آموزش و پرورش مهمترین ثروتی است که در جامعه توزیع شده و به مدد آن، مردم توانسته اند مشکلات خود را تحلیل کنند و استعدادهای خود را پرورش دهند ولی فراموش نکنیم که برخورداری از آموزش و پرورش یکسان در نهایت به نتایج تحصیلی برابر، ختم نمی شود چراکه برخی از گروههای مردم از امتیازات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی برخوردار هستند وبه آنها امکان میدهد تا بیشتر و جلوتر از بقیه رشد کنند که به نوعی تبعیض دامن میزند.
در دنیای مدرن امروز، باید به مفید بودن دانش و اطلاعات مدرسه توجه کرد.باید به الگوهای ارائه شده و انطباق آن با ارزشهای جامعه توجه کرد.باتوجه تحولات سریع جامعه، نوسازی نظام آموزشی را بایدجدی گرفت.
پیشرفت علم و تکنولوژی، اصلاح و تجدید نظر در منابع آموزشی و محتوای کتابهای درسی و شیوه های تدریس و تعریف از آموزش و پرورش را ایجاب می کند و غفلت از آن باتوجه به سرعت تغییر اطلاعات با شدت بیشتری باعث عقب ماندن از دنیای مدرن و عدالت آموزشی را خواهد شد.
عدالت آموزشی در کشور چطور اجرا می شود
محمد رضا سیفی، مديركل دفتر توسعه عدالت آموزشي و آموزش عشاير در گفت و گو با خبرگزاری میزان گفته در کشور ما اتفاق دیگری میافتد یعنی اگر ما بتوانیم تمام دانش آموزان لازم التعلیم را از سن شش سالگی در زمان اعلام شده وارد کلاس درس کنیم عدالت آموزشی را اجرا کردیم، این کار از نظر کمی درست است، اما تعریفی که در کشورهای پیشرو آموزشی داریم دسترسی همگان به آموزش با کیفیت، عدالت آموزشی است.
سیفی معتقد است آموزش با کیفیت زمانی حاصل میشود که هر دانشآموز در هر مدرسهای فرصت برابر برای یادگیری و پیشرفت داشته باشد و در محیط آموزشی اش عناصر چهارگانه کیفیت معلم، کیفیت همکلاسیها، کیفیت منابع یادگیری و شرایط تراکم کلاس به درستی فراهم شده باشد.
سیفی ضمن انتقاد از نحوه اجرای عدالت آموزشی در کشور گفت: آیا در منطقه مرز نشین، دانش آموز بعد از حضور در مدرسه به کالاهای فرهنگی و بستههای فرهنگی و هنری مانند کتابخانه، فرهنگسرا، سینما، تئاتر، نمایش عروسکی و ... دسترسی دارد؟ آیا در نیمکت او دانش آموزان با طبقات اجتماعی مختلف حضور دارند؟ آیا امکان یادگیری از طریق همسنهای خودش را دارد یا اینکه در کلاسهای شش پایه و با ۷ دانش آموز یک مدرسه تشکیل شده است؟ آیا وجود ۱۰۰ مدرسه عشایری تک دانش آموزی عدالت آموزشی است یا باید تراکم دانش آموزی ۱۵ ایجاد شود تا دانش آموزان با همسالان خود آموزش ببینند؟ آیا تاکنون برای یک اردوی زیارتی یا سیاحتی از روستای خود دور شده است؟ یا اینکه از این دانش آموزان به دلیل فقر اقتصادی، نگذراندن دوره پیش دبستانی، کم سوادی یا بی سوادی والدین، دور بودن مدرسه از محل سکونت و مشکلات تردد و... نمیشود انتظار داشت که مانند دانش آموزان مرفه نشین فلان مدرسه پایتخت به یک اندازه در یادگیری موفق باشد، در عین حالی که همزمان با دیگر دانش آموزان کشور اول مهر را آغاز کرده است و در پوشش ۹۷ درصدی لازم التعلیمان کشور او سهم یکسان دارد. وقتی که برای آموزش در دورترین نقاط محروم سرباز معلم فرستاده میشود آیا عدالت آموزشی به معنای استاندارد آن تحقق پیدا کرده است؟
راهکار افزایش عدالت آموزشی در کشور
گام اول عدالت آموزشی، تغییر نگاه به بودجه نظام آموزشی مدرسه است. اگر آموزش و پرورش به مانند سایر دستگاهها دیده شود می توان با افزایش تراکم کلاسها و تعطیلی مدارس کم جمعیت و حذف مواد تربیتی، هزینه ها را کاهش داد اما اگر هدف افزایش کیفیت خدمات باشد، باید هزینه سرانه را بالا برد و کلاسهای کم جمعیت با تجهیزات آموزشی تشکیل داد، مخصوصا در این سالها که درصدی از جمعیت دانش آموزی کاهش یافته است تا هم بازدهی نظام آموزشی افزایش یابد وهم دربلند مدت از اتلاف هزینه جلوگیری میکند.
چیزی حدود یک چهارم جمعیت کشور بطورمستقیم با آموزش و پرورش در ارتباط است که باید معادل این حجم خود از سرانه کشور بهره مند شود.
گام دوم رفع تبعیض میان آموزش عمومی و آموزش عالی است. طی سالهای اخیر، آموزش عالی فوریت سیاسی پیدا کرده و مدرسه که در مقام سنگ بنای دانشگاه تلقی میشود،از امکانات کمتری برخوردار شده است.به عنوان مثال، مقایسه سهم سرانه دو دستگاه که کیفیت را فدا کرده و معلمان با ارتقا تحصیلات به موسسات آموزش عالی رفته اند و یا آنکه خود اقدام به تاسیس مدارس خصوصی کرده اند تا مشکلات اقتصادی اولیه زندگی خود را تامین کنند در حالیکه دستمزد اساتید دانشگاه به یکباره چندبرابر شد و هیچ اعتراضی برنیانگیخت و این جدای از معلمانی است که به مشاغل نظیر مسافرکشی و بنایی وکارگری ... پرداخته اند و اساتیدی که در کار تجارت و ...پرداخته اند.
برای ایجاد عدالت آموزشی ابتدا باید تجدیدنظرهای زیر را عملی ساخت.
۱) میان اعتبارات آموزش و پرورش و آموزش عالی تعادل بهتری برقرار کرد.
۲) جایگاه معلمان در جامعه مورد تعمق و تامل مجدد قرار گیرد.
انتظار وسیع و فشارهایی که در غیاب خانه و جامعه بر دوش معلمان نهاده شده، در بسیاری از موارد به خستگی مفرط معلم و تنش و بیماریهای عصبی می انجامد و این امر علاوه بر تهدید سلامت وی، بر عملکرد آنها تاثیر منفی میگذارد، بنابراین علاوه بر حمایت حرفه ای ، لازم است شرایط کار در مدرسه به نحوی سازمان یابد که رضایت معلمان را تامین کند که در این صورت، آموزش و پرورش که تحرک و انعطاف را به جامعه بخشیده است، خود نیز طراوت و تازگی خواهد یافت.