به گزارش خبرگزاری دانا، توسعه را زمانی با رشد تدریجی و پیشرفت مترادف می دانستند اما اکنون اندیشمندان فرایند توسعه را بیش از پیشرفت در زمینه های اقتصادی می دانند.
امروزه توسعه هم نگهداری محیط زیست را در بر می گیرد و هم به انسان نگاهی عمیق دارد که باید برای اداره جامعه تربیت شود.
«محسن رنانی» استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان، این پرسش را مطرح می کند که چرا با وجود اجرای 10 برنامه توسعه (پنج برنامه پیش از انقلاب و پنج برنامه پس از آن) و حجم زیاد استفاده از منابع طبیعی هنوز نتوانسته ایم به توسعه یافتگی دست بیابیم؟
در دهه های گذشته آموزش عالی گسترش زیادی کرد اما رنانی معتقد است «با وجود این گسترش آموزش عالی، کودکان را نه فقط رها که تخریب کرده ایم».
وی با مثالی توضیح می دهد: به طور معمول وقتی تصادفی در خیابان رخ می دهد به جای گفت و گو درصددیم یکدیگر را محکوم و با صدای بلند و گاه زد و خورد مشکل را حل کنیم؛ زیرا در کودکی راه های صحیح ارتباط را نیاموخته ایم.
«کودکان ما به مدارس می روند اما آموزش آنها مبتنی بر مواردی است که در زندگی عملی احساس نمی شود. مطالب نظری خسته کننده از بسیاری از آنان افرادی می سازد با انبوهی از اطلاعات ناکارآمد که حتی به درد حضور در بازار کار نمی خورند».
**کودکان «تاب آور» توسعه را محقق می کنند
یک پژوهشگر حوزه فناوری اطلاعات معتقد است: توسعه پایدار مستلزم انسان های توسعه یافته (تاب آور) است و تربیت این انسان ها از کودکی باید محور برنامه های تعلیم تربیت قرار گیرد.
«پوراندخت نیرومند» در گفت و گو با ایرنا ایده «آموزش بافت فرش به کودک» را مطرح می کند و می گوید: چندی پیش در جلسه ای عملکرد «نوروفیدبک» را روی یک دانشجو مشاهده کردم و در ذهنم به مقایسه کارکردهای فرش دستبافت و این روش درمانی پرداختم و افسوس خوردم چرا از ظرفیتهای این هنر-صنعت و فناوری های بومی آن به نحو احسن در تربیت نیروی انسانی تاب آور استفاده نشده و نقش آن در بهبود هوش های هیجانی، هنری، موسیقیایی، فنی، پیرامونی، فرهنگی و اقتصادی ناشناخته مانده است.
نوروفیدبک نوعی پسخوراند زیستی است که در آن از امواج مغزی به عنوان بازخورد استفاده میشود.
«با آموزش این هنر به عنوان یک واحد درسی از مقطع ابتدایی، ضمن بهره برداری از ویژگی های بالا می توان از ظرفیت آن برای مشارکت اقتصادی بیشتر فرزندان در یک محیط امن بهره برداری شود».
وی یادآوری کرد: تاثیر صنعت فرشبافی در نظام تعلیم و تربیت چنان است که حتی قضات در مجازاتهای جایگزین حبس با هدف جلوگیری از مشکلات خانوادگی، اقتصادی و فردی به آن توجه می کنند و به عنوان ابزاری موثر در کاهش آسیب های اجتماعی و جرایم اتفاقی با ریشه های روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی شناخته می شود.
**کارهای عملی را از کودکی بیاموزیم
این پژوهشگر تاکید کرد در دوران ابتدایی باید به کودکان کارهای عملی آموخت تا صبر و شکیبایی آنان فزونی یابد.
وی که دوران کودکی را به بافت قالی گذرانده است، گفت: فرش دستباف اثری هنری، کالایی مصرفی، صنعتی اشتغالزا و ابزاری برای کاردرمانی در روانشناسی است.
نیرومند توضیح داد: قالی دستبافت حاصل کنار هم قرار گرفتن گره ها روی تارهاست. در هر رج برای استحکام بیشتر ضربات سنگین دفه لازم است و در نهایت کالایی ایجاد می شود که هم اثر هنری است و هم کالای مصرفی.
