به گزارش خبرنگار گروه آموزش خبرگزاری دانا(داناخبر)، کودکان محروم از تحصیل در کشور ما کم نیستند. کودکان کار، کودکان افغان، کودکان ساکن مناظق محروم و از همه این ها مهم تر کودکان بدون شناسنامه، کسانی هستند که نمی توانند از آموزش و پرورش رسمی کشور بهره مند شوند. نهاد های غیر رسمی و NGO ها در سال های اخیر متولی آموزش سواد به کودکان محروم از تحصیل شده اند.
بر اساس سرشماری سال 1390 تعداد افرادی که بیسواد مطلق اعلام شده اند، 9 میلیون و 719 هزار نفر بوده اند، که حدود 3 میلیون و 456 هزار نفر از این تعداد در گروه سنی 10 تا 49 سال هستند.
دست کم سه ميليون و 200 هزار کودک و نوجوان ايراني 6 تا 18 سال، بنا به گزارش مرکز پژوهش هاي مجلس در آذرماه 1390، تحت پوشش آموزش و پرورش نيستند. آمارها نشان دهنده ی این است که در سال 1388-87، سه و نیم درصد از کودکان 6ساله خارج از مدرسه بوده اند.
کجا باسواد می شوند؟
بارها نام سازمان های مردم نهاد و انجمن هایی را شنیده ایم که هدف مشترک تمامی، حمایت از کودکان بویژه کودکان کاری است که محروم از تحصیل اند و آموزش این کودکان را رایگان بر عهده گرفته اند. نهادهایی که خلا های نظام آموزش و پرورش را در خصوص کودکان با داشتن شرایطی ویژه را پر می کنند و جایگزین آموزش و پرورش می شوند.
بنا به آمار های ارئه شده توسط وزارت کشور در سال 1383، در خصوص آمارگیری از سازمانهاي غيردولتيNGOs-، تعداد سازمانهاي غيردولتي و شعبههاي آنها در کل کشور که به امورخیریه و بشردوستانه می پردازند 1142نهاد است.
فعالیت بسیاری از این نهاد ها در خصوص حمایت از کودکان کار و کودکان بد سرپرستی است که یا از تحصیل باز مانده اند و یا مجبور به ترک آن شده اند. با نگاهی به اهداف و فعالیت 24 نهاد در این حوزه، نکته قابل توجه، ارائه ی خدمات آموزشی به کودکان تحت پوشش، توسط این نهاد ها است. انجمنی واقع در مولوی، که نه تنها به کودکان ایرانی آموزش می دهد بلکه به کودکان مهاجر افعان نیز توجه دارد. آموزش در مقاطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان.
بابا نان ندارد
زمانی که برای رسیدن به یکی از این سازمان های حمایت از کودکان در کوچه پس کوچه های شوش راه می روم، کودکی را می بینم که فال های نفروخته اش را نشانم می دهد. کودکی که 10 سال سن دارد اما در مدرسه نیست!
زندگی بدون شناسنامه
یکی از مسئولان این انجمن علل عمده ی دور ماندن از تحصیل کودکان را فقر فرهنگی، فقر اقتصادی و نداشتن اسناد هویتی می داند. بسیاری از خانواده های این کودکان توانایی پرداخت هزینه تحصیل ندارند و حتی برای تامین مخارج زندگی، کودک خود را وارد چرخه ی کار خیابانی می کنند. اما فقر اقتصادی بخشی از این مشکلات است. برخی از این کودکان فاقد اسناد هویتی هستند و همین امر مانع از ورود این کودکان به مدرسه شده است. کودکان بی شناسنامه نامی است که یکی از نهادهای مردمی بر این کودکان نهاده و برای آموزش آن ها در مرکز فعالیت خود کلاس هایی کوچک هر چند با امکاناتی ساده را فراهم نموده. کلاسی مخصوص پیش دبستانی، کلاسی برای دبستانی ها در مقاطع مختلف و کلاسی هم برای مقطع راهنمایی. آموزش بر اساس کتاب های درسی است که در مدارس رسمی نیز ارایه می شود. کادر آموزشی هم نیروهای داوطلب با تخصص های مختلف هستند که کار تدریس به کودکان را بر عهده دارند.
مشکل مهاجران افغانی
به گزارش خبرنگار خبر آنلاین در سال 1389، حدود 400 هزار کودک افغانی همچنان از تحصیل در ایران محروم هستند.
جدای از مشکلات اقتصادی و فرهنگی در خصوص این کودکان، مسئله اصلی نداشتن یک مدرک معتبر برای ثبت نام در مدارس ایران است. نداشتن روادید، کارت اقامت و یا کارت تردد از مشکلات عمده برای ثبت نام کودکان مهاجر افعانی است. کودکانی که با وجود تولد در خاک ایران، اما به علت ورود غیر قانونی والدین و همچنین بی توجهی به شرایطی که اداره اتباع برای این افراد گذاشته، محروم از تحصیل شده اند.
یکی از سازمان های مردم نهادی که آموزش کودکان مهاجر افعانی را بر عهده دارد، سعی کرده برای این کودکان مدارک معتبری که سفارت افغانستان آن را می پذیرد صادر کند، تا این کودکان پس از بازگشت به افعانستان بتوانند ادامه تحصیل دهند. کودکانی که با وجود کارت اقامت یا سایر مدارک نیز از تحصیل بازماندهاند.
البتهای عدهای بر این باورند که متولی کودکان مهاجر افعانی، سازمانهای مردم نهاد غیر دولتی هستند؛ با این حال کودکان مهاجر افعانی با در دست داشتن کارت (مانند کارت تردد)، می توانند با پرداختن شهریه به مدارس ایرانی راه پیدا کنند.
و اما... !
وجود سازمان های مردم نهادی که آموزش و پرورش کودکان کار یا کودکان بد سرپرست ایرانی و افعانی را بر عهده گرفته اند، برای جامعه و کودکان ، فرصتی است که می تواند آینده این افراد را تحت تاثیر قرار دهد. یکی از کودکان کاری که تحت حمایت یکی از انجمن های مردمی ست، اکنون به جای کار در خیابان، در کنار درس خواندن توانسته با یادگیری کارهای هنری، بخشی از هزینه های خانواده را نیز تامین کند و این نشان دهنده ی آموزشی موثر برای رشد این کودکان است.
اما با وجود این نهاد ها،باید توجه داشت که آموزش به تمام این کودکان در کشور نه در توان نهاد های مردمی است و نه امکان پذیر است؛ از آنجا که محرومیت از تحصیل در میان خانواده های فقیر پدیده ای رایج تر است.
بازتولید فقر از بیسوادی
ادامه این روند موجب مشکلاتی برای جامعه خواهد شد؛ باز تولید فقر وایجاد شکافی عمیق میان سطوح مختلف جامعه از لحاظ توسعه یافتگی مشکلات عمده خلا آموزش و پرورش خواهد بود. به دلیل آنکه اغلب این کودکان در حاشیه ی شهرها و مناطق پرخطر زندگی می کنند، نبود آموزش و یا ارائه ی آموزشی محدود خارج از سیستم مدارس می تواند در آینده ی این کودکان نقشی اساسی را بازی کند که امروز نادیده گرفته شده است.
حال باید دید وظیفه آموزش و پروش در ساماندهی این شرایط چه خواهد بود و چه برنامه ای برای بهبود امکانات آموزشی به این کودکان خواهد داشت؟ /پایان پیام