشته و ما در قالب کمیته ساماندهی مجموعه های مردم نهاد خانواده محور در شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل جلسه دادیم، آن جا آمار و ارقامی را دستگاه های مختلف ارائه دادند. در ادامه بحث بر سر این موضوع پیش رفت که مسائلی در سرپل ذهاب و کرمانشاه از پیش از زلزله وجود داشته که چندان جالب نبوده مثلا کرمانشاه یکی از ۱۰استان اول در حوزه طلاق بوده و در حوزه ازدواج در شرایط عادی نمره خوبی نداشته و قطعا در دوره بحران وضعیت بدتر می شود. مسائلی دیده شده بود که آن جا گزارش شد و نتیجه بر این شد که قرارگاه تخصصی خانواده در منطقه شکل بگیرد و از ظرفیت مجموعه های مردمی و عناصر فعال مردمی با تخصص خانواده محور استفاده و با حمایت دستگاه های دولتی و حاکمیتی به این موضوع پرداخته شود. لذا در قدم اول برای شناخت بهتر منطقه و بررسی مسائل در حوزه روان خانواده یک پایشی صورت گرفت که در آن دقت بسیاری شد.
و نتایج این پایش چه بود؟
دستگاه ها و مجموعه های علمی بسیاری به کمک آمدند و مراحل عملیاتی و علمی پایش طراحی شد و به صورت فشرده در سه- چهار روز و به صورت ۲۴ ساعته جهادی کار کردند و فرمی تهیه شد. حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از عناصر مردمی فعال کشور در این پویش حاضر شدند و آموزش اولیه دیدند، ضمن اینکه این دوستان در زمینه روانشناسی تحصیلاتی داشتند یا طلابی بودند که در این زمینه تخصص داشتند. این اتفاق در مدت سه روز افتاد و این پایش برای بیش از ۱۰ هزار خانواده در سرپل ذهاب انجام شد؛ در این شهر و روستاهای اطراف. نتایج این پایش در چند روز استخراج شد و در اختیار نهادهایی که نیاز داشتند و می خواستند کاری انجام دهند قرار گرفت. جدا از روان خانواده که ما به دنبال آن بودیم، موضوعات و نیازمندی های دیگر هم استخراج شد به طوری که می توان گفت مسائل را در نهایت در بیش از ۵، ۶ هزار مسئله خاص در حوزه خانوار و مسائل جدی خانواده از نرسیدن چادر تا بیماری های خاص و... شناسایی، دسته بندی کردیم و در اختیار مسئولان قرار دادیم و خوشبختانه بسیاری از آن ها مرتفع شد.
موارد اختصاصی ویژه روان خانواده چطور؟
نزدیک به ۱۰۰ مورد حاد هم شناسایی شد که خانواده ها موارد روانی حاد داشتند. از لکنت زبان گرفته تا کابوس های شبانه و حتی دغدغه کنکوری ها بویژه برای دخترها که وسایلشان را از دست داده بودند و سال کنکورشان بود. ما بر اساس این پایش ۱۷ برنامه را طراحی کردیم که توسط مجموعه های فعال مردمی اجرا می شود و توسط دستگاه های حاکمیتی پشتیبانی های حقوقی و مالی از آن ها صورت می گیرد. می توان گفت تاکنون بیش از ۶۰ درصد برنامه ها در حوزه اجرا عملیاتی شده است. قرارگاه تخصصی خانواده با عنوان «هم خانواده» ایجاد شد، محورهای مختلفی را که در برنامه دیده بودیم از مشاوره حضوری و تلفنی، مددکاری اجتماعی و حتی برخی فضاهایی که زیاد مرتبط با روان خانواده نبود اما زمینه ای می شد که پای خانواده ها به این مجموعه باز شود مانند بازی کودکان، بخش درمان و... را ایجاد کردیم که بتوانیم خانواده ها را جذب کنیم. مدارس را دعوت کردیم که جدا از انتقال مفاهیم، یک روزنه ای هم برای شناخت مسئله حاد ایجاد می کردیم. می توان گفت برای اولین بار در کشور در یک بحران مثل زلزله شاهد بودیم که یک قرارگاه تخصصی خانواده شکل بگیرد و در آن قرارگاه مجموعه های مردمی و دستگاه های حاکمیتی به نحو احسن نقش خود را ایفا کنند و یک هم افزایی و عملیات مکملی را با هم داشته باشند و نشان بدهند که در فضای اجرایی و عملیاتی می توانند در کنار هم و به اتفاق هم کاری انجام دهند.
