سازمان جهانی گردشگری ظرفیت تحمل را این گونه تعریف کرده است: «تعداد بازدیدکنندگانی که یک ناحیه میتواند با سطح بالایی از رضایت و کمترین تاثیر بر منابع پذیرا باشد». به طور کلی منظور از ظرفیت تحمل یک منطقه گردشگری تعداد گردشگرانی است که آن منطقه میتواند در یک ظرف زمانی معین (روز، ماه، سال) بپذیرد. این ظرفیت به وسعت و توپوگرافی منطقه، نوع خاک، نحوه رفتار جانوری، میزان و کیفیت تسهیلات گردشگری موجود در منطقه بستگی دارد.
ارزیابی ظرفیت تحمل، اولین گامی است که باید برای پیشگیری از اثرات منفی گردشگری بر منطقه مورد بازدید، برداشته شود. اگر قصد دستیابی به گردشگری پایدار در کشور وجود دارد، باید ظرفیت تحمل تمامی مکانهای گردشگری محاسبه و دقیقا رعایت شود. برای دستیابی به این هدف، ابتدا باید ویژگیهای طبیعی و اجتماعی ـ فرهنگی منطقه مورد بررسی قرار گیرد سپس معیارها و شاخصهایی برای هریک در نظر گرفته شود و مشخص گردد که ظرفیت پذیرش در هر مورد چه میزان است.
در مرحله بعدی مدیران و مسوولان باید بتوانند در موارد لزوم، میزان دسترسی به مناطق مورد نظر را محدود کنند. به این معنی که از نظر قانونی اجازه ایجاد محدودیت را داشته باشند و از نظر امکانات مورد نیاز برای اعمال کنترل موثر در مضیقه نباشند.
پیامدهای توجه نکردن به ظرفیت تحمل
برخی پیامدهای گردشگری، محیط طبیعی را تحت تاثیر قرار میدهند و عواقب بسیاری در زمینه تخریب محیط زیست طبیعی دارند که مهمترین آنها فرسایش خاک و انواع آلودگیهاست.
فرسایش خاک چه در طرحهای بزرگ گردشگری چون ساخت و سازها و چه هنگام رفت و آمد وسایل نقلیه در مقاصد گردشگری به علت ورود حجم عظیم گردشگران و جابه جایی آنها اتفاق میافتد.
با فعالیت وسایل نقلیه در خارج از جادهها علاوه بر فرسایش و کوبیده شدن خاک، زیانهای مکانیکی فراوانی نیز روی میدهد که خود سبب جلوگیری از جوانه زدن گیاهان یکساله، مدفون شدن گیاهان و خارج شدن ریشه بوتهها از خاک میگردد. این مساله در طولانی مدت سبب از بین رفتن منابع غذایی، گیاهی، زیباییها و چشم اندازهای طبیعت و از بین رفتن گونههای جانوری میگردد.
آلودگیهای ناشی از حضور و ازدحام گردشگران در ابعاد مختلف محیطی شکل میگیرد و میتواند آثار منفی بسیاری را هم برای گردشگر و هم برای میزبان در برداشته باشد. آلودگی آب رودخانهها، دریاچهها و آبهای ساحلی که براثر سیستمهای دفع نامناسب فاضلاب و زبالههای تاسیسات گردشگری همراه رفتارهای غیرمسوولانه گردشگران است از مهمترین مشکلات مناطق مقصد به شمارمی رود.
تخریب زیست بوم
گردشگران در برخی موارد با تاثیرگذاری بر محیطهای اکولوژیکی مقاصد گردشگری، سبب تخریب آن میشوند و توازن اکوسیستم موجود را برهم میزنند. این تخریبها به واسطه استفاده بیرویه و نادرست گردشگران و توسعه نامناسب فعالیتهای گردشگری رخ میدهد و گاهی نیز با کاهش منابع طبیعی همراه است. محیطهای ساحلی، دریایی، کوهستانی و بیابانی، انواع نواحی گردشگری در معرض خطر تخریب زیست بوم هستند. از مهمترین این تخریبها میتوان به اختلال و به هم ریختگی سکونتگاههای پرندگان، دگرگونی کمی و کیفی دنیای حیوانات به علت شکار، کشتار حیوانات برای تهیه یادگاری و با اهداف بازرگانی، مهاجرت از منطقه زیستی به سبب رفت و آمد زیاد گردشگران، تخریب پوشش گیاهی به علت جمع آوری چوب و گیاه و جمع آوری یادگاری از سواحل، اشاره کرد.
