محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زنگی؛ در ادامه مبحث روز گذشته در نظر داریم با ساده سازی به بسط معناییِ تعابیر مهمی که در این رابطه وجود دارد، بپردازیم و این معانی را با برخی تمثیل ها چنان روشن تر کنیم که این مفاهیم بتواند با توجه به دائره معنایی این افراد، بهتر در دل و جان آنها اثر کند. شنا کرده و آشنا کنند و
حمد:
معنای دقیق فارسی اش «سپاس و ستایش» است. اگر به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی برویم و زیبایی یک نقاشی ما را خیره کند، شروع می کنیم از زیبایی های آن و توانمندی دست هنرمندی که این زیبایی را درست کرده است صحبت می کنیم. به این عمل که تمجید یک اثر است، ستایش می گویند. در عربی به آن مدح و ثنا می گویند. اما توجه کنید این نقاشی به شما فایده ای را نمی رساند.
حال اگر کسی به شما کمک کرده باشد و با پیگیری هایش شغل مناسبی را برای شما پیدا کرده باشد، در آن صورت شما از او تشکر می کنید یا هدیه ای به او خواهید داد. به این کار سپاس می گویند که در عربی به آن شُکر هم می گویند.
حالا اگر در نمایشگاه نقاشی درحال ستایش نقاشی باشید و شخصی به شما نزدیک شود و بگوید آیا این تابلو را پسندیده اید؟ آیا می خواهید این تابلو مال شما باشد؟ بعد بگوید من نقاش و مالک این تابلو هستم و این تابلو را به شما هدیه می دهم. در این حالت شما هم ستایش تابلو را کرده اید و هم از دریافت تابلو سپاسگزار خواهید بود.
حمد در اینگونه موارد به کار می رود که هم سپاس داشته باشد و هم ستایش. البته تفاوت دیگر حمد و شکر در این است که شما به جای تشکر زبانی، می توانید با انجام یک کار نسبت به کسی که نعمتی را به شما داده است شکرگزار باشید؛ ولی حمد صرفا از طریق بیان ابراز می شود.
وقتی حمد خداوند را می گوییم نه تنها کلیه افعال خداوند را به ارزنده بودن می ستاییم، بلکه از این که این افعال نعمتی را برای ما به ارمغان آورده است سپاسگزار او هستیم.
حالا فرض کنید شخصی به شما یک خانه بسیار زیبا هدیه دهد. شما نه تنها خانه را می ستایید بلکه از او هم تشکر می کنید. وقتی از او می پرسیم که این خانه را ازکجا آورده است و چگونه آن را ساخته است؛ می گوید این خانه را یک معمار بسیار توانا ساخته است و خود او به من داده است تا به کسی مثل شما بدهم.
در اینجا هم ستایش فرد بخشنده به خاطر بنای زیبا و هم سپاس از او بخاطر هدیه ای که داده است، رنگ می بازد و شما متوجه می شوید آن سپاس و ستایش صرفا ناظر به معمار هنرمندی است که بنا را ساخته و از طریق این فرد بخشنده به ما داده است.
از آنجا که هرچه که به هرطریقی به ما می رسد در اصل عنایت خداوند است و هر زیبایی که در عالم می ستاییم در اصل سازنده اصلی آن را می ستاییم؛ پس هروقت چیزی را در عالم می ستاییم یا از کسی بخاطر نعمتی که به ما داده است سپاسگزاری می کنیم، در واقع از خداوند سپاس می گوییم و او را ستاش می کنیم.
پس هر حمدی که در عالم انجام می شود، مجازی است و حقیقت حمد مخصوص خداوند است. «الحمد لله» یا «سپاس و ستایش اصلی فقط ناظر به خداوند است» چنین معنایی را دربر دارد.
ربّ:
رب به معنای «مالِک مُدبِّر» است. اگر کسی در شهر دیگری خانه ای داشته باشد که اجاره داده باشد و غیر از دریافت اجاره ماهانه آن، ارتباطی با آن نداشته باشد، به او مالک آن خانه می گویند. اما اگر کسی خانه ای خریده باشد و در آن خود و همسر و فرزندانش تحت اِشراف او زندگی می کنند، به گونه ای که برنامه زندگی آنها را او برنامه ریزی می کند در این صورت به این فرد که گذشته از مالک خانه بودن، تدبیر این خانه را هم به عهده دارد «ربّ» آن خانه می گویند؛ که بالاتر از مالک بودن است.
خداوند را ربّ جهان می گویند؛ چون نه تنها همه چیز در عالم متعلق به خداوند است، بلکه برنامه ریزی برای استفاده از اینهمه نعمت را نیز او به عهده دارد.
وقتی می گوییم خداوند ربّ ما است، یعنی ما همه چیزمان را از خداوند داریم و خود و متعلقاتمان تماما مال خداوند است و ما تحت مالکیت او بوده و از این گذشته تدبیر زندگی ما با خداوند است و ما باید بر اساس برنامه ای که او برای ما تنظیم نموده است، تدبیر او را پذیرا باشیم.
برخی افراد به وجود خداوند و خالق بودن او باور دارند ولی چندان به ربوبیت خداوند اعتقاد ندارند؛ در نتیجه ارتباط خود و خداوند را مخدوش کرده و خود را از تدابیر او محروم می کنند.
مومن در اقرارهای خودش در برابر خداوند تاکید می کند که تدبیر الهی را برای زندگی خود پذیرفته است و چون چنین است از خداوند می خواهد همچون مربی دلسوزی، او را در تمامی موقعیتهای زندگی اش اعم از فردی و اجتماعی راهنمایی کرده و به او کمک کند تا این مسیر درست را طی کند.
به همین جهت است که وقتی فردی بخواهد نزدیک ترین رابطه خود و خدا را نشان دهد می گوید «ربّی» یعنی خداوند تو مالک مدبر من هستی پس من را در کنف حمایت خودت قرار بده و همچنان مربّی من که تربیت تورا پذیرفته ام باش.