شما جدا از بحث ارزاق هفتگی که برای زنان شیرده و حامله در نظر می گیرید، از روانکاوان، روان شناسان، مشاوران و پزشکان زیادی نیز در این قرارگاه استقبال می کنید و میزبان آن ها هستید، هزینه این موارد چگونه تامین می شود؟
رویکرد اصلی ما این است که منابع توسط مردم تامین شود؛ درخواست هایی از مراکز دولتی کردیم که ورود نسبی هم داشتند یا قول حمایت مالی را دادند. اما اصل قصه و هزینه اصلی و آن چند صد میلیونی که تامین شد از طریق نیروهای مردمی بود و تمرکز ما روی منابع مردمی بوده و هست. در فضای نیروی انسانی از کادر ۳۰ نفره در قرارگاه همه مردمی بودند و از سراسر کشور برای حضور اعلام آمادگی کرده بودند. ما در بنیاد ملی خانواده ارتباطات گسترده ای را با مجموعه های قابل توجه در حوزه خانواده و مردمی ایجاد کردیم و از این طریق ارتباط گرفتیم و اطلاع رسانی کردیم. ضمن اینکه در خود منطقه و هنگام پایش هم دیدیم خیلی از مراکز مردم نهاد حضور پیدا کردند که ما آن ها را ساماندهی کردیم. در این مدت ما از رئیس دانشگاه در قرارگاه داشتیم که سه روز به منطقه آمد تا استادان دانشگاه و مشاورانی که شاید دو ماه باید در نوبت می ماندید تا وقت به شما بدهند. شاید فرهنگ مشاوره و مراجعه به مشاوره در شهر کوچک که قومیت ها در آن نقش بسزایی دارد خیلی جا نیفتاده است اما ما در قرارگاه تخصصی خانواده شاهد اعتماد و رجوع مردم بودیم. ما بعضا در روزهای عادی شاهد مراجعه بیش از ۳۰ مورد مراجعه به مشاوره داشتیم.
گفته می شود که قرارگاه تا عید۹۷ دایر است و پس از آن اقدامات تعطیل می شود؛ دلیل عدم تداوم این برنامه ها چیست؟
پیش بینی ما و رویکرد علمی قصه این بود که پس از اسکان اضطراری و امدادهای اولیه تازه مسائل خانواده و بحران های روانی شروع می شود، خانواده ها تازه می فهمند چه شده و چه آینده مبهمی رو به روی آن هاست. وقتی امدادگران می روند احساس تنهایی می کنند و... الان خیابان ها شلوغ است و همه جا نیروهای کمکی هستند اما اگر زمانی همه بروند چه می شود؟ این ها تا قبل از زلزله نبودند الان برای کمک آمدند، این یک آرامش است و خدا نکند که این صداها یک زمان خاموش شود. وقتی امدادگری های ضروری نیاز نباشد و امدادگرها کم شود، این مردم احساس می کنند تنها شدند، غصه ها به یادشان می آید و از این لحظه حضور مشاور و همیار خانواده تازه شروع می شود. پیش بینی ما این بود که حداقل ۶ ماه در منطقه حضور داشته باشیم اما بضاعت های ما این میزان نیست. ادامه حضور هم هزینه است و هم نیروهای انسانی زیادی می طلبد. کار در این قسمت کمی سخت است. اگر امکان این باشد که مجموعه های مردمی را پیدا کنیم که توانمندی اداره امورات قرارگاه را داشته باشند و در کارهای اجرایی همراهی کنند و مواد اولیه ای که قرارگاه نیاز دارد برای هزینه های جاری، قطعا شاهد تداوم خواهیم بود. از همین جا هم از مردم می خواهیم که پای کار بیایند و حساسیت موضوع را درک کنند. همه باید پای کار بیایند تا مردم سرپل ذهاب تنها نمانند.
براساس ارزیابی صورت گرفته از ۸۴ هزار واحد مسکونی شهری و روستایی آسیب دیده، حدود ۱۸ هزار واحد مسکونی کاملا تخریب شده و ۵۰ هزار واحد نیز خسارت جدی دیده اند.
جدا از آسیب های مالی قابل توجه که به مردم استان کرمانشاه وارد شد، یکی از موضوعاتی که با حضور در منطقه کاملا مشهود است، بحث های مربوط به روان افراد، فشارهای روانی باقی مانده ناشی از ترس و استرس دائمی و همچنین بحث های مربوط به تغذیه مادران باردار و شیرده است.