گره ها براساس نقشه ای از پیش تهیه شده یا بدون طرح و نقش با الهام از قوه خلاقیت بافنده در رنگ های مختلف کنار هم قرار می گیرند و باید هارمونی طرح ها و رنگ ها رعایت شود. همین هارمونی در کنار موسیقی حاصل از زدن گره ها روی تارها و دفه ها روی پودها، محیط کاری سرشار از آرامش را برای بافنده فراهم می کند.
وی ادامه داد: رعایت این هارمونی و تولید کالای با کیفیت به صفت هایی نظیر صبر، پشتکار، توجه و تمرکز نیاز دارد؛ به عبارتی تولید این محصول شمشیری دولبه است که مهارت فنی، مدیریت احساسات و هیجانات، استمرار در کار، پشتکار و صبر را لازم دارد؛ وگرنه در صورت افراط و تفریط، کالای معیوب تولید می شود.
** راه حل های بومی را بیابیم
«مهارت» تنها سرمایهای است که فرد فقط باید با صرف زمان و انرژی در میدان عمل کسب کند. هر چه این زمان را زودتر آغاز کنیم، نتیجه ملموس تری به دست می آوریم و توانمندسازی نیروی کار به راحتی میسر می شود.
رشد یک بُعدی توانایی ها در کودک، وی را در رویارویی با جامعه و بازار کار سرخورده می کند. وی با مهارت آموزی های چندگانه می تواند اعتماد به نفس لازم را به دست آورد و در مواقع ضروری توانایی لازم برای نه گفتن به درخواست های نابجا داشته باشد.
در مجموع با مهارت آموزی در شاخه های مختلف و استفاده از اوقات فراغت کودکان، میتوان هم شخصیت آنان را قوی تر کرد و هم اعتماد به نفس و توانمندی خانواده را بالا برد.
بنابراین ضروری است کودکان را با کار عجین کنیم تا بتوانند انسان های تاب آوری برای آینده تربیت کرد.
مدیریت هدفمند اوقات فراغت کودکان و نوجوانان برای پیشبرد همزمان اهداف تفریحی و آموزش های مهارتی و آیندهنگرانه امری است که اکنون بر عهده خانواده ها قرار دارد و نباید از کنار آن بی تفاوت گذشت.
از سوی دیگر، راه های مشابه هنر فرشبافی برای شکوفایی خلاقیت، در سنت های ما بسیار است.
لازم نیست برای توانمندسازی انسان و تحقق توسعه همه جانبه راه دور برویم؛ فقط کافی است راه حل را در فرهنگ بومی خود جست و جو کنیم.
امروزه توسعه هم نگهداری محیط زیست را در بر می گیرد و هم به انسان نگاهی عمیق دارد که باید برای اداره جامعه تربیت شود.
«محسن رنانی» استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان، این پرسش را مطرح می کند که چرا با وجود اجرای 10 برنامه توسعه (پنج برنامه پیش از انقلاب و پنج برنامه پس از آن) و حجم زیاد استفاده از منابع طبیعی هنوز نتوانسته ایم به توسعه یافتگی دست بیابیم؟
در دهه های گذشته آموزش عالی گسترش زیادی کرد اما رنانی معتقد است «با وجود این گسترش آموزش عالی، کودکان را نه فقط رها که تخریب کرده ایم».
وی با مثالی توضیح می دهد: به طور معمول وقتی تصادفی در خیابان رخ می دهد به جای گفت و گو درصددیم یکدیگر را محکوم و با صدای بلند و گاه زد و خورد مشکل را حل کنیم؛ زیرا در کودکی راه های صحیح ارتباط را نیاموخته ایم.
«کودکان ما به مدارس می روند اما آموزش آنها مبتنی بر مواردی است که در زندگی عملی احساس نمی شود. مطالب نظری خسته کننده از بسیاری از آنان افرادی می سازد با انبوهی از اطلاعات ناکارآمد که حتی به درد حضور در بازار کار نمی خورند».
**کودکان «تاب آور» توسعه را محقق می کنند
یک پژوهشگر حوزه فناوری اطلاعات معتقد است: توسعه پایدار مستلزم انسان های توسعه یافته (تاب آور) است و تربیت این انسان ها از کودکی باید محور برنامه های تعلیم تربیت قرار گیرد.
«پوراندخت نیرومند» در گفت و گو با ایرنا ایده «آموزش بافت فرش به کودک» را مطرح می کند و می گوید: چندی پیش در جلسه ای عملکرد «نوروفیدبک» را روی یک دانشجو مشاهده کردم و در ذهنم به مقایسه کارکردهای فرش دستبافت و این روش درمانی پرداختم و افسوس خوردم چرا از ظرفیتهای این هنر-صنعت و فناوری های بومی آن به نحو احسن در تربیت نیروی انسانی تاب آور استفاده نشده و نقش آن در بهبود هوش های هیجانی، هنری، موسیقیایی، فنی، پیرامونی، فرهنگی و اقتصادی ناشناخته مانده است.
