امسال هفدهمین همایش بزرگداشت ملاصدرا به محلی برای تبیین آراء اندیشه ورزان و متفکران درباره «فلسفه و راه زندگی» بدل شد. بنیاد حکمت اسلامی صدرا امسال مجالی فراخ در مجتمع آدینه تهران فراهم کرد تا برخی از فیلسوفان مطرح روزگار ما بار دیگر درباره یکی از مهمترین مساله فلسفی انسانی یعنی معنای زندگی، سخن بگویند. گروه راهبرد خبرگزاری دانا، مجموعه این سخنرانی ها را بصورت سلسله وار منتشر میکند. دکتر حسن بلخاری استاد فلسفه دانشگاه هنر در این همایش مقالهای با عنوان «هنر، زیستن بر مدار عقل و زیبایی» ارائه کرد.
وی پرداختن به اندیشههای حکمای متأله یونان در زمینه هنر و صنعت به مفهوم تاریخی و استفاده از آن به عنوان عاملی برای نظارت جهان معقول را ضروری دانست و گفت: این نکته در اینجا بیانش ضروری است که متاسفانه حکمای ما دغدغه پرداختن به بنیادهای نظری هنر را نداشتند، گرچه در باب عنصر اصلی هنر و ادب که خیال است نکات علمی بازگو شده اما امروزه حقیقت درخشانترین مباحث خیال و تخلیل را باید نزد حکمای مسلمان و در صدر آن افرادی چون ابن عربی و ملاصدرا یافت.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: بارها بیان کردهام که اینها در خدمت دستگاه الهیات اسلامی بودند و هیچگاه مکتب نظریه تمدن اسلامی در ساحت حکمای ما شکل نگرفته و ثانیاً در این قلمرو دستگاه هنری ایجاد نشده است.
وی با اشاره به اهمیت مباحث فلوطین در «تاسوعات» اظهار داشت: نگاه عارفانه و عاشقانه عرفا مبتنی بر نظریات قرآنی، زیباتر و عقلنوازتر است لکن دستگاه فلسفی در این زمینه وجود ندارد، چرا که نظامی با موضوعیت هنر وجود ندارد آنچنانکه در فلسفه هنر یونانی موضوعیت یافته است در حال حاضر کار در این قلمرو آغاز شده و امیدواریم در آینده شاهد تأسیس مکتب هنر اسلامی باشیم.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه ملاصدرا در مشهد دوم شواهد الربوبیه به کمال، افلاطونی است، گفت: حتی در پایان این اثر میگوید که کاش ذوق و سلیقه مخاطبان به گونهای بود که من تمامی مطالب این در شریف را میآوردم تا با عمق اندیشه صاحب آن ـ که ارسطو می باشدـ آشنا بشویم. من در بین آثار ملاصدرا هیچ بابی را به این اندازه اثولوجیایی (اصطلاحی یونانی به معنی الهیات) نمیدانم! حتی در مواردی حضرت علی هم در تبیین نظر فلسفی کنار ارسطو قرار میگیرد، به ویژه هنگامی که میخواهد از جامعیت عقل سخن بگوید.
بلخاری در ادامه افزود: فلوطین که در باب هنر دریچه نوینی به عالم ملکوت گشود و برخلاف افلاطون که آن را پایینترین درجه از درجات شناخت پنداشته بود، برای هنر جایگاهی متعالی قایل شد، وی نسبتی میان عقل و هنر و زیبایی ایجاد نمود که عامل مطلق تحقق نیکبختی در زندگی انسانی بود. نکته مهم این است که عقل اصل و علت زیبایی است و به تعبیر فلوطین، عقلی که در ماست نیز هنگامی به این عقل پیوند یافته و مدرک این زیبایی میشود که خود را بپیراید و تزکیه کند، چنانکه هنرمند سنگتراش اینکار را میکند.
وی افزود: فلوطین معتقد است که هنر خالقیت نیست، کاشفیت است! هنرمند چیزی به هستی اضافه نمیکند بلکه آنچه که هست را بیان میکند، هنر کشف زیبایی میکند. بنابراین از دیدگاه فلوطین، هنر عامل نظارهکردن جهان معقول است، هنر از دید او عامل مهم به نظاره نشستن جهان معقول توسط فیلسوف است.
بلخاری درباره مباحث ملاصدرا و اهمیتدادن وی به فلاسفه پیش از خود گفت: صدرا بین خود و فلاسفه نوری اشتراکاتی قایل است. به این صورت که همهشان معتقدند که وجود، عین نور است و البته این نور از مرکزیت که دور میشود از شفافیتش کم میشود. از دیدگاه صدرا این جهان ماده از مرکز نور هدایت میشود اما در ذاتش نور است. او میگوید در نفس و ذات ماده هم نور وجود دارد.