جدا از بحث اسکان و در اختیار قرار دادن چادر و کانکس که البته اهمیت بسیاری دارد، برخی از نهادها در حوزه روان خانواده ورود کرده اند که یکی از آن ها بنیاد ملی خانواده است. بنیاد ملی خانواده با تقویت و شبکه کردن مجموعه های مردمی به دنبال اثرگذاری هرچه بیشتر در حوزه خانواده است و از لحظه وقوع زلزله در سرپل ذهاب، با ایجاد قرارگاه تخصصی خانواده در منطقه تلاش کرده است با همکاری گروه های مردم نهاد علاوه بر تغذیه و درمان زنان شیرده و باردار، فضایی را برای روان کاوی، مشاوره و درمان افراد و خانواده های نیازمند ایجاد کند.
حجت الاسلام رضا رویت در گفتگو با خبرنگار مهر درباره مهمترین اقدامات این بنیاد و دلایل حضور در سرپل ذهاب سخن گفته است که می خوانید.
بنیاد ملی خانواده در سرپل ذهاب با ایجاد قرارگاه تخصصی خانواده اقدام به مشاوره به کودکان، ایجاد فضا برای بازی آن ها و تغذیه زنان شیرده و باردار کرده است. در کنار این اقدامات، خدمات بهداشتی و درمانی رایگان با حضور گروه های مردم نهاد ارائه می دهد. این ایده از کجا نشات گرفته است.
بنیاد ملی خانواده بر اساس مسئولیتی که دارد هر کجا اتفاقی بیفتد و خانواده درگیر آن شود، ورود می کند. اما نکته قابل توجه این است که که ابعاد حوادث با هم متفاوت است و این موضوع باید حتما لحاظ شود. قطعا آسیب ها ابعاد مختلفی را در بر می گیرد؛ یکی از ابعادی که شاید در گذشته زیاد به آن پرداخته نمی شد، مسائلی است که حاکم بر خانواده می شود، و او را دچار مشکلاتی می کند که می تواند آثار آن تا سالیان سال ادامه داشته باشد. برای مصداق، می توان زلزله کرمانشاه را مثال زد که علاوه بر مسائل اقتصادی، یک سری حاشیه های روانی بر فرد و خانواده وارد می کند که چه بسا برخی مواقع آثار و نتایج آن بیش از مسائل اقتصادی باشد. به عنوان مثال در زلزله زنی که باردار است وقتی منزلش را از دست می دهد علاوه بر دغدغه سرپناه و خانه، دغدغه کودک درون رحمش را هم دارد، که آیا آن کودک دچار شوک شده، نشده، آینده او چه می شود و او با وجود اینکه هنوز به دنیا نیامده چه گناهی کرده است. او از یکسو به بی خانمانی می اندیشد و از سوی دیگر مسائل تغذیه و موضوعات مربوط به روان برای او در اولویت اصلی است. این شوک روانی می تواند بسیار اثر منفی بر فرزندی باشد که تا سال های سال حتی اگر اثرات اقتصادی آن رفع شود، باقی بماند.
در حوادث مشابه آن چه بیش از همه مورد توجه قرار می گرفت، بحث اسکان بود و تغذیه ابتدایی. چه شد که اکنون بحث های مربوط به روان و ایجاد مراکز مشاوره نیز در کنار اولویت های دیگر قرار گرفته است؟
وقتی می بینیم زلزله ای اتفاق می افتد، خانه ای خراب می شود، این یک غم است، وقتی فردی می میرد یک اندوه بسیار بزرگ ایجاد می شود. ما در سالیان گذشته از کنار این مسائل و بحران های روانی گذشتیم و زیاد برنامه برای آن نداشتیم. زلزله کرمانشاه بهانه ای شد برای ورود اولین بار به صورت جدی و با نگاه تخصصی در این حوزه. البته دستگاه های دیگر هم در بحران های قبل ورودهایی در موارد مشابه داشتند. مثلا بهزیستی طرح محب را دارد که از چندین سال پیش طراحی و آزمایش شده یا هلال احمر بحث امنیت اجتماعی و طرح های مشابه دارد، وزارت بهداشت هم همین طور. اما در مقایسه با این اتفاق بزرگ شاید آن میزان که باید و شاید تاثیرگذار نبوده است.
