فاطمه سادات زاهدی ، کارشناس ارشد مشاوره ، خبرگزاری دانا ، سرویس سبک زندگی ؛ یک رابطه ی انسانی رضایت بخش رابطه ای است که در آن سه مؤلفه در هم تنیده ، صمیمیت ، مراقبت و آزادی وجود دارد .
منظور از صمیمیت ، اعتمادی است که امکان درک کردن و درک شدن را فراهم میکند . اعتمادی که امکان در میان گذاشتن احساسات و افکار خصوصی را فراهم میسازد . در یک رابطه ی صمیمی ، طرفین از دل همدیگر خبر دارند و در نتیجه یکدیگر را خوب میشناسند و میتوانند افکار ، احساسات و اعمال یکدیگر را پیش بینی کنند . اعتمادی که سبب ساز صمیمیت میشود ، محصول مراقبت و خودمختاری است . منظور از مراقبت کمک به رشد و رضایت فرد مقابل است .
در یک رابطه ی رضایت بخش ، فرد نسبت به نیازها و تجارب فرد مقابل حساسیت نشان میدهد و در جهت خشنودی و رشد وی اقدام میکند . در نهایت در یک رابطه رضایت بخش ، آزادی در مقابل مهار و کنترل ، وجود دارد . به عبارتی دیگر ، هنگامی رابطه برای فرد رضایت بخش است که فرد مقابل به وی اجازه دهد آنطور که دوست دارد عمل کند ، کنترل را به حداقل برساند ، و فرد را همانطور که هست قبول کند . براین اساس میتوان چهار مؤلفه در سبک برقراری رابطه را شناسایی کرد .
چهار مؤلفه سبک های برقراری رابطه عبارت است از : صداقت ، صراحت ، احترام و خود مختاری .
صداقت در معنای عرفی راستگویی و در تضاد با دروغ است . اما میتوان نگاهی دقیق تر و عملیاتی تر به معنای صداقت انداخت . هنگام برقراری ارتباط شخصی ، ما سه مسیر ارتباطی و یا به معنای دقیق تر سه زبان داریم . آنچه دیده میشود یا زبان بدن ( زبان دیداری ) ، آنچه گفته میشود یا زبان گفتار و آن طور که گفته میشود یا زبان لحن .
اگرچه در ارتباطات انسانی سه زبان جهت انتقال پیام وجود دارد ، آدم ها معمولاً به یکی از آنها ، یعنی زبان گفتار ، توجه آگاهانه نشان میدهند و دو زبان دیگر به صورت خودکار و ناهشیار پردازش ذهنی میشود و از این رو فرد تدبیری نسبت به آن دو ندارد .
حال اگر بخواهیم صداقت را براساس این سه مسیر ارتباطی معنا کنیم هماهنگی این سه زبان ، صداقت خواهد بود .
به عبارتی دیگر ، صداقت طیفی است که به میزان هماهنگی این سه زبان اطلاق میشود . زمانی که عمل ما (زبان دیداری یا بدن ) ، آنچه میگوییم ( زبان گفتار ) و نحوه ای که میگوییم ( زبان لحن ) با هم، هماهنگی داشته باشد ، رفتار و ارتباط صادقانه تلقی میشود .
به میزانی که این هماهنگی از میان برود ، رفتار به سوی نقطه ی فقدان و یا دروغ حرکت میکند . به عنوان مثال ، زمانی که ابروهای فرد گره خورده است و اظهار میدارد که ناراحت نیست ، مصداقی از رفتار غیرادقانه تلقی میشود . چنین معنایی در مفهوم صداقت ، معنای آن را از حالتی صرفاً بین شخصی ، به حالتی درون شخصی نیز گسترش میدهد ، یعنی فرد میتواند رفتاری غیرصادقانه داشته باشد ، ولی خود به این عدم صداقت آگاهی هشیارانه نداشته باشد .
از این منظر ، صداقت قرابت نزدیکی با خودشناسی و خودآگاهی خواهد داشت . ممکن است میان زبان لحن ، گفتار و بدن فرد ناهماهنگی باشد ، اما خود وی از آن باخبر نباشد ، از این روی ممکن است ما با دیگری ، خود و یا با هردو صداقت داشته و یا نداشته باشیم .
صراحت : صراحت نیز دیگر مؤلفه حاکم بر ارتباطات بین شخصی است . منظور از صراحت این است که آیا پیام هایی که میان دو نفر رد وبدل میشود روشن و مستقیم است . گاهی ما صداقت داریم ، یعنی آنچه را در دل احساس میکنیم بیان میکنیم ، اما ممکن است این بیان مستقیم و روشن نباشد . پیام مستقیم پیامی است که در آن تاکتیکی وجود ندارد و کاملاً جزئی و عینی است . منظور از روشن بودن پیام پردازش سهل آن است . پیام روشن پیامی است که شنونده زحمت زیادی برای درک منظور گوینده نمیکشد .
احترام متقابل : احترام متقابل به معنای ارزش گذاری ، پذیرش فردیت و حفظ حریم شخصی و انسانی خود و فرد مقابل است .
احترام یعنی این تلقی که فرد به عنوان انسان موجود ارزشمندی است و نه ابزاری برای استفاده و یا شی ء ای که قابل بهره گیری باشد .
ازاین رو احترام مفهومی سلبی و نه ایجابی است ، یعنی مفهوم احترام به آنچه در ارتباط نباید ظاهر شود پوشش میدهد ،نه آنچه باید .
خودمختاری : مؤلفه ی آخر هر ارتباطی خودمختاری در برابر کنترل است . در هر رابطه ، میزان آزادی و اختیاری که ما به فرد مقابل در نحوه ی عمل میدهیم درجات متفاوتی دارد . گاهی ما از فرد میخواهیم صرفاً مطابق میل ما و نه خود رفتار کند و گاهی این امکان را میدهیم که در رابطه هرطور که مایل است تعامل داشته باشد .
خودمختاری در رابطه یکی از مؤلفه های اساسی در میزان رضایت از رابطه است و زمانی که متقابل باشد ، از عوامل عمده ی تداوم رابطه است .
در عین حال ، کنترل و سلب خود مختاری فرد مقابل ممکن است با انگیزه خیرخواهی و با بهره کشی صورت گیرد .