در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۴۴۲۱۸
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۵
یادداشت:
خوشحال بودم که جا ماندیم تلخی و شیرینی اش به هم گره خورده بود و من سرخوش که شب را در همسایگی حضرت به صبح می رسانیم...
پرت شده ام به روزهایی که مهمان خانه ات بودم، یک عالمه دانش آموز و چمدان ها و باران و خیابان. 
جا مانده بودیم و در خیابان ایستاده بودیم . باران شروع به باریدن کرد. کنار حرم با بغضی بی انتها به دیوار تکیه داده بودیم و آدم ها بی آنکه جویای احوالمان شوند از کنارمان رد می شدند. 

شیرینی اولین مراسمی که برای دانش آموزان نمونه ی سراسر کشور گرفته بودند کم کم داشت به کاممان تلخ می شد. خانواده هایی که نگران از پشت گوشی تلفن حالمان را می پرسیدند. 
آن طرف تر مدیرمان تلفن به دست در حال پیگیری بود. 

یکهو بین آن همه بغض و دلتنگی ، روحانی مهربانی که دو روز پیش در مراسم دیده بودیم از آن دور می آمد.  آمده بود برای کمک . شب را در یک مهدکودک به صبح رساندیم و صبح، آفتاب زده و نزده راه افتادیم به مقصد خانه . 

در آن سالها که فقط دنیایمان درس بود و بس ، انگار سخت ترین مشکل عالم را در دلمان انداخته باشند. دلمان به قدر بی نهایت تنگ بود. اما لطف حضرت بانو ، بی نهایت تر از دلتنگی ما بود . از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، خوشحال بودم که جا مانده ایم و شب را در همسایگی حضرت به صبح می رسانم...

همه اینها را گفتم تا بگویم ،من دلم گرم  ِ بودن این خاندان است . که بگویم دست تنها نمی مانیم. که بگویم همیشه از تنگی ها و سختی ها راه نجاتی هست . 

و بعد از آن اتفاق که تلخی و شیرینی اش به هم گره خورده بود . مدام با خودم تکرار میکنم: 
" بگیر از من جهانم را ، ولی بانو، حرم را نه"


انتهای پیام/

ارسال نظر