استفاده از ظرفیت های مردمی و گروه های مردم نهاد در قرارگاه قابل توجه بوده است، چطور این گروه ها پای کار آمدند؟
باید تاکید کنم همان طور که در مسائل اقتصادی، با وجود اینکه دستگاه های مختلف برای حل این موضوع و حمایت ها وجود دارند و مامور هستند مانند هلال احمر و اداره کل بحران، اما مردم هم به میدان می آیند. همه دستگاه ها هم که پای کار بیایند، باز هم کم می آورند و ورود مردم الزامی است. بنیاد ملی خانواده هم در این حوزه ماموریت هایی داشته و ما در قالب کمیته ساماندهی مجموعه های مردم نهاد خانواده محور در شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل جلسه دادیم، آن جا آمار و ارقامی را دستگاه های مختلف ارائه دادند. در ادامه بحث بر سر این موضوع پیش رفت که مسائلی در سرپل ذهاب و کرمانشاه از پیش از زلزله وجود داشته که چندان جالب نبوده مثلا کرمانشاه یکی از ۱۰استان اول در حوزه طلاق بوده و در حوزه ازدواج در شرایط عادی نمره خوبی نداشته و قطعا در دوره بحران وضعیت بدتر می شود. مسائلی دیده شده بود که آن جا گزارش شد و نتیجه بر این شد که قرارگاه تخصصی خانواده در منطقه شکل بگیرد و از ظرفیت مجموعه های مردمی و عناصر فعال مردمی با تخصص خانواده محور استفاده و با حمایت دستگاه های دولتی و حاکمیتی به این موضوع پرداخته شود. لذا در قدم اول برای شناخت بهتر منطقه و بررسی مسائل در حوزه روان خانواده یک پایشی صورت گرفت که در آن دقت بسیاری شد.
و نتایج این پایش چه بود؟
دستگاه ها و مجموعه های علمی بسیاری به کمک آمدند و مراحل عملیاتی و علمی پایش طراحی شد و به صورت فشرده در سه- چهار روز و به صورت ۲۴ ساعته جهادی کار کردند و فرمی تهیه شد. حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از عناصر مردمی فعال کشور در این پویش حاضر شدند و آموزش اولیه دیدند، ضمن اینکه این دوستان در زمینه روانشناسی تحصیلاتی داشتند یا طلابی بودند که در این زمینه تخصص داشتند. این اتفاق در مدت سه روز افتاد و این پایش برای بیش از ۱۰ هزار خانواده در سرپل ذهاب انجام شد؛ در این شهر و روستاهای اطراف. نتایج این پایش در چند روز استخراج شد و در اختیار نهادهایی که نیاز داشتند و می خواستند کاری انجام دهند قرار گرفت. جدا از روان خانواده که ما به دنبال آن بودیم، موضوعات و نیازمندی های دیگر هم استخراج شد به طوری که می توان گفت مسائل را در نهایت در بیش از ۵، ۶ هزار مسئله خاص در حوزه خانوار و مسائل جدی خانواده از نرسیدن چادر تا بیماری های خاص و... شناسایی، دسته بندی کردیم و در اختیار مسئولان قرار دادیم و خوشبختانه بسیاری از آن ها مرتفع شد.
موارد اختصاصی ویژه روان خانواده چطور؟
نزدیک به ۱۰۰ مورد حاد هم شناسایی شد که خانواده ها موارد روانی حاد داشتند. از لکنت زبان گرفته تا کابوس های شبانه و حتی دغدغه کنکوری ها بویژه برای دخترها که وسایلشان را از دست داده بودند و سال کنکورشان بود. ما بر اساس این پایش ۱۷ برنامه را طراحی کردیم که توسط مجموعه های فعال مردمی اجرا می شود و توسط دستگاه های حاکمیتی پشتیبانی های حقوقی و مالی از آن ها صورت می گیرد. می توان گفت تاکنون بیش از ۶۰ درصد برنامه ها در حوزه اجرا عملیاتی شده است. قرارگاه تخصصی خانواده با عنوان «هم خانواده» ایجاد شد، محورهای مختلفی را که در برنامه دیده بودیم از مشاوره حضوری و تلفنی، مددکاری اجتماعی و حتی برخی فضاهایی که زیاد مرتبط با روان خانواده نبود اما زمینه ای می شد که پای خانواده ها به این مجموعه باز شود مانند بازی کودکان، بخش درمان و... را ایجاد کردیم که بتوانیم خانواده ها را جذب کنیم. مدارس را دعوت کردیم که جدا از انتقال مفاهیم، یک روزنه ای هم برای شناخت مسئله حاد ایجاد می کردیم. می توان گفت برای اولین بار در کشور در یک بحران مثل زلزله شاهد بودیم که یک قرارگاه تخصصی خانواده شکل بگیرد و در آن قرارگاه مجموعه های مردمی و دستگاه های حاکمیتی به نحو احسن نقش خود را ایفا کنند و یک هم افزایی و عملیات مکملی را با هم داشته باشند و نشان بدهند که در فضای اجرایی و عملیاتی می توانند در کنار هم و به اتفاق هم کاری انجام دهند.
