مستند «معضل اجتماعی» (The Social Dilemma) به کارگردانی جف اورلُوسکی و محصول سرویس جهانی نتفلیکس که بهطور عمومی در تاریخ 9 سپتامبر 2020 (19 شهریور 1399) منتشر شد، تلاش دارد تا استفادهی بیرویه از شبکههای اجتماعی و آثار و پیامدهای روانشناختی، جامعهشناختی، سیاسی و اخلاقی آنها را زیر ذرهبین قرار دهد.
روایتگران اصلی این مستند، مدیران و متخصصان بزرگترین شبکههای اجتماعی جهان یعنی فیسبوک، توییتر، اینستاگرام، یوتیوب، پینترست و غیره و نیز سرویسهایی چون گوگل و جیمیل اند که عمدتاً از فعالیت در این شرکتها کنار کشیدهاند. از میان این افراد، تریستان هریس (رییس پیشین واحد طراحی قوانین اخلاقی شرکت گوگل و مؤسس مرکز فناوریهای انسانی) نقش پررنگتری را در این مستند ایفا میکند؛ تریستان هریس و دیگر متخصصان و کارشناسان با آگاهی از پشتپردهی الگوریتمهای شبکههای اجتماعی و با استفاده از دانش و تجربهی خود در این زمینه، ابعاد پنهانی از طرز کار و تأثیرات مختلف این رسانههای نوین را پیش چشم ما میآورند. به موازات روایت اصلی مستند، با یک روایت داستانی هم روبهروییم که در آن با یک خانواده از طبقهی متوسط جامعهی آمریکا آشنا میشویم. در ادامه، با به تصویر کشیدن میزان درگیری آنان با شبکههای اجتماعی و پیامدهای حاصل از آن، ارتباط دقیقتر و همدلانهتری با محتوای مستند برقرار میکنیم.
شاید بتوان گفت که شاه بیت «معضل اجتماعی» این جمله باشد: «اگر شما برای یک محصول پولی پرداخت نمیکنید، یعنی خود شما محصول اید»! در واقع الگوهای تجاری برنامهریزیشده و نهفته در الگوریتمهای شبکههای اجتماعی، با بررسی و تحلیل کوچکترین و جزئیترین فعالیتهای ما در شبکههای اجتماعی که ممکن است حتی به ذهنمان هم خطور نکرده باشد (مثلاً اینکه چند ثانیه روی یکی از اسلایدهای یک پست یا استوری اینستاگرامی مکث کردهایم)، برای هر کاربر به یک الگوی شخصیتی و رفتاری منحصربهفرد دست مییابند و متناسب با آن توجه ما را به شرکتهای گوناگونی که در این فضا تبلیغ میکنند، میفروشند.
در مستند «معضل اجتماعی» متوجه این مسئله میشویم که اعتیاد به شبکههای اجتماعی یکی از پیامدهای استفاده از این پلتفرمهای دیجیتال نیست، بلکه اساساً خاصیت اعتیادآوری و وابستهکردن کاربران از ویژگیهای ذاتی و درونی این شبکههاست و در واقع الگوریتمهای این جهان نادیدنی و بیانتها طوری طراحی شدهاند که همچون یک ماشین قمار و شرطبندی، کاربران را به استفادهی هرچه بیشتر ترغیب و تشویق کنند.
پس از طرح مسئله و معرفی ابعاد گوناگون آن به مخاطب، با آسیبها و معضلات گوناگونی در رابطه با شبکههای اجتماعی آشنا میشویم؛ از جمله: رشد سرسامآور و تا حد زیادی افسارگسیخته بهطوریکه کنترل بخشهایی از شبکههای اجتماعی از دست متخصصان نیز خارج شدهاست؛ جهتدهی هویت، علایق، گرایشها، باورها و در نهایت رفتارها و کنشها کاربران چه در ارتباطات فضای مجازی و چه در تعاملات جهان واقعی؛ وابستگی حداکثری کاربران به تصویر خود در شبکههای اجتماعی و فروش اطلاعات و توجه و زمان آنان به شرکتها و سازمانها متقاضی؛ ایجاد اعتماد بهنفسی پوشالی و شکننده در کاربران که تابع تعداد بازدید و لایک و محتوای کامنتهاست؛ ناتوانی سیاستمداران و نظامهای سیاسی کشورهای مختلف جهان در کنترل شبکههای اجتماعی و حکمرانی شرکتهای رسانهای بر مردم جهان بهواسطهی شبکههای اجتماعی؛ دو قطبیسازی جامعه بر سر موضوعات و مسائل مختلف، ایجاد آگاهی کاذب و دروغین دربارهی مسائل سیاسی و اجتماعی و بهدنبال آن شکاف و فروپاشی در بافت فرهنگی و اجتماعی جوامع؛ بهحداقل رسیدن ارتباطات خانوادگی (کارکرد ضدارتباطی شبکههای اجتماعی) و بروز مسائل و مشکلات مختلف در این زمینه؛ افزایش خودآزاری و خودکشی و دیگر معضلات روحی و روانی بهخصوص در میان نوجوانان؛ فراهم کردن زمینه برای گسترش قارچگونه و دومینووار اخبار جعلی، شایعات مخرب و تحلیلهای سطحی و گمراهکننده؛ امکان بسیج مردمی برای ایجاد آشوب و هرج و مرج در فضای عمومی؛ و موارد متعدد دیگر.
در بخش پایانی نیز سعی شدهاست راهکارهایی برای مقابله با این آسیبها و معضلات ارائه شود تا مخاطبان بتوانند با بهکارگیری آنها کمتر از گذشته در این ژرفای بیکران غرق شوند و با محدودکردن امکانات و دسترسیهای این شبکهها (مثل غیرفعالکردن نوتیفیکیشنها یا وضع ممنوعیتهای زمانی و مکانی در محیط خانه و خانواده) یا حتی حذف کردن حساب کاربری خود تلاش کنند از بندهای اسارات عروسکگردانان سیلیکون ولی (Silicon Valley-منطقهای در ایالت کالیفرنیای آمریکا که مقر اصلی بزرگترین شرکتهای رایانهای و فناورانه در جهان است) رها شوند!
البته باید توجه داشت که این مستند در پی آن نیست که با استفاده از نظریهی توهم توطئه فقط جنبههای منفی و هراسناک این قضیه را نمایان کند و از شبکههای اجتماعی یک هیولای بی شاخ و دم بسازد یا اینکه با ارائهی ارجاعات و تحلیلهای بیاساس و تخیلی از پشتپردهی لابیهای قدرتهای بزرگ در این زمینه پردهبرداری کند؛ بلکه میکوشد تا با بازتاب آنچه واقعاً در این رسانهها در حال رخدادن است و نمایشدادن هر دو روی سکهی این پلتفرمهای جادویی، ما را از تهدیدهای وجودی، اخلاقی و اجتماعی این مسئله آگاه سازد تا پیش از آن که کار از کار بگذرد و همه تبدیل به بردگانی برای هوش مصنوعی نهفته در کدهای صفر و یک الگوریتمهای کامپیوتری شویم، چارهای اساسی در پیش بگیریم.