نوروفیدبک نوعی پسخوراند زیستی است که در آن از امواج مغزی به عنوان بازخورد استفاده میشود.
«با آموزش این هنر به عنوان یک واحد درسی از مقطع ابتدایی، ضمن بهره برداری از ویژگی های بالا می توان از ظرفیت آن برای مشارکت اقتصادی بیشتر فرزندان در یک محیط امن بهره برداری شود».
وی یادآوری کرد: تاثیر صنعت فرشبافی در نظام تعلیم و تربیت چنان است که حتی قضات در مجازاتهای جایگزین حبس با هدف جلوگیری از مشکلات خانوادگی، اقتصادی و فردی به آن توجه می کنند و به عنوان ابزاری موثر در کاهش آسیب های اجتماعی و جرایم اتفاقی با ریشه های روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی شناخته می شود.
**کارهای عملی را از کودکی بیاموزیم
این پژوهشگر تاکید کرد در دوران ابتدایی باید به کودکان کارهای عملی آموخت تا صبر و شکیبایی آنان فزونی یابد.
وی که دوران کودکی را به بافت قالی گذرانده است، گفت: فرش دستباف اثری هنری، کالایی مصرفی، صنعتی اشتغالزا و ابزاری برای کاردرمانی در روانشناسی است.
نیرومند توضیح داد: قالی دستبافت حاصل کنار هم قرار گرفتن گره ها روی تارهاست. در هر رج برای استحکام بیشتر ضربات سنگین دفه لازم است و در نهایت کالایی ایجاد می شود که هم اثر هنری است و هم کالای مصرفی.
گره ها براساس نقشه ای از پیش تهیه شده یا بدون طرح و نقش با الهام از قوه خلاقیت بافنده در رنگ های مختلف کنار هم قرار می گیرند و باید هارمونی طرح ها و رنگ ها رعایت شود. همین هارمونی در کنار موسیقی حاصل از زدن گره ها روی تارها و دفه ها روی پودها، محیط کاری سرشار از آرامش را برای بافنده فراهم می کند.
وی ادامه داد: رعایت این هارمونی و تولید کالای با کیفیت به صفت هایی نظیر صبر، پشتکار، توجه و تمرکز نیاز دارد؛ به عبارتی تولید این محصول شمشیری دولبه است که مهارت فنی، مدیریت احساسات و هیجانات، استمرار در کار، پشتکار و صبر را لازم دارد؛ وگرنه در صورت افراط و تفریط، کالای معیوب تولید می شود.
** راه حل های بومی را بیابیم
«مهارت» تنها سرمایهای است که فرد فقط باید با صرف زمان و انرژی در میدان عمل کسب کند. هر چه این زمان را زودتر آغاز کنیم، نتیجه ملموس تری به دست می آوریم و توانمندسازی نیروی کار به راحتی میسر می شود.
رشد یک بُعدی توانایی ها در کودک، وی را در رویارویی با جامعه و بازار کار سرخورده می کند. وی با مهارت آموزی های چندگانه می تواند اعتماد به نفس لازم را به دست آورد و در مواقع ضروری توانایی لازم برای نه گفتن به درخواست های نابجا داشته باشد.
در مجموع با مهارت آموزی در شاخه های مختلف و استفاده از اوقات فراغت کودکان، میتوان هم شخصیت آنان را قوی تر کرد و هم اعتماد به نفس و توانمندی خانواده را بالا برد.
بنابراین ضروری است کودکان را با کار عجین کنیم تا بتوانند انسان های تاب آوری برای آینده تربیت کرد.
مدیریت هدفمند اوقات فراغت کودکان و نوجوانان برای پیشبرد همزمان اهداف تفریحی و آموزش های مهارتی و آیندهنگرانه امری است که اکنون بر عهده خانواده ها قرار دارد و نباید از کنار آن بی تفاوت گذشت.
از سوی دیگر، راه های مشابه هنر فرشبافی برای شکوفایی خلاقیت، در سنت های ما بسیار است.
لازم نیست برای توانمندسازی انسان و تحقق توسعه همه جانبه راه دور برویم؛ فقط کافی است راه حل را در فرهنگ بومی خود جست و جو کنیم.