شما جدا از بحث ارزاق هفتگی که برای زنان شیرده و حامله در نظر می گیرید، از روانکاوان، روان شناسان، مشاوران و پزشکان زیادی نیز در این قرارگاه استقبال می کنید و میزبان آن ها هستید، هزینه این موارد چگونه تامین می شود؟
رویکرد اصلی ما این است که منابع توسط مردم تامین شود؛ درخواست هایی از مراکز دولتی کردیم که ورود نسبی هم داشتند یا قول حمایت مالی را دادند. اما اصل قصه و هزینه اصلی و آن چند صد میلیونی که تامین شد از طریق نیروهای مردمی بود و تمرکز ما روی منابع مردمی بوده و هست. در فضای نیروی انسانی از کادر ۳۰ نفره در قرارگاه همه مردمی بودند و از سراسر کشور برای حضور اعلام آمادگی کرده بودند. ما در بنیاد ملی خانواده ارتباطات گسترده ای را با مجموعه های قابل توجه در حوزه خانواده و مردمی ایجاد کردیم و از این طریق ارتباط گرفتیم و اطلاع رسانی کردیم. ضمن اینکه در خود منطقه و هنگام پایش هم دیدیم خیلی از مراکز مردم نهاد حضور پیدا کردند که ما آن ها را ساماندهی کردیم. در این مدت ما از رئیس دانشگاه در قرارگاه داشتیم که سه روز به منطقه آمد تا استادان دانشگاه و مشاورانی که شاید دو ماه باید در نوبت می ماندید تا وقت به شما بدهند. شاید فرهنگ مشاوره و مراجعه به مشاوره در شهر کوچک که قومیت ها در آن نقش بسزایی دارد خیلی جا نیفتاده است اما ما در قرارگاه تخصصی خانواده شاهد اعتماد و رجوع مردم بودیم. ما بعضا در روزهای عادی شاهد مراجعه بیش از ۳۰ مورد مراجعه به مشاوره داشتیم.
گفته می شود که قرارگاه تا عید۹۷ دایر است و پس از آن اقدامات تعطیل می شود؛ دلیل عدم تداوم این برنامه ها چیست؟
پیش بینی ما و رویکرد علمی قصه این بود که پس از اسکان اضطراری و امدادهای اولیه تازه مسائل خانواده و بحران های روانی شروع می شود، خانواده ها تازه می فهمند چه شده و چه آینده مبهمی رو به روی آن هاست. وقتی امدادگران می روند احساس تنهایی می کنند و... الان خیابان ها شلوغ است و همه جا نیروهای کمکی هستند اما اگر زمانی همه بروند چه می شود؟ این ها تا قبل از زلزله نبودند الان برای کمک آمدند، این یک آرامش است و خدا نکند که این صداها یک زمان خاموش شود. وقتی امدادگری های ضروری نیاز نباشد و امدادگرها کم شود، این مردم احساس می کنند تنها شدند، غصه ها به یادشان می آید و از این لحظه حضور مشاور و همیار خانواده تازه شروع می شود. پیش بینی ما این بود که حداقل ۶ ماه در منطقه حضور داشته باشیم اما بضاعت های ما این میزان نیست. ادامه حضور هم هزینه است و هم نیروهای انسانی زیادی می طلبد. کار در این قسمت کمی سخت است. اگر امکان این باشد که مجموعه های مردمی را پیدا کنیم که توانمندی اداره امورات قرارگاه را داشته باشند و در کارهای اجرایی همراهی کنند و مواد اولیه ای که قرارگاه نیاز دارد برای هزینه های جاری، قطعا شاهد تداوم خواهیم بود. از همین جا هم از مردم می خواهیم که پای کار بیایند و حساسیت موضوع را درک کنند. همه باید پای کار بیایند تا مردم سرپل ذهاب تنها نمانند.