تخریب محیط انسانی
تعداد گردشگران، تقاضاهای آنان و فعالیتهایی که در منطقه مقصد انجام میدهند، میتواند برالگوهای اجتماعی و فرهنگی جامعه میزبان تاثیر گذارد. گردشگری نقش قابل توجهی در اقتصاد مناطق مقصد دارد. اما توجه به اینکه چه میزان از این درآمدها صرف بازسازی و بهبود محیط اکولوژیکی منطقه مقصد خواهد شد، مساله بسیار مهمی است. تاثیر بر فعالیتهای اقتصاد سنتی جامعه میزبان، فصلی شدن بسیاری از مشاغل و تغییر در ترکیب نیروی کار از عوامل اقتصادی دیگری هستند که باید مدنظر قرار گیرد. به طور کلی میزان پذیرش افراد جامعه محلی، نوع برخورد آنان با گردشگران، میزان تحمل آنان در مقابل تغییرات ناشی از افزایش تعداد گردشگران در این پیامدها بسیار تاثیرگذار است. کمبود برق، نبود دسترسی یا دسترسی سخت ساکنان محلی به جاذبههای گردشگری، تغییر کاربری زمین براثر فعالیتهای گردشگری، گرانی و افزایش قیمتها، مشکلات فرهنگی، به خطر افتادن سلامت ساکنان محلی بر اثر آلودگیهای زیست محیطی و بهداشتی ایجاد شده، از مهمترین پیامدهای وارده بر محیط انسانی هستند.
آموزش و اطلاع رسانی مهمترین راهکار
با آگاهی دادن به گردشگران ورودی به هر منطقه گردشگری پیرامون منابع طبیعی و فرهنگی مقصد و اندازه معمول متداول استفاده از آنها میتوان به افزایش گردشگران مسوول امیدوار بود. با ایجاد حساسیت در گردشگران نسبت به رفتارهایی که تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم منفی بر محیط زیست و جامعه میزبان خواهند داشت، میتوان گردشگران را حتی به سوی تبادل اطلاعات با مسوولان و مدیران سوق داد. با ارایه بروشورها و نقشههایی که شرایط منطقه را از نظر میزان حساسیت خاک، گونههای جانوری و گیاهی معین میکند و مسیرهای رفت و آمد را نشان میدهد، میتوان از آسیبهای احتمالی به میزان زیادی کاست.
اگر هر فرد که به عنوان گردشگر قدم به مقصدی میگذارد، خود را مقید به رعایت مقررات بداند و بدون نیاز به تذکر دیگران و با کنترل شخصی قانون را رعایت کند، میتوان امیدوار بود که در مقصدهای گردشگری نظم و انضباط بیشتری برقرار گردد.
صرف بالا بردن آمار گردشگران هر استان، منطقه یا سایت گردشگری نباید محیط زیست و میراث فرهنگی را ویران کرد، بلکه باید بر اساس شرایط اکولوژیکی و نابسامانی مناطق (میزان تخریب در منطقه) ظرفیت قابل تحمل مناطق تفریحی را تعیین کرد. تدوین قوانینی از قبیل اینکه یک گردشگر در یک مکان تفریحی اجازه انجام چه کارهایی را دارد، به چه قسمتهایی میتواند وارد شود و از همه مهمتر، در یک زمان خاص چه تعداد گردشگر میتوانند از یک منطقه خاص بازدید کنند، میتواند در حفظ مقصد گردشگری راهگشا باشد.
نباید استفاده از منابع طبیعی و فرهنگی را به صورت کنترل نشده و افسارگسیخته به حال خود رها کرد و بر این جریان هیچ نظارتی نداشت. رضایت از شرایط و وضع گردشگری نباید با منافع اجتماعی و اقتصادی جوامعی که در مناطق گردشگری وجود دارد، در تضاد باشد. به همان نسبت نیز باید به محیط زیست و در راس تمام موارد فوق به منابع طبیعی که جاذبههای اصلی مکانهای گردشگری، تاریخی و فرهنگی به حساب میآیند، بها داده شود. /پایان پیام
هستی یزدانپناه روزنامه جام جم