« رشید در امتحانات شهریور مدرسه مردود شده است و پدرش اجازه ادامه تحصیل به او نمی دهد. دوستان و رفقای او امیر و سعید، از این موضوع با خبر می شوند و برای کمک به دوست شان خود را به هر دری می زنند تا مانع از ترک تحصیل رشید شوند.»
|
« رشید در امتحانات شهریور مدرسه مردود شده است و پدرش اجازه ادامه تحصیل به او نمی دهد. دوستان و رفقای او امیر و سعید، از این موضوع با خبر می شوند و برای کمک به دوست شان خود را به هر دری می زنند تا مانع از ترک تحصیل رشید شوند.»
|